“
بوکیت و اسکندر (۲۰۰۹)، در پژوهشی این موضوع را بررسی کردند که آیا مازاد جریان وجوه نقد بالا با مدیرین سود رابطه دارد یا نه؟ آن ها در پژوهش خود فرض کردند که مدیران شرکت های دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد بالا انگیزه درگیر در فعالیت های مدیریت سود را دارند. با این وجود، زمانی که کمیته حسابرسی مستقل تر است مدیریت سود کمتر به وقوع می پیوندد. آن ها در پژوهش خود نشان دادند که کمیته حسابرسی مستقل به شرکت های دارای مازاد جریان وجوه نقد آزاد بالا کمک میکند تا فعالیت های مدیریت سود که باعث افزایش سود می شود، را کاهش دهند.
پنمن و یهودا (۲۰۰۹) در تحقیقی ارزش گذاری سود و جریان نقد آزاد را با بهره گرفتن از اصول حسابداری تعهدی مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتند که درآمدها آن چنان که انتظار میرود ارزش مثبتی دارند اما در صورت ثابت بودن درآمدها جریان نقدی آزاد هیچ قدرتی در توضیح بازده سهام ندارد.
کوین کی لی (۲۰۰۸) در پژوهشی با عنوان «کیفیت سود و سرمایهگذاری ثابت آتی : شواهدی از اقلام تعهدی اختیاری» به بررسی این موضوع پرداخته که چگونه یک جنبه از کیفیت سود- یعنی اقلام تعهدی اختیاری- طرح و کارایی سرمایهگذاری ثابت ثانویه را تحت تاثیر قرار میدهد. نتایج این پژوهش نشان داد در یک سطح از فرصت سرمایهگذاری، سرمایهگذاری در داراییهای ثابت در دوره t برای شرکتهای با مقدار بالای اقلام تعهدی اختیاری مثبت در دوره t-1 ، کمتر به جریان وجوه نقد داخلی حساس است. همچنین درسطح معینی از سرمایهگذاری در داراییهای ثابت در دوره t ، بازگشت داراییها در دوره t+1 برای شرکتهای با مقدار بالای اقلام تعهدی اختیاری مثبت در دوره t-1 پایین تر است. در کل نتایج این پژوهش اثبات کرد که شرکتهای با مقدار بالای اقلام تعهدی اختیاری مثبت منابع را به طور نابجا تخصیص میدهند و بنابرین باعث کاهش کارایی شرکت میگردند.
کین چن و دیگران(۲۰۰۸) در مقالهای باعنوان «مجموعه فرصت های سرمایهگذای و مدیریت سود: شواهدی از نقش کنترل سهامداران» انگیزه و تاثیرات کنترل سهامدارن بر روی رابطه بین مجموعه فرصت سرمایهگذاری و مدیریت سود در تایوان را بررسی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که شرکتهای با فرصت سرمایهگذاری بالا بیشتر تمایل دارند که اقدام به مدیریت سود نمایند. همچنین متغیر کنترل سهامداران – که به وسیله صورت جریان وجوه نقد اندازهگیری گردید- با احتمال پایینتر مدیریت سود مرتبط است.
دیچو و تانگ (۲۰۰۸) دریافتند، که درآمدهای ناپایدار گذشته، قدرت توضیح ماندگاری درآمدهای جاری را دارد و رابطه ی منفی با قابلیت پیشبینی درآمدهای آتی را دارد.
استیون کـان و دیگران(۲۰۰۶) در مقالهای باعنوان «تخـصص حسـابرس : تاثیر فرصتهای سـرمایهگذاری» این مطلب را بررسی کردهاند که چرا تخصص حسابرس از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است؟ آن ها در این مقاله تمرکز حسابرس را به عنوان معیاری برای تخصص در صنعت تلقی کردهاند. آن ها فرض کردند که مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری نقش مهمی در تعیین یک صنعت به عنوان هدفی جذاب برای تخصص حسابرس و ایجاد مشکل برای ورود سایر حسابرسان ایفا میکند. آن ها به این بحث پرداختند که وقتی مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری ویژه صنعت بالا باشد، حسابرسان سرمایهگـذاریهای بالایی برای آن صنعت انجام میدهند که به آن ها اجازه میدهد تا برای این صنعت خاص خدمات متمایزی ارائه بدهند و موانعی برای ورود دیگر شرکتهای حسابرسی به این صنعت خاص ایجاد کنند. با بهره گرفتن از دو معیار متفاوت برای مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری و سه نوع طبقهبندی صنایع، آن ها مشاهده نمودند که تخصص حسابرس با افزایش سطح فرصتهای سرمایهگـذاری در صنعت و با کـاهش تنوع مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری در درون یک صنعت افزایش مییابد.
کیم لای (۲۰۰۲) در پژوهشی با عنوان « فرصت سرمایه گذای و کیفیت حسابرسی» به بررسی رابطه بین فرصت سرمایهگذاری و کیفیت حسابرسی پرداخته و نتیجهگیری کردهاست که شرکتهای با فرصت سرمایهگذاری بالا احتمال بیشتری دارد که اقلام تعهدی اختیاری زیادی داشته باشند ولی این احتمال وقتی که چنین شرکتهایی دارای ۵ حسابرس بزرگ (حسابرس با کیفیت بالاتر) باشند کاهش مییابد وی همچنین نتیجهگیری نموده که نسبت بالاتری از شرکتهای با فرصت سرمایهگذای بالا وجود دارد که ۵ حسابرس بزرگ دارند و سرانجام گزارش کرده که شرکتهای دارای فرصت سرمایهگذای بالا که ۵حسابرس بزرگ دارند در مقایسه با شرکتهای دارای فرصت سرمایهگذای پایین که ۵ حسابرس بزرگ دارند اقلام تعهدی اختیاری کمتر و کیفیت حسابرسی مشاهده شده بالاتری دارند.
گوپال کریشنان (۲۰۰۲) در مقالهای با عنوان «کیفیت حسابرسی و قیمت گذاری اقلام تعهدی اختیاری» به بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و قیمت گذاری اقلام تعهدی اختیاری پرداخت. نتایج این پژوهش نشان داد که رابطه بین بازده سهام واقلام تعهدی اختیاری برای شرکتهای حسابرسیشده توسط ۶ حسابرس بزرگ نسبت به شرکتهای حسابرسیشده توسط سایر مؤسسات حسابرسی بزرگتر است. بعلاوه اقلام تعهدی اختیاری مشتریان ۶حسابرس بزرگ رابطه بیشتری با قابلیت سودآوری آتی دارد.
۲-۱۳-۲ پژوهش های داخلی
ملکیان و همکاران (۱۳۹۲) رابطه بین جریان نقد آزاد مثبت و میزان نگهداشت وجه نقد در شرکت های پذیرفته شده در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۹۰- ۱۳۸۶ بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که در سطح اطمینان ۹۵ درصد بین جریان نقد آزاد مثبت و میزان نگهداشت وجه نقد رابطه مثبت معنادار خطی (با توجه به مدل رگرسیونی) و همبستگی (با توجه به آزمون پیرسون) وجود دارد.
رضایی و تیموری (۱۳۹۱)، در پژوهشی به بررسی رابطه بین ریسک جریان های نقدی آزاد با متغیرهای حاکمیت شرکتی و میزان بدهی پرداختند آن ها بر اساس نمونه ای متشکل از ۱۲۰ شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی۱۳۸۱ لغایت ۱۳۸۹ با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات سه مرحله ای به این نتیجه رسیدند که بین متغیرهای حاکمیت شرکتی (تمرکز مالکیت، مالکیت نهادی) با ریسک جریان های نقدی آزاد رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین بین اهرم مالی با دارایی های ثابت مشهود، اندازه شرکت، فرصتهای رشد، رابطه مثبت و معنادار و بین اهرم و مالیات بر درآمد رابطه منفی و معنادار و بین استقلال اعضای هیئت مدیره و بدهی با ریسک جریان نقدی آزادرابطه منفی و معنادار وجود دارد.
پیکانی (۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان «رابطه بین جریان وجوه نقد آزاد و جریان نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی با سود هر سهم در شرکت های خودرو سازی» در دوره زمانی ۱۳۸۸-۱۳۸۴ به این نتیجه رسید که بین جریان وجوه نقد آزاد هر سهم و جریان حاصل از فعالیت های عملیاتی با سود هر سهم رابطه معنی داری وجود دارد همچنین در بررسی همبستگی پیرسون بین متغیرها به این نتیجه رسید که بین جریان وجوه نقد آزاد هر سهم با نسبت نقدینگی رابطه همبستگی مثبت و قوی وجود دارد.
“
[سه شنبه 1401-09-22] [ 02:28:00 ق.ظ ]
|