مقدمه: 1

ضرورت و اهمیت موضوع. 3

اهداف پژوهش… 4

سوالات تحقیق. 4

فرضیه های تحقیق. 4

روش پژوهش… 5

تعریف مفاهیم. 5

پیشینه پژوهش… 6

محدوده ی مکانی.. 11

محدوده ی زمانی.. 11

سازماندهی پژوهش… 11

فصل دوم:مبانی نظری پژوهش (رئالیسم تهاجمی) 12

مقدمه. 14

بایسته های اساسی نظریه رئالیسم تهاجمی.. 14

واقع گرایی.. 15

نقد رئالیسم کلاسیک… 17

نوواقع‎گرایی.. 18

نقد نظریه ی  نوواقع گرایی.. 22

واقع گرایی نو كلاسیك… 23

تفاوت واقع‎گرایی نئوکلاسیک با رئالیسم کلاسیک… 25

واقع گرایان تهاجمی.. 26

قدرت های بزرگ و علل انگیزه های تهاجمی.. 27

واقع گرایی تهاجمی و سیاست خارجی.. 30

اوراسیاگرایی و سیاست تهاجمی روسیه. 34

فصل سوم: اوراسیاگرایی.. 37

مقدمه. 38

اوراسیاگرایی کلاسیک… 39

اوراسیاگرایی نو. 41

رهبران فکری نواوراسیاگرایی.. 44

ویژگی های اصلی نواوراسیاگرایی.. 45

نگاهی به نواوراسیاگرایی دوگین.. 46

اوراسیا گرایی و بایسته های سیاست خارجی.. 47

نتیجه گیری.. 49

فصل چهارم: اصول  سیاست خارجی روسیه. 50

مقدمه. 51

گذری بر ژئوپلتیک روسیه. 51

مقالات و پایان نامه ارشد

 

روسیه در جستجوی هویت از دست رفته. 53

مناظره های هویتی روسیه. 54

روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی.. 58

دکترین نظامی روسیه. 59

نخستین دکترین نظامی روسیه. 59

دومین دکترین نظامی روسیه. 60

سومین دکترین نظامی روسیه. 62

رئالیسم روسی و دکترین های نظامی.. 63

گذری بر زندگی پوتین.. 68

بنیادهای سیاست خارجی پوتین.. 68

اقدامات پوتین در قالب رویکرد اوراسیاگرایی.. 69

سیاست خارجی روسیه در دوره پوتین.. 71

محورهای  تهاجم وارانه ی سیاست های پوتین.. 75

نتیجه گیری.. 78

فصل پنجم: نقش اوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه. 101

مقدمه. 80

نقش اوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه. 80

اهمیت قفقاز و آسیای مرکزی برای روسیه. 82

کشورهای مستقل مشترک المنافع. 83

اهداف روسیه از تشکیل CIS. 84

اهداف اقتصادی روسیه در CIS. 84

اهداف امنیتی و سیاسی روسیه در CIS. 84

اهداف فرهنگی = اجتماعی.. 85

شكل گیری و تأسیس سازمان منطقه های گوآم. 86

اهداف اقتصادی گوام. 88

اهداف سیاسی و امنیتی گوام. 88

سطح بین المللی.. 89

سطح منطقه ای.. 90

سطح داخلی.. 90

تأثیر اوراسیاگرایی بر روابط روسیه و آمریکا 90

جنگ سرد جدید. 93

الگوی چین در سیاست خارجی روسیه. 96

چند قطبی یا چند جانبه گرایی.. 98

نقش انرژی سیاست خارجی روسیه. 100

اتحادیه ی اروپا 101

ایران. 102

روسیه و خاورمیانه. 103

روسیه درسوریه. 107

فصل ششم:نتیجه گیری و چشم انداز آینده 132

نتیجه گیری و چشم انداز آینده 110

منابع و مآخذ  115

چکیده

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقطه ی عطفی برای تغییر ماهیت نظام بین الملل از دوقطبی به تک قطبی و همچنین تقلای کشور روسیه برای بدست آوردن ثبات و امنیت بود. روسیه در جستجوی هویت از دست رفته ی خویش به این واقعیت دست یافت که سیاست آتلانتیک گرایی و دنباله روی از تک قطب نه تنها دردی از آن دوا نکرد، بلکه سبب انحطاط و سرخوردگی هر چه بیشتر آن در سطح داخلی و خارجی شد. اما با روی کار آمدن پوتین پنجره ای از امید به روی مردم روسیه گشوده شد و اتخاذ رویکرد اوراسیاگرایی از سال 2000 میلادی، سبب جلب توجه روسیه به کشورهای حوزه ی آسیای مرکزی و قفقاز شد و از آن پس، روسیه نه تنها  از تک قطب دنباله روی نمی کند بلکه با ابزاری همچون انرژی، تشکیل اتحادیه ها و سلطه بر جمهوری های بازمانده از شوروی آن را به چالش نیز می کشد و از سوی دیگر رویکرد اوراسیاگرایی روحیه ی تهاجمی را نیز در روسیه افزایش داده است؛ لذا، پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد رئالیسم تهاجمی در صدد پاسخ به این سوال است که،  نقش و تأثیرات نگرش اوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه چیست؟ روسیه برای اجرای سیاست اوراسیاگرایی در سه سطح  بین المللی، منطقه ای و ملی با چه چالش ها و فرصت هایی روبرو است؟ فرضیه ی نویسنده این است که اوراسیاگرایی به عنوان یک رویکرد محبوب در میان اکثر مردم روسیه با نگاهی ویژه به کشورهای استقلال یافته از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سعی در تأمین منافع ملی روسیه و تثبیت جایگاه آن در عرصه ی بین المللی از طریق ایجاد اتحادیه های منطقه ای، همگرایی با کشورهای مشترک المنافع و معرفی روسیه به عنوان یک قطب رقیب در برابر هژمون، است. روش جمع آوری اطلاعات این رساله، کتابخانه ای و یافته های تحقیق عمدتاً به شیوه ای توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.

مقدمه:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پیامدهای منفی زیادی را برای روسیه در حوزه های مختلفِ ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی به همراه داشت و علاوه بر این سبب تحولات گسترده ای در سه سطوح مختلف بین المللی، منطقه ی اوراسیا و همچنین اوضاع داخلی کشور روسیه شد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظام بین الملل یک سر قطب خود را از دست داد و آن را به هژمون آمریکا واگذار کرد. بنابراین نظام دوقطبی تبدیل به یک قطب تبدیل شد و بازیگران زیادی در این بازی قدرت، متضرّر شدند.

در سطح منطقه ای، کشورهای زیر سلطه ی شوروی نفس تازه ای کشیدند و برای نشان دادن استقلال و حاکمیت خود، درهای روابط تجاری و سیاسی را به روی کشورهای مختلف از جمله آمریکا گشودند اما معضلی که این کشورها با آن روبرو هستند، کشمش و درگیری های بین آمریکا و روسیه است. روسیه این جمهوری ها را حیات خلوت خود می پندارد و در صدد دستیابی به امپراتوری دوره ی شوروی است اما در مقابل پانزده کشور بازمانده، از سلطه ی روسیه واهمه دارند بدین سان برای جلوگیری از این سلطه گری، تدابیر زیادی را اندیشیده اند.

اما در  سطح داخل روسیه نیز، یادگاری که از شوروی باقی مانده بود چیزی جز اوضاع بد اقتصادی، بی هویتی، فلاکت و بدبختی نبود. روی کار آمدن یلتسین پس از فروپاشی  نیز نه تنها اوضاع را بهبود نبخشید بلکه سست بودن شخصیت وی، اوضاع را وخیم تر از پیش کرد. اما در این میان روی كار آمدن پوتین، نقطه عطفی در سیاست های داخلی و خارجی این كشور پس از جنگ سرد به شمار می آید. پوتین كوشیده است از یک سو با حل بحران های داخلی، ثبات و انسجام را به روسیه بازگرداند و از سوی دیگر با بیرون آوردن روسیه از لاك خویش با رویكردی پیشرونده و تهاجمی در برابر محدودیت هایی كه عمدتاً غرب با توسعه طلبی خود علیه روسیه پدید آورده است، بایستد. هدف پوتین از این رویه ها بازگرداندن بلندآوازگی گذشته ملت روسیه و بازیابی روسیه به عنوان یک  قدرت جهانی است. در این راستا می توان گفت رویكرد تهاجمی پوتین در سیاست خارجی، واكنشی در برابر وادادگی یلتسین در برابر غرب و به ویژه آمریكا بوده است.

پوتین با برگزیدن سیاست اوراسیاگرایی و در کنار آن توجه به رویکرد پراگماتیستی تلاش کرد تا اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور  را بهبود بخشد و در این امر تا حدودی نیز موفق شد. این رویکرد برخلاف دوره ی یلتسین سبب شد تا پوتین، اولویت سیاست خارجی خود را به کشورهای منطقه و حوزه اوراسیا بدهد. در راستای نایل شدن به این هدف، تلاش کرد با تشکیل اتحادیه های مختلف از جمله اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع یا دیگر اتحادیه ها علاوه بر حفظ حاکمیت و سلطه ی خود بر کشورهای منطقه، نوعی بازدارندگی در مقابل ایالات متحده آمریکا نیز ایجاد کند. زیرا این کشورها به عنوان حیات خلوت روسیه، نقش حیاتی در تأمین امنیت روسیه دارند و هر نوع درگیری در آن ها اوضاع روسیه را دچار چالش می کند. بنابراین روسیه با اتخاذ این سیاست و رفتار پراگماتیستی تلاش دارد سلطه و روابط خود با جمهوری های سابق بازمانده از شوروی را حفظ کند و علاوه بر این در هر نوع احساس ناامنی از روابط این جمهوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...