مفهوم ارتباطات استراتژیک نیز که دایره وسیع­تری از آنچه دیپلماسی عمومی نامیده می­ شود را در برمی‌گیرد؛ و اساساً غرب پس از تجربه دیپلماسی عمومی، محتاج به فرایند ارتباطات استراتژیک شد. اما تعریف ارتباطات استراتژیک را باید بازهم از خاستگاه آن بررسی نمود.

دانلود پایان نامه

بر اساس درخواست کنگره­ی ایالات‌متحده آمریکا از اوباما، مبنی بر ارائه گزارشی از برنامه ­های “دیپلماسی عمومی” و “ارتباطات استراتژیک” دولت، وی اولین گزارش خود را از برنامه ­های"دیپلماسی عمومی” و “ارتباطات استراتژیک” منتشر نموده و طی آن ارتباطات استراتژیک را این‌گونه تعریف نمود که: (دیپلماسی عمومی مشرق, ۱۳۸۹)

 

در چند سال گذشته استفاده از واژه “ارتباطات استراتژیک” رواج بسیاری یافته است. بااین‌حال استفاده‌های متفاوت از این واژه سردرگمی زیادی پدید آورده است. بنابراین، در ابتدای این گزارش منظور خود را از عبارت “ارتباطات استراتژیک” تبیین می‌کنیم. در نظر ما “ارتباطات استراتژیک” عبارت است از:

الف) همگام‌سازی بین گفتار و اعمال و همچنین چگونگی درک آن‌ ها از جانب مخاطبین منتخب،

ب) برنامه‌ها و فعالیت‌هایی که هدف از آن‌ ها برقراری ارتباط و درگیری با مخاطبین منتخب است، برنامه‌ها و فعالیت‌هایی که توسط متخصصین روابط عمومی، دیپلماسی عمومی و عملیات‌های اطلاعاتی تدوین و اجرا می‌گردند.

وی همچنین اولویت­های ارتباطات استراتژیک را این‌گونه برمی­شمرد:

ارتباطات و درگیرسازی به‌مانند دیگر عناصر قدرت ملی، باید به‌گونه‌ای طراحی شوند که از اهداف مندرج در خط‌مشی‌ها پشتیبانی کرده و تأثیرگذاری‌های خاصی داشته باشند که عبارت‌اند از:

  • مخاطبین خارجی باید حوزه‌های وجود منافع مشترک با آمریکا را دریابند.
  • مخاطبین خارجی باید باور کنند که آمریکا نقش سازنده‌ای در مسائل جهانی ایفاء می‌کند؛ و
  • مخاطبین خارجی باید آمریکا را به‌صورت شریکی قابل‌احترام در تلاش برای مواجهه با چالش‌های پیچیده جهانی بپندارند.

از طرفی “رابرت گیتس” وزیر دفاع پیشین آمریکا نیز طی نامه‌ای که “گزارش ارتباطات استراتژیک پنتاگون (دیپلماسی عمومی مشرق, ۱۳۸۹)” نامیده شده، در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۸۹ به “ایلک اسکلتون” رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا، عملکرد و برنامه‌های پنتاگون برای ارتباطات استراتژیک وزارت دفاع آمریکا در جهان را گزارش داد. وی موارد زیر را به‌عنوان اهداف طراحی شده در فرایند ارتباطات استراتژیک اعلام کرده است:

  • بهبود اعتبار و مشروعیت آمریکا
  • تضعیف اعتبار و مشروعیت دشمنان
  • متقاعد کردن مخاطبان هدف برای اتخاذ اقدامات خاصی که در جهت اعتلای اهداف بین‌المللی آمریکا هستند.
  • مجبور کردن یک دشمن و یا رقیب برای اتخاذ یا پرهیز از اتخاذ یک اقدام خاص

به‌علاوه، سازمان رند نیز طی یک بررسی به تحلیل ارتباطات استراتژیک سازمان ناتو پرداخته و اقدامات آن را در راستای ارتباطات استراتژیک، در چارت زیر این‌گونه به تصویر می‌کشد:

تصویر ۲-۲ ارتباطات استراتژیک از منظر بنیاد رند

 

 

بنابراین در ارتباطات استراتژیک، پیوندی تنگاتنگ میان ‌همه اقدامات سطح استراتژیک در حوزه دیپلماسی عمومی با یکدیگر هماهنگ­سازی می­شوند؛ بر این اساس در یک جمع­بندی ارتباطات استراتژیک را می­توان، این‌گونه تعبیر نمود :

“همگام‌سازی بین گفتار و اعمال و همچنین چگونگی درک آن‌ ها از جانب مخاطبین منتخب، که هدف از آن اعمال، برقراری ارتباط و درگیری با مخاطبین هدف است و به‌منظور تأمین منافع بلندمدت، در بازه زمانی طولانی‌مدت و به‌صورت مستمر و در حوزه جغرافیایی خارج از سرزمین و دوربرد، اجرا می‌گردند”

ضمن آنکه ارتباطات استراتژیک با دو مفهوم دیگر نیز تنیدگی خاصی دارد، یکی “نفوذ استراتژیک[۱]” و دیگری “ارتباطات مؤثر"؛ که در اینجا به شرح نفوذ استراتژیک بسنده می­کنیم.

رییس‌جمهور ایالات‌متحده، در سندی که طی آن گزارش خود را به کنگره این کشور ارائه نمود؛ ضمن تشریح ارتباطات استراتژیک در دولت خود، از واژه­ی نفوذ استراتژیک نیز نام برد، که البته از آن هیچ­گونه تعریفی ارائه نکرد. تعریف آن را باید در جایی دیگر جستجو کرد.

دکتر مایکل والر، مدیر برنامه دیپلماسی عمومی و نبرد سیاسی در موسسه “سیاست جهان” در نشریه امور امنیت بین‌الملل[۲]،  مقاله­ای با عنوان” لزوم جدیت در نفوذ استراتژیک[۳]” با انتقاد شدید از نبود نگاه راهبردی و استراتژیک در حوزه دیپلماسی عمومی در میان نهادهای مسئول در این حوزه به نقد سیاست­های این کشور در حوزه دپیلماسی عمومی پرداخته و مأموریت اصلی “دیپلماسی عمومی” آمریکا را طرح­ریزی قدرت و “نفوذ استراتژیک” آمریکا در سراسر جهان دانست. وی در تشریح “نفوذ استراتژیک” می­نویسد:

“مأموریت دیپلماسی عمومی باید مشابه مأموریت نیروهای مسلح باشد. مأموریت عبارت است از طرح­ریزی قدرت و نفوذ آمریکایی و تأمین یک سیستم دائمی از طریقی که منافع ملی آمریکا را در سراسر جهان را تضمین کند”

بنابراین نفوذ استراتژیک را می­توان سلسله اقداماتی که از طریق یک سیستم دائمی به تسلط طولانی‌مدت آمریکا و تأمین منافع وی در سراسر جهان بیانجامد.

به‌عنوان‌مثال، در نمونه ­ای از یک “نفوذ استراتژیک"، دستگاه سیاست خارجی آمریکا، از سال ۱۹۸۷برنامه تدریس و تعاملات بین‌المللی ژاپن (JET)  را برگزار نموده و به‌وسیله آن، فارغ‌التحصیلان این دوره را در بالاترین سطح دولت آمریکا در مسائل مرتبط با ژاپن به کار گرفته است که در حال حاضر آن‌ ها برای تأمین منافع آمریکا در ژاپن به‌شدت تلاش می­ کنند. بعضی از شرکت­کنندگان سابق این دوره ، اکنون از چهره‌های سرشناس بزرگ‌ترین حزب مخالف دولت ژاپن یعنی حزب لیبرال دموکرات هستند و به افرادی بانفوذ و تأثیرگذار برای پیشبرد اهداف آمریکا در ساختار سیاسی ژاپن بدل شده ­اند.

دانستنش خالی از لطف نیست که، قریب به ده سال است که وزارت دفاع آمریکا، اداره­ای تحت عنوان “اداره نفوذ استراتژیک"[۴] راه­اندازی نموده است.

 

 

 

 

۵-۳-۲ دیپلماسی رسانه‌ای

دیپلماسی نوین

به بیان آلن تورن: «قدرت در گذشته در دست شاهزادگان، اشراف و نخبگان حاکم قرار داشته است و به‌عنوان توان تحمیل اراده بر دیگران و تعدیل رفتار آنان تعریف می‌شده است. چنین تصویری از قدرت دیگر با واقعیت دوران ما تطابق ندارد. قدرت همه‌جا هست و هیچ‌جا نیست». در گذشته‌ای نه‌چندان دور دیپلماسی را ورزش اختصاصی پادشاهان می‌نامیدند. تشریفات و پروتکل سیطره‌ای همه‌جانبه بر مناسبات دیپلماتیک و وزارت امور خارجه اغلب کشورهای دنیا، ماهیتی اریستوکرات داشت. فضای خاصی بر محافل دیپلماتیک حاکم بود. سرّی و پنهان بودن امور، دلیلی بر دیپلماتیک بودن آن‌ ها قلمداد می‌گردید. محافل دیپلماتیک جزایری جدا از سایر بخش‌های اجتماعی و در مواردی حتی از سایر بخش‌های حاکمیتی بودند و این فضای بسته و محدود، البته قدرت مانور ویژه‌ای به دستگاه‌های دیپلماتیک می‌بخشید و حل‌وفصل امور و رتق‌وفتق مسائل در چنین فضاهایی چندان صعب به نظر نمی‌رسید. ( کاظم پور, ۱۳۸۳, ص. ۳۰)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اما امروزه وضع کاملاً دگرگون شده است و مرزهای سنتی دیپلماسی متحول شده‌اند. مرزهای حوزه خصوصی و عمومی در سیاست خارجی و مرزهای جداکننده سیاست داخلی از سیاست خارجی شکسته شده‌اند و پویایی سیاست خارجی آن‌چنان فشرده، شامل و فراگیر شده‌اند که آنچه ورزش اختصاصی پادشاهان نامیده می‌شد، در حال حاضر، بخشی از زندگی روزمره همه انسان‌ها قلمداد می‌گردد. انسان‌های معمولیِ امروز را نه‌تنها نمی‌توان در موضع‌گیری‌های سیاست خارجی نادیده گرفت، بلکه آن‌ ها را باید بازیگرانی پنداشت که به کمک رشد و مهارت‌های مربوط به دسترسی به اطلاعات و بروز انقلاب ارتباطات، در عرصه عملی سیاست خارجی بازیگرانی غیرقابل اغماض‌اند. ( کاظم پور, ۱۳۸۳, ص. ۳۰, ۳۱)

دیپلماسی سنتی بیشتر شخصی، رسمی، با حرکتی آهسته و معمولاً مبتنی بر پنهان‌کاری بود. [۵] (Bartston, 1997)  «دیپلماسی نوین» که بعد از جنگ جهانی اول پدیدار شد، نیازمند رسانه‌های مدرن است تا در اسرع وقت بتواند با کشورهای دیگر به تبادل آراء و افکار بپردازد. (قوام, ۱۳۸۲, ص. ۸۹) به معنایی این دیپلماسی نوظهور به پردازش جریان دیپلماتیک در فضای رسانه‌ها و در پی آن، در فضای عمومی پیوسته است.

در این میان، فضای نوین دیپلماتیک ضرورت بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی را بالا برده است. هم‌اینک به مدد تکنولوژی‌های نوین ارتباطات و اطلاعات، زمینه مناسب برای ارتباط با افکار عمومی ملی و فراملی در کنار اقناع و تأثیرگذاری بر آن‌ ها از طریق رسانه‌های جهانی فراهم است. بازخوردهایی که در نتیجه عملکرد دیپلماسی عمومی سایبر فراهم می‌گردد، برای بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و تعیین اهداف آینده دستگاه‌های دیپلماتیک و سیاست خارجی مفید است و درست به این دلیل که گفتمان‌سازی، تصویرسازی و اقناع دیگران، در تعاملات دیپلماتیک و سیاست خارجی جایگاهی نوین یافته‌اند، نقش رسانه‌ها در پردازش و اقناع دیگران بسیار کلیدی‌تر از گذشته شده است.

 

۱-۵-۳-۲ تبدیل اطلاعات سری به اطلاعات آشکار

فضای سایبر رسانه‌های نوین، ویژگی نوینی به دیپلماسی افزوده است Real – Time شدن و ظهور Real – Time Diplomacy . تکنولوژی‌های نوین ارتباطات و اطلاعات، حضور خبرنگاران و رسانه‌های فارغ از زمان در وقایع مهم جهانی، ازجمله عوامل Real Time کردن روندهای دیپلماتیک هستند.

به همین سبب دیپلمات‌ها، علاوه بر الزام به ایجاد روابط متعامل با رسانه‌ها، به‌شدت از سوی رقیبان تازه خود یعنی رسانه‌ها، مجلات، روزنامه‌ها، سایت‌های خبری، کانال‌های ماهواره‌ای، World Wide Web ها، وب‌های سفارتخانه‌ها، آژانس‌های اطلاعاتی، خبرنگاران ‌همراه و هر عاملی که به فضای سایبر رسانه‌‌ها مرتبط است، به چالش کشیده شده‌اند.

چنین چالشی نشانه ظهور رسانه‌ها به‌عنوان نهادهای خصوصی، تأثیرگذار و Real Time دیپلماتیک، در کنار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورهاست. بازیگرانی که نه‌تنها به‌عنوان عوامل ظهور دیپلماسی نوین، بلکه ازجمله طراحان سیاست خارجی و از مجریان اصلی استراتژی‌های دیپلماتیک عصر حاضر به شمار می‌آیند.

شفافیت اطلاعات و ارتباطات دیپلماتیک در فضای سایبردیپلماسی، موجبات تبدیل Intelligence به Information را در دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی فراهم آورده است. در عصر پساوستفالیا؛ رشد سریع و بی‌وقفه تکنولوژی‌های نوین ارتباطات و اطلاعات و نفوذ بیش‌ازپیش آن در حیطه‌های انسانی، موجبات تبدیل اطلاعات پنهان دیپلماتیک به اطلاعات آشکار و قابل‌ دسترس برای رسانه‌ها و به‌تبع آن مخاطبان عمومی سراسر جهان را فراهم آورده است. به‌بیان‌دیگر، بسیاری از اطلاعات دیپلماتیک، از[۶] اطلاعات سرّی به[۷] (اطلاعات آشکار) تبدیل شده‌اند.

با افزایش تعداد، گستره و حوزه نفوذ منابع آزاد و آشکار[۸] جهانی، دیپلماسی بیش‌ازپیش به شفاف‌سازی[۹] روی خواهد آورد.

 

۲-۵-۳-۲ رسانه‌ها؛ نهادهای خصوصی دیپلماتیک

درواقع، این موضوع خود مهم‌ترین چالش دستگاه‌های دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها در جامعه شبکه‌ای امروز این است که گسترش اطلاعات از طریق فناوری‌های نوین ارتباطات، روابط بین دولت‌ها در عرصه منطقه‌ای، بین‌المللی و جهانی را که پیش‌تر توسط دیپلمات‌ها انجام می‌گرفت؛ به روابطی چندجانبه تبدیل کرده است که در آن بیشترین تلاش دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی برقراری روابط با ملت‌ها آن‌هم از طریق رسانه‌ها و در فضای مجازی حاصل از به‌کارگیری آن‌ ها است. به‌طوری‌که کارکنان رسانه‌ها و بازیگران غیردولتی بانفوذ به افشاگری می‌پردازند و با انگیزه جلب افکار عمومی به دخالت در مسائل می‌پردازند. این روندها موجب شده است که گفتگو و مذاکره با مقامات برای سفیران بسیار دشوار شود؛ زیرا آنان باید با بازیگران زیاد و درعین‌حال گوناگونی درگیر شوند. اطلاعات گوناگونی کسب نمایند. آن‌هم در شرایطی که شاهد تبدیل بازیگران فراوان به بازیگرانی محدودتر اما هشیارتر، مانند سازمان‌های غیردولتی هستیم که با برخورداری از توانایی اتخاذ روش‌های سازمان‌یافته و جمعی، نظم دیپلمات‌ها را در تمام جهان دستخوش تحول کرده‌اند.

خدماتی که سیستم‌های الکترونیک اطلاع‌رسانی و در رأس آن‌ ها اینترنت ارائه می‌دهند به مباحث سیاست خارجی الزاماتی را تحمیل کرده‌اند. دسترسی آزاد، هزینه کم، سرعت و گستره اطلاعات انعکاس رویدادها، تفسیرها و تبلیغات سیاسی به نفع گروه‌های خاص به‌گونه‌ای مفهوم حاکمیت دولت‌ها را به تحلیل کشانده‌اند که دیگر دولت‌ها نمی‌توانند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. در این فضا مرزهای ژئوپلیتیک به‌تدریج اهمیت پیشین خود را از دست می‌دهند و ژئوکالچرها جای آن‌ ها را می‌گیرند.

با زاویه دید گذشته نمی‌توان به دنیای امروز نگریست. به دنیایی که با یک کلیک، ظرف چند ثانیه با سرعت وارد اتاق ما می‌شود. شاید فردا همه به تصویرهای رسانه‌ای جهان بسنده کنند. مگر در حال حاضر دیپلمات‌ها جهان را از ویترین رسانه‌های جهانی تماشا نمی‌کنند؟

 

۳-۵-۳-۲ دیپلماسی رسانه‌ای؛ عرصه دیپلماسی افکار عمومی

درست اواخر دهه ۱۹۹۰ بود که چندین نیروی به هم مرتبط – جهانی‌شدن، انقلاب اطلاعات، پایان جنگ سرد و گسترش دموکراسی به عرصه روابط بین‌الملل – نظریه‌های دیپلماتیک را با چالش‌های عدیده‌ای مواجه کردند. از این رهگذر، شاید دیپلماسی عمومی بیش از سایر وجوه دیپلماتیک دچار تحول شده باشد. دنیای نوین امتیاز ویژه‌ای برای اقناع، آشکارسازی، گشودگی و ایجاد ائتلاف در مقابل توحش و استفاده از زور با خود به ارمغان آورده است. اهداف دیپلماتیک امروز، بیش از آن‌که بر دستیابی به توافقات مبتنی باشد، بر ایجاد جاذبه و خلق پیروانی با انگیزه و تمایل بالا تأکید دارد. به بیان نای، قدرت در جهان بدون سیم عصر اطلاعات، عبارت است از بهره‌گیری از عقاید و دانایی به‌منظور اعمال تاثیرات بین‌المللی. (Nye & A Owens, 1996)

پیش از این هرگز مرزها تا به این حد به روی جریان عقاید و تصاویر گشوده نبوده‌اند. با افزایش دسترسی به اطلاعات و نیز افزایش سرعت انتقال اطلاعات، توانایی دولت‌ها برای ترویج دیدگاه‌های خود به افکار عمومی خارجی به ویژگی اصلی دیپلماسی تبدیل شده است. بعد «عمومی» در عصر اطلاعات، نه‌تنها حساسیت افکار عمومی نسبت به امور دیپلماتیک را به میزان قابل‌توجهی برانگیخته است، بلکه افکار عمومی را متعهد ساخته است تا با همفکری، مشورت و ارائه بازخوردهای خود به توسعه امور دیپلماتیک کمک کند.(K. Hindell, 1995, p. 73)

مردمان تحصیل‌کرده آگاه‌تر می‌شوند و می‌توانند در برابر تبلیغات واکنش نشان دهند. (شکرخواه, ۱۳۸۴, ص. ۱۶۴) از بسیج عمومی «مخالفان جهانی‌سازی» تا «طرفداران حقوق بشر» و حتی شهروندان معمولی، جملگی از رسانه‌های سنتی و تکنولوژی‌های نوین اطلاعات برای رساندن صدای خود بهره می‌گیرند. این امر رقابت‌های نوینی را برانگیخته است بر این مبنا که برای جلب اعتماد رویکردی با گستره‌ای جهانی اتخاذ کنند.

اینک مطالعات سیاست‌گذاری تصویرسازی دولت‌ها نزد افکار عمومی دیگر یک ورزش فکری برای تعدادی پژوهشگر نیست، بلکه عرصه‌ای برای نهایی کردن تصمیمات استراتژیک است.

به‌این‌ترتیب، دیپلماسی نوین ناظر به نکته‌ای مهم است: این دیپلماسی باید بیشتر مورد بررسی و نظارت عمومی قرار گیرد. البته از نظارت عمومی کمتر استنباط می‌شود که مردم الزاماً در فرایند دیپلماسی دخالت کنند، بلکه منظور این است که مفاد دیپلماسی و اطلاعات مربوط به سیاست خارجی، آشکارا در دسترس عمومی قرار گیرد. رعایت این نکته، دو جزء اصلی و به هم پیوسته در دیپلماسی سنتی را با مشکل مواجه می‌سازد که عبارت‌اند از: پنهان‌کاری شدید و انتخاب دیپلمات‌ها از طبقه ممتاز و اشراف. (ساسانی, ۱۳۸۴)

 

۴-۵-۳-۲ رسانه‌ها؛ حلقه اتصال دولت‌ها به افکار عمومی جهانی

در متن سیاست دموکراتیک، دسترسی به دیپلماسی مؤثر بستگی به توان بسیج اکثریت افکار مردم به‌ویژه مخاطبان دولت در عرصه بین‌المللی و جهانی دارد؛ چراکه در جوامع معاصر مردم اساساً از طریق رسانه‌ها، به‌ خصوص تلویزیون، اطلاعات کسب می‌کنند و عقیده سیاسی خود را شکل می‌دهند.

مادامی‌که رسانه‌ها نسبتاً مستقل از قدرت سیاسی باشند، کنشگران سیاسی مجبورند با قواعد، تکنولوژی و منافع رسانه‌ها کنار بیایند. رسانه‌ها چارچوب سیاست هستند و می‌توان گفت که حکومت کردن به ارزیابی‌های روزانه تاثیرات بالقوه تصمیم‌گیری‌های نهاد حکومت بر افکار عمومی وابستگی می‌یابد. (کاستلز, ۱۳۸۰, ص. ۳۷۷)

ارزیابی‌های روزانه از طریق سنجش افکار و تحلیل‌های پژوهشی دیگر میسر می‌شود. علاوه بر این در دنیایی که به‌طور فزاینده از اطلاعات اشباع می‌شود‌، پیام‌ها هر چه ساده و دوپهلو باشند، مؤثرترند؛ زیرا بدین‌سان اجازه اظهار وجود به افکار و احساسات مردم می‌دهند. تصاویر بهتر از بقیه انواع پیام‌ها با توصیف‌ها سازگارند. رسانه‌های سمعی ـ بصری مهم‌ترین تغذیه‌کننده‌های ذهن مردم هستند. (کاستلز, ۱۳۸۰, ص. ۳۷۷)

«دیپلماسی رسانه‌ای» به‌صورت عام به معنای بارگیری رسانه‌ها برای تکمیل و ارتقای سیاست خارجی است. «راما پراساد» محقق آمریکایی آن را به‌عنوان نقشی که رسانه‌ها در فعالیت‌های دیپلماتیک میان کشورها بازی می‌کنند، تعریف کرده است. برای تشریح دیپلماسی رسانه‌ای از واژه‌های خاصی مانند دیپلماسی روزنامه‌ای، رادیو و تلویزیون، دیپلماسی ماهواره‌ای و دیپلماسی اینترنتی نیز استفاده می‌شود. (بختور, ۱۸/۳/۱۳۸۱, ص. ۶)

پارامترهای بسیاری در گسترش ابعاد امنیت نقش دارند که از مهم‌ترین آن‌ ها یکی ظهور و رشد رسانه‌های گروهی و تأثیر آن‌ ها در تنویر اذهان عمومی، به چالش کشیدن قدرت دولت‌ها و یا برعکس، افزایش قدرت آن‌هاست. ماهیت رسانه‌ها به‌گونه‌ای است که بسیاری از سطوح سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و علمی از تأثیر آن‌ ها مصون نیستند؛ به‌گونه‌ای که ثبات سطوح ذکر شده در جوامع مدرن از طریق کنترل اجتماعی رسانه‌ها تا حد زیادی تحقق می‌یابد. امروزه اطلاعات یکی از منابع قدرت به شمار می‌رود و سازوکار دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی با تکیه بر ماهیت اطلاعاتی رسانه‌ها شکل می‌گیرد. همچنین از تأثیر چشمگیر ارتباطات بر نظام تصمیم‌گیری نباید غافل شد و این، نقطه تلاقی رسانه و قدرت است.

لذا امروزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها به‌عنوان یک عامل تعیین‌کننده در نظام بین‌الملل، تحت تأثیر و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرارگرفته است. چنانکه «دیپلماسی رسانه‌ای» به‌عنوان یکی از شاخه‌های اصلی فعالیت‌های دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده است. (رضاییان م. , ۱۳۸۷, ص. ۸۶)

گروهی از متخصصان و کارشناسان این‌گونه تحلیل  می‌کنند که اساساً دیپلماسی رسانه‌ای از رسانه‌ها در جهت ارتقای سیاست خارجی کشورها استفاده می‌کند و رسانه را به مثابه ابزاری در دیپلماسی، مورد محک و در معرض چالش‌های دیپلماتیک قرار می‌دهند. بر اساس این تحلیل‌ها رسانه‌ها بر دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها تأثیرگذار است و دیپلماسی رسانه‌ای نیز به‌طور عمده در جهت اهداف سیاست خارجی، منافع ملی کشورها و تأثیرگذاری بیشتر به افکار عمومی و تغییر و تحولات عمل می‌کند. (معاونت پژوهش های فرهنگی و اجتماعی, ۱۳۸۷)

دیپلماسی رسانه‌ای از طریق فعالیت‌های متعدد رسانه‌ای عادی و ویژه، پیگیری می‌شود که این فعالیت‌ها شامل کنفرانس‌های مطبوعاتی، مصاحبه‌ها، دیدار سران حکومت‌ها و میانجی‌گران در کشورهای رقیب و رویدادهای رسانه‌ای برانگیزاننده است که برای گشودن عصری جدید در روابط متقابل سازمان‌دهی می‌شوند. (Gilboa, 2003, fall, p. 33)

 

[۱] . strategic influence

[۲] . The Journal of International Security Affairs

[۳] . Getting Serious about Strategic Influence

[۴] . The Office of Strategic Influence, or OSI

[۵] . R.P. Bartston, “Modern Diplomacy”,London: Longman, 1997; H.G. Nicholson, “Diplomacy”, London: Oxford University Press, 1963.

[۶]. Intelligence

[۷]. Information

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...