بیچ ، اسمیت و فینچام [۲۵] ( ۱۹۹۴ ) ، در پژوهشی به بررسی سودمندی مداخلات زناشویی برای پیشگیری و درمان افسردگی در زوجها با روابط ناهماهنگ پرداختند . نتایج نشان داد که مداخلات زناشویی در افزایش رضایت زناشویی زوجها ، پیشگیری از علایم افسردگی و درمان آن مؤثر است .

 

دیک [۲۶] ( ۱۹۹۸ ) ، در مطالعه کنترل شده ای سه شیوه روان درمانی گروهی شناختی ، رفتاری و تحلیل روانی با گروه کنترل برای دانشجویان افسرده به کار برد و در پایان مشخص شد که افراد سه گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل افسردگی شان به میزان زیادی بهبود یافته بود ( به نقل از آقا محمدی ، ۱۳۷۸) .

 

استیس [۲۷] ( ۲۰۰۴ ) ، ۲۴ زوج با مشکلات پرخاشگری و خشونت ( خفیف تا متوسط ) را به صورت تصادفی در دو گروه درمانی قرار داد . یک گروه از زوجها به صورت انفرادی و گروه دوم به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند و ۹ زوج به عنوان گروه کنترل ( مقایسه ) انتخاب شدند . شش ماه بعد از درمان ، تکرار خشونت در زوجهایی که در گروه درمانی شرکت کرده بودند ، به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود و رضایت زناشویی آن ها افزایش یافته ، پرخاشگری مردان و پذیرش خشونت توسط زنان به طور معناداری نسبت به گروه کنترل و گروه زوجهایی که به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفته بودند ، کاهش پیدا کرد ( به نقل از آقا محمدی ، ۱۳۷۸) .

 

لژر [۲۸] ( ۲۰۰۲ ) در پژوهش خود سودمندی کاربرد اصول شناختی ، رفتاری و هیجانی را در افزایش سلامت روان نشان داده است ( به نقل از آقا محمدی ، ۱۳۷۸) .

 

السون و فاورز ( ۱۹۸۹ ) گونه های زوجین را شامل زوجین : ۱- سر زنده ۲- سازگار ۳- سنتی و۴- متعارض می‌داند . از نظر او زوجین سر زنده , رضایتمندی زناشویی مطلوب دارند و توانایی بیان احساسات و حل مشکل را دارند . آن ها از روابط خود خوشحال هستند و مسائل اخلاقی ومذهبی را مهم می دانند . زوجین سازگار نیز رضایتمندی زناشویی در سطح متوسط و رضایت نسبی دارند , احساس می‌کنند که همسران آن ها , درک می‌کنند و با کمک هم به حل مشکلات قادر هستند هر چند که گاهی دیدگاه آن ها نسبت به ازدواج قدری غیر واقعی است وممکن است درباره فرزندان و ارتباط آن ها اتفاق نظر نداشته باشند . زوجین سنتی در حوزه های ارتباطی , نارضایتی متوسطی دارند و از عادات شخصی همسر خود ناراضی هستند . در بیان احساسات و برخورد با مشکلات احساس راحتی ندارد . زوجین متعارض از عادات و شخصیت همسر خود ناراضی هستند ومشکل ارتباطی دارند . برخی از الگوهای خاص تبادلی مشکل ساز میان زوجین شامل تبادلات اجباری , کناره گیری , تبادلات تلافی جویانه , شکایت دو جانبه و سندرم خود محوری در بحث ‌و گفتگو شایع است . در تبادلات اجباری همواره یکی از زوجین در پاسخ به تقویت مثبتی که از طرف مقابل دریافت می‌کند , تقویت منفی می‌گیرد . مثلاً مرد برای رسیدن به هدف خود ‌و گرفتن امتیاز , زن را مورد حمله و انتقاد قرار می‌دهد و این کار تا آنجا ادامه می‌دهد که زن بحث را رها کرده و اجازه پیروز شدن را به همسر خود بدهد ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

 

پژوهش ها نشان داده‌اند ویژگی های شخصیتی مشابه ( کاسپی و هربنر , ۱۹۹۰ ) . داشتن انتظارات مشابه , پذیرش نقش جنسی ( هارلی ۱۹۹۶ ؛ کارول و دوهرتی , ۲۰۰۳ ) , اعتقاد مذهبی ( فاکس و کلی ۱۹۹۵ ) سطح رفاه اقتصادی ( ناکونزی ۱۹۹۵ ) , سال‌های زندگی مشترک ( مایر و لندزبرگر , ۲۰۰۲ ؛ هالفورد و همکاران , ۲۰۰۳ ) زوج ها را در مقابل احساس تهدید شدگی ناشی از تنیدگی های اجتماعی مقاوم می‌کند ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

لینک [۲۹] ( ۲۰۰۳ ) در پژوهش خود به بررسی اثر بخشی آموزش کنترل خشم با روش شناختی – رفتاری پرداخت . در این پژوهش ۹۱ نفر با مشکل عدم کنترل خشم به صورت تصادفی در دو گروه ، گروه درمانی شناختی – رفتاری و گروه کنترل جایگزین شدند . نتایج نشان داد پیشرفت آزمودنی‌ها در کنترل خشم در گروه آزمایشی به طور معنی داری بیش از گروه کنترل بود . ( جوادی، ۱۳۸۵) .

 

لانگ ، بارند و اند [۳۰] ( ۱۹۹۸ ) ، در پژوهش خود به بررسی اثر بخشی کنترل خشم برای زوجهای درمانده پرداختند . در این پژوهش به ۲۸ زوج در سه جلسه آموزش که هدف آن افزایش خویشتنداری و نیز بیان افکار و هیجانات به شکل سازگارانه بود تکالیفی داده شد . نتایج نشان دادند که زوجها به طور معناداری در کنترل خشم خود بهبودی نشان دادند ( به نقل از حاجی ابول زاده ،۱۳۸۱ ) .

 

کوپر [۳۱] و استرنبرگ [۳۲] ( ۱۹۸۷ ) در پژوهشی برنامه ای را جهت غنی سازی رابطه جنسی بین زوجها اجرا کردند . نتایج نشان داد افزایش اطلاعات در خصوص روابط جنسی موجب رضایت مندی زناشویی می شود (به نقل از بنی اسد ، ۱۳۷۵ ) .

 

ویلیام ساکو ( ۱۹۹۹) از تحقیقات خود نتیجه گرفت که زنان شاغلی که به طور نیمه وقت به کار اشتغال دارند از نظر میزان رضامندی زناشویی در سطح بالاتری از زنان خانه دار قرار دارند و در مقابل زنان شاغلی که به طور شیفتی و شبها مشغول به کار هستند نسبت به زنان شاغل دیگر رضامندی زناشویی پایین تری دارند ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

 

درآمد به عنوان عاملی که می‌تواند امنیت اقتصادی افراد را تامین کند از جمله عواملی است که نقش مؤثری در رضایت از زندگی زناشویی افراد دارد. بدین معنی که میزان درآمد پایین در کاهش رضامندی زناشویی و انحلال آن مؤثر است ( جوادی، ۱۳۸۵) .

 

در تحقیق سینارکور ( ۱۹۹۹) مشخص شد که بین زنان شاغل و خانه دار از نظر میزان رضامندی زناشوئی تفاوت معنا داری وجود ندارد ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

 

در پژوهش دیگری با عنوان ”رابطه بین دلبستگی و روش های حل تعارض و رضایت زناشویی (فینی [۳۳] ، ۱۹۹۹) ایمنی دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت داشت. همچنین مذاکره ‌دو جانبه درباره حل تعارض‌ها، مهمترین عامل واحدی بود که رضایت ازدواج را برای زنان و مردان پیش‌بینی می ‌کرد. در این پژوهش، در رابطه‌ بین دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی، الگوهای ارتباطی فقط برای زنان متغیر واسطه۱۳ (میانجی) بود. برای مردان الگوهای ارتباطی تنها به طور جزیی واسطه بین دلبستگی ایمن با رضایت از ازدواج بود و اضطراب درباره روابط، تفاوت در رضایت زناشویی را توجیه می ‌کرد .

 

مشهورترین پژوهش‌ها در این زمینه پژوهش‌های هازن[۳۴] و شیور[۳۵]،۱۹۸۷؛اینزورث[۳۶]،۱۹۹۱(نقل از پینز،۲۰۰۵)هستند که با الهام از، نظریه بالبی[۳۷] (۱۹۶۹)، ‌در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگی‌های متقابل[۳۸] بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داند که مشخصه‌ های پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصه‌ های پیوندهای عاطفی کودک- مادر قابل مقایسه است و سبک‌های شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، افکار، احساسها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار می‌دهند ( به نقل از حاجی ابول زاده ،۱۳۸۱ ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...