واژه جنگ نرم (Soft War) در برابر جنگ سخت (Hard War) کاربرد دارد. البته در ردیف واژه­ های مرتبط و هم‌خانواده با آن، از واژه تهدید نرم و قدرت نرم نیز بهره گرفته می‌شود. نظریه جنگ نرم طی دهه‌ های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است. در این حوزه منسجم‌ترین کتابی که به تحریر درآمده، کتاب «قدرت نرم» (Soft Power) اثر پروفسور جوزف نای می‌باشد. وی معتقد است: «مبنای قدرت سخت بر اجبار و مبنای قدرت نرم بر اقناع است.» او برخلاف برخی از صاحب‌نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در ذیل قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه به‌عنوان قدرت نرم نام برده است. (نای, ۲۰۰۴, ص. ۱۲)

عکس مرتبط با اقتصاد

در باب چیستی جنگ نرم باید گفت، سابقه پیدایش جنگ نرم به انقلاب فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و جنگ جهانی اول باز می‌گردد و به‌طوری‌که تشکیل وزارت تبلیغات بعد از جنگ جهانی اول و دوم در آلمان نشان دهنده درک اهمیت جنگ روانی، تبلیغات و جنگ نرم در بین سران کشورهای مختلف در مقاطع حساس دارد. به‌طورکلی جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای است که جامعه هدف و یا گروه هدف را نشانه می­گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وا‌می‌دارد. (ابراهیمی خوسفی, ۱۳۸۷, ص. ۵۲)

جنگ نرم بیش از همه زاییده دوران جنگ سرد است. پس از پایان جنگ دوم جهانی و دونیم شدن جهان در سیطره شوروی و آمریکا، سلاح­های سخت جای خود را به سامانه‌های اطلاعاتی، رسانه، و استحاله نمودن فرهنگ­ها سپردند و این آغازی بود بر جنگی که سرد نام گرفت. چراکه در آن اثری از گرمای جرقه و باروت نبود. ازآن‌پس،‌کشورها به‌ویژه آمریکا و شوروی به فکر تقویت ابزار و سلاح­های خود در جنگ نرم افتادند.

تحقیق - متن کامل - پایان نامه

ازجمله سلاح‌هایی که در جنگ نرم مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارت‌اند از:‌ رسانه‌های خبری، سینما، کتاب و هر وسیله ارتباط‌جمعی دیگری که در آن فرهنگ هدف (فرهنگی که قرار است جایگزین فرهنگ کشور هدف گردد.) مجذوب­تر از حد واقع جلوه داده شده باشد، علم و دانش و سامانه‌های اطلاعاتی، توان شبکه‌سازی اجتماعی،‌ ایدئولوژی فراگیر با حداقل قیودات. (ضیائی پرور, ۱۳۸۴, ص. ۸۱)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

باید به این نکته توجه نمود که در یک جنگ نرم، هر کشور که بتواند از ابزارهای متنوع‌تر، بیشتر، پرحجم‌تر، مدرن‌تر و تکنولوژی‌های جدید ارتباطی استفاده کند، قادر خواهد بود که موفقیت بیشتری را در عرصه جنگ برای خود تضمین نماید. ابزارهای مورد استفاده در جنگ نرم ذهن مخاطب را مورد هدف قرار داده و هدف آن تغییر رفتار سیاسی،‌فرهنگی، اجتماعی و … است. (آذرکمند, ۱۳۸۸, ص. ۳۷)

مهم‌ترین ویژگی‌های جنگ نرم در کاهش خونریزی و تسلط بدون خونریزی و هزینه، کوتاه­تر شدن جنگ‌ها و کمتر شدن هزینه‌های مالی ارتش­ها و ترویج و تغییر مبانی فکری و ارزش­های فرهنگی یک جامعه و تغییر در اصول رفتاری یک نظام و جامعه است. (آذرکمند, ۱۳۸۸, ص. ۳۸)

هدف بلندمدت دشمن برای راه‌اندازی این جنگ، براندازی است. هدف میان‌مدت، تضعیف نظام و ناکارآمدی آن است. دشمن در اهداف بلندمدت خود به‌صورت موزاییک عمل می­نماید. یعنی مؤلفه‌ها و موارد مختلف را در طول زمان در کنار هم قرار می‌دهد و درنهایت منجر به تضعیف و ناکارآمدی و حذف و تغییر یک نظام می‌شود. (ضیائی پرور, ۱۳۸۴, ص. ۲۱)

بدون شک رسانه ­ها در جنگ نرم، در خط مقدم قرار دارند و به‌راحتی می­توانند جریان مهمی را هدایت و نظارت و کنترل نمایند. از طرفی هم خود جریان‌ساز باشند. در جنگ نرم،‌رسانه‌ها ابزار بسیار قوی و کارآمدی محسوب می‌شوند. آن‌ ها اغلب در اختیار مراکز ثروت و قدرت هستند. جنگ نرم بر اساس و چهارچوب تئوریک شکل می‌گیرد و جنگ آینده، ‌جنگ مراکزی است که تئوری­ها را تولید و بازتولید می‌کنند. (ضیائی پرور, ۱۳۸۳, ص. ۱۱ و ۳۰۳)

نظریه‌پردازان جنگ نرم معتقدند، درصورتی‌که عملیات فرهنگی و جنگ نرم به موفقیت برسد، تبعات ناشی از روش‌های رویکرد تقابل‌گرایانه را به‌همراه نخواهد داشت. رهیافت‌های دیپلماسی سیاه، ضمن اعتقاد به کاربرد روش‌های غیر خشونت‌آمیز،‌ جنگ فرهنگی و نرم را برای برخورد با کشورهای اسلامی و در رأس آن‌ ها ایران اسلامی پیشنهاد می‌کند. کمیته بررسی این پیشنهاد، در سال ۲۰۰۴ گزارشی تحت عنوان ایران یک رویکرد جدید ارائه می­دهد که در این گزارش با رویکرد جنگ نرم تهدیدات ناشی از جمهوری اسلامی بررسی و سپس راه‌کارهایی را برای مقابله ارائه می‌دهند. در این گزارش حمایت مالی از شبکه‌های تروریستی، گسترش رسانه‌های فارسی‌زبان ضد ایران و حمایت از اپوزیسیون خارج­نشین ایران،‌ تخریب ارکان نظام اسلامی و چندین پیشنهاد دیگر ارائه می‌شود. (نائینی, ۱۳۸۶, ص. ۸۱ و ۸۲)

۱-۲-۳-۲ جنگ نرم در فضای سایبر

بر اساس نظر کارشناسان، در آینده، بخش عمده‌ جنگ نرم در حوزه سایبر[۱] رخ خواهد داد. “فضای سایبر” به سیستم جهانی کامپیوترهای متصل به اینترنت، زیرساخت‌های مخابراتی (ارتباطاتی)، نهادهای برگزارکننده‌ی کنفرانس‌های آنلاین، پایگاه‌های داده، و خدمات اطلاعاتی، که عموماً به “شبکه” معروف‌اند، اطلاق می‌شود. اما به‌جز فضای سایبر که اکنون بشر در حال تجربه­ی آن است؛ در آینده، دو حوزه دیگر مبتنی بر اطلاعات، بیش‌ازپیش متبلور خواهد شد که اندیشمندان قدرت نرم، حرکت انسان در وب محوری را به آن دو حوزه محتوم می­دانند.

این دو حوزه عبارت‌اند از اینفوسفر[۳] و نوسفر[۴]. (پیوست ۵ نوپالیتیک، مقاله آرکویلا)

اینفوسفر: گاهی به‌اشتباه دو واژه‌ی سایبر و اینفوسفر به‌جای یکدیگر به کار می‌روند؛ اما اینفوسفر از فضای سایبر بسیار وسیع‌تر است و علاوه بر اینکه آن را شامل می‌شود، سیستم‌های اطلاعاتی‌ای که ممکن است بخشی از شبکه نباشند را نیز دربر

می‌گیرد. این اصطلاح حتی رسانه‌های چاپی و خبرپراکنی و غیره (درکل مدیاسفر)، و همچنین نهادهایی چون کتابخانه‌ها را نیز شامل می‌شود. اینفوسفر به‌جای زیرساخت‌های کامپیوتری سایبر، بر روی “محیط‌های اطلاعاتی” تأکید می‌کند و یک “حوزه‌ی متمایزِ بنا شده بر روی اطلاعات” است. ضمن آنکه واژه سایبر نسبت به اینفوسفر و نوسفر بار تکنولوژیکی بیشتری دارد.

نوسفر[۵]: در میان سه مفهوم معرفی‌شده، نوسفر انتزاعی‌ترین اصطلاح بوده و تاکنون کمتر مورد توجه قرارگرفته است. این اصطلاح توسط پیر تیلهارد دی کاردین[۶] اشاعه یافت که از نظر او جهان در ابتدا به‌صورت یک ژئوسفر بود و سپس تدریجاً به یک بایوسفر تبدیل شد. اما اکنون جهان در حال تبدیل شدن به یک نوسفر می‌باشد؛ که “شبکه‌ای از اندیشه‌ی زنده” است.

از نظر وی، نیروهای ذهن در طول اعصار مشغول ساختن نوسفر بوده‌اند. به‌زودی قطعات آن در کنار یکدیگر قرار خواهند گرفت، و در آن مردمان از ملیت‌ها، نژادها و فرهنگ‌های مختلف، (فرهنگ- به تعاریف رجوع کنید) اذهان خود را طوری شکل خواهند داد که بدون از دست دادن هویت شخصی خود، بینشی جهانی داشته باشند. آن‌ ها معتقدند که اگر نوسفر به‌طور کامل درک شود، بشریت را به سطحی جدید از تکامل ارتقا خواهد داد. امتزاج نهایی نوسفر ممکن است با یک شوک جهانی و احتمالاً یک انقلاب عظیم همراه باشد.

فضای سایبر، اینفوسفر، و نوسفر همگی بر “اطلاعات” در اشکال مختلف آن مبتنی هستند و در این میان، نوسفر همانند مغز یک سیستم پردازش اطلاعات و سازمان‌دهی اطلاعات است.

با رشد این سه قلمرو (حوزه)، فضای سایبر کوچک‌ترین آن‌ ها و در دل دو قلمرو دیگر باقی خواهد ماند. اینفوسفر قلمرو بزرگ بعدی است، و نوسفر همه‌ی آن‌ ها را در بر خواهد گرفت. با رشد یک قلمرو، بقیه نیز باید رشد کنند.

تصویر  ۱-۲ محدوده‌های اطلاعات

به اعتقاد جریان سلطه، اکنون زمان آن رسیده که بازیگران دولتی نیز حرکت در این جهت را آغاز کنند، بخصوص به این دلیل که در عصر اطلاعات، قدرت بیش از هر زمان دیگر از توانایی بازیگران دولتی و بازاری در همکاری مشترک با بازیگران جامعه‌ی مدنی نشأت خواهد گرفت. این یعنی فرارسیدن زمان برای ایجاد یک رویکرد جدید در دیپلماسی و استراتژی؛ چیزی که آن را نوپالیتیک می‌نامند.

آن‌چنان‌که بر قلم رفت، تحولات در حوزه “وب­محوری"، بسیار است و آینده­شناسی آن نیز با فراز و نشیب­های بسیاری همراه است. این مسیر به‌موازات تحول در مخاطب و تطور او شکل گرفته و همگام با تغییر و تحول او، رسانه نیز ناگزیر از دگردیسی است. کاربر یا مخاطب امروز، از حالت منفعلانه گذشته خود خارج شده و به مخاطبی فعال بدل گشته و با منسوخ نمودن ارتباط یکسویه، سهم خویش از ارتباط می­کاود؛ فلذا امروزه، رادیو، تلویزیون و اینترنت یا وب اولیه، به­آرامی در حال ترک صحنه­اند و جایگاه خود را به وب ۲٫۰ که بر مبنای تعامل دوسویه است، سپرده­اند. این موضوع تحولی عظیم در عالم ارتباطات را رقم زده و “ارتباط” را دگرگون کرده است.

ازاین‌رو در معادلات توازن قدرت، نیز آنکه بر وب۲٫۰ چیرگی یابد، قدرت مسلط جهانی خواهد بود. به ضرس قاطع تشکیل سازمان­هایی نظیر دارپا[۷] (مرکز تحقیقات پیشرفته پنتاگون که تسلط بر وب۲٫۰ را به‌عنوان یکی از مأموریت‌های خود دنبال می­ کند) توسط آمریکا، در راستای چنین تحولی در رسانه و مخاطب است و جهان­خواران، رسانه را مأمنی یافته­اند تا از آن مجرا و با تأثیرگذاری و نفوذ بر مخاطبان فراملی، بر کرسی سلطنت جهانی تکیه زنند.

 

۳-۳-۲ رقابت و یا جنگ رسانه‌ای، در سپهر رسانه‌ای جهان

در عصر ارتباطات و اطلاعات که موانع کمتری در راه دسترسی به اطلاعات و اخبار برای مخاطبان وجود دارد، بیش از هر زمان دیگری اخبار نادرست یا تحریف‌شده و منطبق با درخواست و اراده صاحبان رسانه ارائه می‌گردد. به همین منظور ارتباطات و اطلاعات به مثابه رگ‌های حیاتی جامعه بشری بستر مبارزات و چالش‌های آینده بین‌المللی و جهانی به‌حساب می‌آیند. الوین تافلر نیز معتقد است عرصه نبرد فردا را گستره پیام‌سازان، رسانه‌ها و پیام‌گیران شکل می‌دهد و محور تبادل قدرت را در آینده، ‌تاکتیک‌های اطلاعاتی شکل خواهند داد و این تاکتیک‌ها چیزی نیست جز قدرت دست‌کاری در اطلاعات که بخش عمده آن حتی پیش از آنکه این اطلاعات به رسانه برسد انجام خواهد شد.

بخشی از رقابت رسانه‌ای به رقابت پارادایمی مربوط است و بخش دیگر آن رقابت متعارف رسانه‌ای در بازار رسانه است. دنیای امروز نیز صحنه منازعه پارادایمی در جهان است که به‌وضوح امروز میان پارادایم‌های اسلام، لیبرالیسم و سپس پارادایم روبه‌زوال کمونیسم منازعه جدی‌تری در حال وقوع است. این منازعه تا پیش‌ازاین منازعات دیپلماتیک و سپس منازعه سخت نظامی بوده است. اما با تقویت قدرت رسانه‌ها و همچنین تغییر چهره استعمار، از استعمار اولیه و سپس استعمار نوین به استعمار فرانو، رسانه‌ها عناصر اصلی این منازعه‌اند.

در سه دهه اخیر ایران به دلیل تعقیب آرمان­های انقلابی،‌تضادهای ایدئولوژیک با شرق و غرب و نیز تفاوت­های رفتاری در حوزه سیاست خارجی خود در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی و در حال توسعه، همواره آماج بیشترین حمله‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی در افکار عمومی بین‌المللی بوده است. به راه انداختن پروژه‌های اسلام هراسی، شیعه‌هراسی و ایران­هراسی، به همراه اتهام‌های ضد حقوق بشری، حمایت از تروریسم، تلاش برای گسترش سلاح‌های کشتار جمعی و برهم زدن ثبات در خاورمیانه و فاصله میان دولت و ملت در ایران، محورهای ثابتی است که در نقد هر رفتار و موضع سیاست خارجی ایران از سوی دولت‌ها و رسانه‌های غربی بازتولید می­ شود. (سلطانی فر & خانزاده, ۱۳۹۲, ص. ۱۹۸)

از این منظر میان پارادایم‌های زنده دنیا رقابت رسانه‌ای و به عبارت بهتر، جنگ رسانه‌ای موضوعیت دارد. لذا رقابت رسانه‌ای برای جذب مخاطب و همچنین ربودن مخاطبان رسانه‌های رقیب به‌منظور تسخیر قلب و ذهن آن‌ ها در جریان است. در جنگ رسانه‌ها تمامی فعالیت‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن افکار و اعمال افراد در جهت اهدافی معین به کار می‌رود. درواقع در این نبرد آنچه شلیک می‌شود آن گلوله سربی معروف و هدف، نقطه حساس از بدن فرد مقابل که منجر به کشته شدن او می‌شود نیست. بلکه در جنگ رسانه‌ای گلوله از جنس پیام است و به‌طرف افکار و اذهان هدف‌گیری می‌شود و به‌وسیله سلاح و ابزارآلات رسانه‌ای- ارتباطی شلیک می‌شود و هدف از آن نیز تخریب قدرت تفکر و تلاش برای تسخیر اذهان است. چراکه رسانه ابزار کارآمدی برای برقراری ارتباطات است. (قاسمی, بدون تاریخ)

رقابت و یا جنگ رسانه‌ای ازآن‌جهت به‌عنوان پرکاربردترین حربه تهاجمی ‌دشمنان انقلاب اسلامی قرارگرفته است که با کمترین هزینه ممکن بیشترین بهره‌برداری با انعکاس سریع و حجم وسیع را برای تأثیرگذاری بر مخاطب را به دنبال داشته و تلفات بسیاری را نیز به وجود آورده است. به عبارت دیگر جنگ رسانه‌ای یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های جنگ نرم و جنگ‌های جدید بین‌المللی است. اگرچه رسانه‌ها بیشتر به هنگام جنگ‌های نظامی کاربرد بیشتری پیدا می‌کند، اما این به آن معنی نیست که در سایر مواقع جنگ رسانه‌ای مورد استفاده قرار نمی‌گیرد بلکه جنگ رسانه‌تنها نبردی است که حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها به‌صورت غیررسمی ادامه دارد و هر کشوری از بیشترین توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش با بهره گرفتن از رسانه بهره‌برداری می‌کند.

درواقع در این نبرد دشمن با بهره گرفتن از رسانه‌ها اعم از مطبوعات، خبرگزاری‌ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و… به فرافکنی و شایعه‌پردازی پرداخته و ظاهراً مفسران مطبوعاتی، خبرنگاران خبرگزاری‌ها شبکه‌های خبری و سایت‌های اینترنتی میدان‌دار این جریان هستند؛ اما واقعیت آن است که در پشت این جدال و نبرد چیزی جز سیاست رسانه‌ای یک کشور نهفته نیست که به‌طور مستقیم توسط بودجه‌های رسمی مصوب مجلس و پارلمان دولتی یا بودجه‌های سری سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی و سرویس‌های جاسوسی تغذیه می‌شود. در حقیقت سربازان جنگ رسانه‌ای متخصصان و طراحان راهبردی تبلیغات بین المللی و کارگزاران رسانه‌ها هستند.

 

از سویی دیگر رقابت میان رسانه‌ها گاهی به منازعات تمدنی و پارادایمی برنمی‌گردد. بلکه صرفاً به رقابت اقتصادی و جلب مشتری و مخاطب می‌اندیشند و یا جذب بیشتر مخاطب برای توسعه رسانه‌ای خود. ازاین‌رو به باور بسیاری از کارشناسان و محققان ارتباطات، ایجاد رقابت در سپهر رسانه‌ای از وظایف مهم و اصلی رسانه‌های جمعی است. بر این اساس مدیران و صاحبان رسانه‌ها در صورت استفاده صحیح از مزیت‌های رقابت سازمانی، می‌توانند حوزه فعالیت خود را چه در جذب مخاطب و چه در تولید پیام‌های اثرگذار گسترش دهند. این اصلی است که رسانه ملی همواره توجه ویژه‌ای به آن داشته و بر اساس آن به تولید محتوا پرداخته است. اگر مراکز استانی صداوسیما را به‌عنوان منابع و اجزای متعدد این سازمان درنظر بگیریم، ایجاد رقابت میان این مراکز نه فقط به افزایش کیفیت محتوایی برنامه‌های این شبکه‌ها منجر می‌شود که حتی در سطحی عمیق‌تر، پویایی هرچه بیشتر رسانه ملی و افزایش قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آن براقشار مختلف مردم را نیز به همراه خواهد داشت. (جلالی, ۱۳۹۰)

 

ماتریس نظریه­ های مربوط به رقابت

نام نظریه و ارائه‌کنندگان آن نظریه ربط نظریه به رقابت رسانه‌ای

نهاد و سازمان رسانه (رسانه میدان و نیرو)

دنیس مک کوییل

رسانه‌ها تابع هنجارها (نهادها)، نقش­آفرینی می‌کنند و در یک تأثیرگذاری متقابل با ارزش‌ها و هنجارهای درون و برون سازمانی قرار می‌گیرند. رقابت رسانه‌ای تحت تأثیر فضای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیرامون رسانه‌ است.

سیستم‌ها

لودویگ ون برتالانفی

هریک از اجزای سیستم و کلیت سیستم، با یکدیگر و با محیط، در تعامل و تاثیرات متقابل می‌باشند. اقدامات رسانه در رقابت، مبتنی بر حفظ بقای سازمان است و عوامل درونی و بیرونی روزنامه‌ها در بقای سازمان نقش دارند.

 

نظریاتی که ارتباط مستقیم به بحث رقابت داشته باشد، وجود ندارد. اما دو نظریه را می‌توان مرتبط با بحث رقابت دانست. نظریه نهاد و سازمان رسانه (رسانه میدان و نیرو) از جامعه شناس و اندیشمند علوم ارتباطات دنیس مک کوییل و نظریه سیستم‌ها از لودویگ ون برتالانفی، این دو نظریه هستند. (مرتضوی & مرادی, ۱۳۸۹, ص. ۲۲۵)

در ادبیات نوین، از جنگ رسانه‌ای و یا رقابت رسانه‌ای تحت عناوین تلطیف شده‌ای مانند «دیپلماسی عمومی» یا دیپلماسی رسانه‌ای یاد می­ شود. فرهنگ واژگان و اصطلاحات بین‌المللی نیز که در سال ۱۹۸۵ از سوی وزارت خارجه آمریکا منتشر شد، ‌دیپلماسی عمومی را از برنامه‌های تحت حمایت دولت معرفی می‌کند که هدف آن‌ ها اطلاع­رسانی یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است. بر اساس این تعریف، ‌ابزار اصلی این فرایند، انتشار متن،‌ تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی و رادیو و تلویزیون است. (کیسینجر, ۱۳۸۳)

 

۴-۳-۲ دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک

امروزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها به‌عنوان یک عامل تعیین­کننده در نظام بین‌الملل تحت تأثیر تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرارگرفته است؛ چنان‌که «دیپلماسی رسانه­ای» به‌عنوان یکی از شاخه­های اصلی فعالیت­های دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی بخش قابل‌توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای به‌ویژه قدرتمند جهانی را به خود اختصاص داده است. (رضاییان م. , ۱۳۸۷, ص. ۸۱)

«دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک» از مفاهیم کلیدی دانش ارتباطات در غرب است. برای این دو مفهوم که گاه بدل از هم گرفته می­شوند، تعاریف مختلف و متکثری وجود دارد.

دیپلماسی عمومی از منظر انستیتو بروکینگز، به آن بخش از برنامه‌های دولتی گفته می‌شود که به قصد اطلاع‌رسانی و یا اعمال نفوذ بر افکار عمومی سایر کشورها انجام می‌شود. دیپلماسی عمومی از دیپلماسی سنتی فراتر می‌رود و به تعامل میان گروه‌های ذی‌نفوذ و جریان فراملی اطلاعات و آراء و به‌تبع آن جهت‌دهی افکار عمومی مردم سایر کشورها می‌پردازد.  (brookings, بدون تاریخ)

دیپلماسی عمومی، از مجرای اعطای بورسیه تحصیلی و برنامه ­های تبادل دانشجو، آموزش زبان، رسانه ­ها و به‌ویژه رسانه­های جدید و شبکه ­های اجتماعی، سلبریتی دیپلماسی و یا دیپلماسی مشاهیر، توریسم و یا دیپلماسی شهروندی، دیپلماسی معماری، دیپلماسی پزشکی، دیپلماسی ورزشی، دیپلماسی غذا، دیپلماسی حیوانات و … محقق می­ شود.

وزارت امور خارجه ایالات‌متحده آمریکا در سال ۱۹۸۵ در  تعریف دیپلماسی عمومی آورده است:

دیپلماسی عمومی به برنامه‌های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آن‌ ها اطلاع‌رسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است.

این وزارت خانه دیپلماسی عمومی را در تعریفی جدید در سال ۱۹۹۵ بدین شرح بیان می کند:

دیپلماسی عمومی می‌کوشد منافع ملی ایالات‌متحده را از طریق مفاهیم اطلاع‌رسانی و تأثیرگذاری بر مخاطبان خارجی ارتقاء دهد.” (مشرق, ۱۳۹۱)

اما به دلیل تنیدگی این مفهوم با قدرت نرم، آن را می­توان این‌گونه تعریف نمود:

توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت به‌جای اجبار یا تطمیع. به عبارت دیگر قدرت نرم توانایی به دست آوردن نتایج مطلوب است به دلیل آنکه دیگران ‌همان چیزی را بخواهند که شما می‌خواهید." (دیپلماسی عمومی مشرق, ۱۳۹۱)

در یک جمع‌بندی، می­توان دیپلماسی عمومی را آمیزه­ای از شیوه ­های غیررسمی برای انتقال پیام به مخاطبان جهانی دانست که از طریق “اقناع اذهان و ارضای قلوب” به تصرف قلب و ذهن آنان خواهد انجامید؛ که ترمیم و یا ارائه وجهه و چهره یک دولت-ملت، در نزد آن مخاطبان نیز از تبعات آن خواهد بود.

از دستگاه­های دولتی که هم‌اکنون برای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک آمریکا، به‌طور مستقیم تلاش می­ کنند، می­توان به موارد زیر اشاره نمود:

در ساختار امنیت ملی، معاونت ارتباطات استراتژیک مشاور امنیت ملی (DNSA/SC)، هیئت‌مدیره درگیرسازی جهانی در ستاد امنیت ملی (NSS/GE)، “کمیته سیاست­گذاری بین‌سازمانی برای ارتباطات استراتژیک (IPCs)،

وزارت امور خارجه، “معاونت دیپلماسی عمومی و روابط عمومی وزارت امور خارجه، و برخی دیگر ادارات

وزارت دفاع، عملیات‌های اطلاعاتی (IO)، پشتیبانی وزارت دفاع از دیپلماسی عمومی (DSPD)،‌روابط عمومی (PA)، و امور غیرنظامی (CA) –، و برخی دیگر از بخش­ها

هیئت مدیران پخش؛ “هیئت مدیران پخش ” (BBG) با مسئولیت سازمان‌های غیرنظامی و بین‌المللی پخش اخبار

آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا؛ آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا ” (USAID) جهت اطلاع‌رسانی به دریافت‌کنندگان و شرکای کمک‌های بشردوستانه و برنامه‌های عمرانی آمریکا

جامعه اطلاعاتی “دفتر مدیر اطلاعات ملی ” (ONDI) به‌عنوان رئیس “جامعه اطلاعاتی ” (IC) مسئول هماهنگ‌سازی فعالیت‌های آژانس‌های اطلاعاتی برای انجام تحقیقات و تحلیل در مورد افکار عمومی خارجی

مرکز ملی مبارزه با تروریسم “گروه درگیرسازی جهانی” در “هیئت برنامه‌ریزی عملیاتی استراتژیک” در “مرکز ملی مبارزه با تروریسم” فعالیت‌های دولت آمریکا را به‌منظور مبارزه با افراطی‌گرایی خشونت‌طلبانه

همچنین روابط عمومی کلیه سازمان‌ها و…

زمانی که دیپلماسی عمومی برای اهداف خود از رسانه استفاده می­ کند؛ “دیپلماسی رسانه­ای” نامیده می­ شود. یا آنکه اگر از محبوبیت مشاهیر و سوپراستارها برای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی بهره گرفته شود، مفهوم “سلبریتی دیپلماسی” معنا می­یابد. اگر برای تصرف قلوب و اذهان از قدرت فرهنگی شهروندان یک جامعه و مواجهه توریستی آن‌ ها با جامعه هدف استفاده شود، سیتیزن دیپلماسی موضوعیت خواهد یافت. سایر شقوق دیپلماسی عمومی نیز به همین ترتیب در تصرف قلب و ذهن ملت­ها و مهندسی و افکار عمومی آن‌ ها، به اقناع و ارضا خواهند پرداخت.

نکته آنجاست که اگر انقلاب اسلامی برای صدور خود به شیوه ­های غربی دیپلماسی عمومی متوسل گردد؛ آیا نیت آن باز هم تصرف قلب‌ها و ذهن‌هاست؟ آیا این امر با نیت “قربت الی الله” تعارض ندارد؟ یا آنکه این دو موضوع با یکدیگر قابل اجتماع‌اند؟

مراد ما پاسخ دادن به این پرسش نیست، وگرنه شاید این مهم‌ترین مسئله­ای باشد؛ که هواداران تئوری­های دیپلماسی عمومی در این آب‌وخاک، باید نسبت به آن پاسخگو باشند.

[۱]. Cyberspace به سیستم جهانی کامپیوترهای متصل به اینترنت، زیرساخت‌های مخابراتی (ارتباطاتی)، نهادهای برگزارکننده‌ی کنفرانس‌های آنلاین، پایگاه‌های داده، و خدمات اطلاعاتی، که عموماً به “شبکه” معروف‌اند، اطلاق می‌شود. این واژه بیش از همه تداعی‌گر اینترنت است؛ اما می‌تواند به محیط‌های الکترونیکی و زیرساخت‌‌های حیاتی یک شرکت، ارتش، حکومت، یا سازمان دیگر نیز اطلاق گردد.

واژه سایبر، نسبت به اینفوسفر و نوسفر بار تکنولوژیکی بیشتری دارد. اما همیشه این گرایش وجود داشته که فضای سایبر چیزی بیش از تکنولوژی تلقی گردد. چنین دیدگاه‌هایی از همپوشانی فضای سایبر با نوسفر حکایت می‌کنند.  (مقاله جان آرکوییلا و دیوید رانفلت،  John Arquilla David Ronfeldt تحت عنوان The Emergence of Noopolitik: Toward an American Information Strategy در موسسه مطالعات استراتژیک رند rand)

[۲]  The Net

[۳].  Infosphere

[۴].  Noosphere

[۵] . نوسفر از کلمه‌ی یونانی noos به معنای “ذهن” ساخته شده، و اولین بار در سال ۱۹۲۵ توسط پیر تیلهارد دی کاردین، که دانشمند رشته‌ الهیات بود، ابداع شد و درطی دهه‌های۵۰ و ۶۰ در آثاری که پس از مرگ او منتشر شدند، اشاعه یافت. (مقاله جان آرکوییلا و دیوید رانفلت،  John Arquilla David Ronfeldt تحت عنوان The Emergence of Noopolitik: Toward an American Information Strategy در موسسه مطالعات استراتژیک رند rand)

[۶]. Pierre Teilhard de Chardin

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...