پایان نامه: مطالعه آثار تجارت با چین بر اشتغال بخش صنعت ایران |
فصل اوّل: کلیات تحقیق
1-1) مقدمه……………………………….. 1
1-2) تعریف مسأله و بیان نکات اصلی تحقیق………………………………… 2
1-3) ضرورت انجام تحقیق………………………………… 5
1-4) سوال اساسی تحقیق………………………………… 5
1-5) اهداف تحقیق………………………………… 6
1-6) فرضیات تحقیق………………………………… 6
1-7) روش انجام تحقیق و گردآوری اطلاعات………………………………… 6
1-8) جمعبندی………………………………… 7
فصل دوّم: ادبیّات تحقیق و پیشینه داخلی و خارجی
2-1) مقدمه……………………………….. 9
2-2) سیری در تفکرات و اندیشه های تجارت بین الملل……………………. 10
2-2-1) تئوریهای سنتی تجارت………………………………… 10
2-2-1-1) مرکانتیلیستها………………………………. 10
2-2-1-2) تئوری کلاسیکها: مزیت مطلق و مزیت نسبی…………………….. 10
2-2-1-2-1) مزیت مطلق………………………………… 10
2-2-1-2-2) مزیت نسبی………………………………… 11
2-2-1-3) تئوری هکشور – اوهلین………………………………… 12
2-2-1-4) قضیه هکشور – اوهلین – ساموئلسون (تئوری برابری قیمت عوامل تولید)……14
2-2-2) تئوریهای مدرن تجارت (ظهور تجارت درون صنعتی)…………….14
2-3) تئوریهای اشتغال………………………………… 15
2-3-1) کلاسیکها………………………………. 15
2-3-2) کینزینها………………………………. 16
2-4) آزادسازی تجاری و اشتغال………………………………… 17
2-4-1) مفهوم و مبانی نظری آزادسازی تجاری………………………………… 17
2-4-2)تأثیر آزادسازی تجاری بر اشتغال و بازار کار……………………………….. 18
2-5) صنعت و نقش آن در اقتصاد……………………………….. 22
2-6) مطالعات تجربی………………………………… 22
2-7) جمعبندی………………………………… 43
فصل سوم: روش تحقیق
3-1) مقدمه……………………………….. 45
3-2) معرفی مدل………………………………… 45
3-3) روش تحقیق………………………………… 48
3-3-1) روش داده های تابلویی………………………………… 48
3-3-1-1) آزمونهای انتخاب مدل مناسب…………………………………. 49
3-3-1-2) رگرسیون ترکیبی………………………………… 50
3-3-1-3) مدل اثرات ثابت…………………………………. 50
3-3-1-4) مدل اثرات تصادفی………………………………… 50
3-3-2) آزمون F………………………………..
3-3-3) آزمون هاسمن………………………………… 52
3-3-4) آزمون ریشه واحد برای داده های ترکیبی……………….. 52
3-3-4-1) آزمون لوین و لین (LL)………………………………. 53
3-3-4-2) آزمون ایم و پسران و شین (IPS) ……………………………….54
3-4) معرفی و تحلیل داده ها ……………………………….56
3-4-1) مفاهیم، تعاریف و تقسیم بندیهای مربوط به صنعت…………… 57
3-4-1-1) صنعت…………………………………. 58
3-4-1-2) کارگاه صنعتی………………………………… 58
3-4-1-3) کارکنان (شاغلان) صنعت…………………………………. 59
3-4-1-4) واردات از چین به تفکیک بخشهای صنعت………………………… 59
3-4-1-5) صادرات ایران به چین به تفکیک بخشهای صنعت………………… 59
3-4-1-6) جبران خدمات مزد و حقوق بگیران صنعت…………………………. 59
3-4-1-7) تقسیم بندی صنایع………………………………… 60
3-4-2) آمار توصیفی داده ها………………………………. 62
3-4-2-1) روند اشتغال در کارگاههای صنعتی با ده نفر کارکن و بیشتر طی سالهای 1375 تا 1386………….62
3-4-2-2) روند جبران خدمات به ازای هر نفر شاغل در کارگاههای صنعتی با ده نفر کارکن و بیشتر طی سالهای 1375 تا 1386………..64
3-4-2-3) روند ضریب نفوذ واردات بخش صنعت از کشور چین طی سالهای 1375 تا 1386…………66
3-4-2-4) روند ضریب نفوذ صادرات بخش صنعت به کشور چین طی سالهای 1375 تا 1386…………68
3-4-2-5) روند ارزش افزوده بخش صنعت طی سالهای 1375 تا 1386…………..72
3-5) اقتصاد چین از سال 1978……………………………….. 73
3-5-1) رشد اقتصاد چین از سال 1978……………………………….. 73
3-5-2) جایگاه چین در میان شرکای تجاری ایران………………………………… 77
3-6) جمعبندی………………………………… 78
فصل چهارم: توصیف و تجزیه و تحلیل یافته ها
4-1) مقدمه………………………………. 81
4-2) برآورد مدل با بهره گرفتن از روش panel data………………………………..
4-2-1) آزمون بروش پگان………………………………… 82
4-2-2) آزمون هاسمن………………………………… 83
4-2-3) محاسبه آمارهای توصیفی ترکیبی متغیرهای الگو……………….. 83
4-2-4) آزمون مانایی متغیرها………………………………. 83
4-2-5) تخمین مدل به روش panel data………………………………..
4-2-5-1) اعتبار مدل………………………………… 85
4-2-5-2) اعتبار و تفسیر پارامترها ……………………………….86
4-3) جمعبندی………………………………… 91
فصل پنجم: نتیجه گیری، خلاصه و پیشنهادات
5-1) مقدمه……………………………….. 93
5-2) خلاصهای از فعالیتهای انجام شده در تحقیق……………. 93
5-3) فرضیه تحقیق………………………………… 96
5-4) پیشنهادات سیاستی………………………………… 98
فهرست منابع و مآخذ……………………………….. 100
پیوست…………………………………. 108
چکیده:
امروزه بسیاری از کشورها برای بهرهمندی از مزایای تجارت، اقتصاد خود را با اقتصاد کشورهای دیگر درهمآمیختهاند. تجارت باعث تقسیم نیروی کار و تخصصگرایی، صرفهجوییهای مقیاس و بالا رفتن سطح استاندارد زندگی می شود و رقابت را تشویق می کند. زمانی که کشورها به مبادلات تجاری روی میآورند، انتظار میرود بخشهای مختلف اقتصاد و شاخص های کلان اقتصادی از این رابطه تاثیر بپذیرد. این تاثیرات می تواند مثبت یا منفی باشد. میزان بهرهمندی یک کشور از یک رابطه تجاری به برآیند این اثرات مثبت و منفی بستگی دارد. در طول سالیان اخیر چین به عنوان یکی از شرکای مهم تجاری دنیا و از جمله کشور ایران مطرح شده است. این مطالعه با بررسی آثار اشتغال رابطه تجاری ایران و چین، میزان بهرهمندی کشور ایران از این سیاست را محک میزند. بررسی آمارهای تجارت ایران با چین حاکی از آن است که در دوره 1375 تا 1386، همواره چین قدرت برتر این رابطه دوطرفه بوده است. در مطالعه حاضر تلاش می شود با بهره گرفتن از داده های ترکیبی برای بخش صنعت بر اساس کدهای 2 رقمی ISIC طی دوره زمانی 1375 تا 1386و استفاده از روش panel data، اثر تجارت با چین بر اشتغال بخشهای صنعتی اقتصاد ایران بررسی شود. نتایج بررسیها برای 22 بخش صنعتی حاکی از آن است که واردات از چین باعث کاهش سطح اشتغال می شود و صادرات ایران به چین، به خلق فرصتهای اشتغال کمک می کند. به دلیل نقش پررنگتر واردات، نتیجه نهایی تاثیر منفی تجارت با چین بر اشتغال بخش صنعت ایران است. همچنین دستمزد حقیقی نیروی کار رابطه معکوس و معناداری با اشتغال بخش صنعت ایران دارد و ارزش افزوده بخش صنعت، ایجاد فرصتهای اشتغال را به دنبال دارد.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
بحث تجارت و آثاری که برای اقتصاد میزبان به همراه میآورد، همواره یکی از مباحثی است که پژوهشگران و اقتصاددانان آن را مورد توجه قرار دادهاند. کشورها برای بهرهمندی از مزایای تجارت اقدام به برقراری و گسترش روابط تجاری خود با دیگر کشورها می کنند. در سالهای اخیر کشور چین با اعلام سیاست درهای باز اقتصادی و بهرهمندی از پتانسیلهای ویژه خود، توانسته است حلقه روابط تجاری خود را گسترش داده و بسیاری از موازنههای دنیای بینالملل را متأثر سازد. جایگاه ویژهای که هماکنون چین در معادلات جهانی پیدا کرده است، بر مناسبات خارجی کشورمان نیز اثرگذار بوده است و این کشور اکنون به عنوان یکی از شرکای مهم تجاری ایران مطرح شده است. به دنبال پیامدهای گوناگونی که برقراری روابط تجاری با دیگر کشورها به همراه میآورد، هدف این پژوهش آن است تا گوشه ای از آثار روابط تجاری ایران و چین را روشن سازد. بنابراین در این فصل کلیاتی از پژوهش شامل بیان مسأله، سؤال تحقیق، اهداف و فرضیه بیان شده و در ادامه به معرفی روش انجام تحقیق میپردازیم که به وسیله آن تلاش می شود فرضیه عنوان شده مورد بررسی قرار گیرد.
2-1- تعریف مسأله و بیان نکات اصلی تحقیق
مهمترین بینش در اقتصاد بینالملل آن است که تجارت، منافع رفاهی (سود اجتماعی) را با خود به همراه میآورد (جانیاک، 2006). وقتی مبادله وجود ندارد، منحنی امکانات تولید یک کشور در عین حال نشاندهنده حد مصرف آن نیز میباشد. در صورت مبادله هر کشور قادر است در تولید کالایی که در آن مزیت نسبی دارد، تخصص یابد و بخشی از آن را با کالاهایی که در تولید آن مزیت نسبی ندارد، مبادله کند و نهایتاً از هر دو کالا بیش از وقتی که مبادلهای صورت نمیگرفت، مصرف نماید (سالواتوره، 1368: 39).
تجارت با گسترش بازار، امکان تقسیم نیروی کار و صرفه جوییهای مقیاس و استفاده از منابع بیکار داخلی را فراهم میآورد. تجارت بینالملل وسیلهای برای انتقال ایدههای جدید، تکنولوژی جدید، روش اداره جدید و سایر مهارت ها میباشد. تجارت باعث تشویق و تسهیل جریان بین المللی سرمایه از سوی کشورهای خارجی توسعه یافته به کشورهای درحال توسعه می شود و یک اسلحه کارامد بر علیه انحصار به شمار میرود (شون، 1371: 72).
کشورها میتوانند از طریق صادرات، منابع لازم را برای وارد کردن کالاهای مورد نیاز خود که نمیتوان در داخل تولید کرد یا با کارایی کمتری تولید می شود، بهدست آورند. وارد کردن کالاهای مورد نیاز از دیگر کشورها، با هدف بالا بردن سطح استاندارد زندگی صورت میگیرد. اگر بتوان در داخل کالایی را با کارایی بیشتری نسبت به کالاهای مشابه خارجی تولید کرد، در این صورت از مبادله این کالاها بیشترین سود و منفعت نصیب کشور شده و استاندارد زندگی افزایش مییابد (سالواتوره، 1376: 27).
هابرلر معتقد است تجارت باعث بهره برداری کامل از منابع بیکار داخلی می شود. از طریق تجارت، یک کشور در حال توسعه می تواند از یک نقطه تولیدی غیرکارا در داخل منحنی امکانات تولید و عدم بهره برداری کامل از منابع به علت تقاضای ناکافی داخلی به نقطهای روی منحنی امکانات تولید برسد.
گروهی از اقتصاددانان بر این باورند که آزادسازی تجاری به عملکرد کلان اقتصادی بهتر و رشد اقتصادی سریعتر میانجامد. نهادهای بینالملی همانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نیز بر مبنای همین باور رابطه مثبتی بین آزادسازی تجاری و رشد ترسیم می کنند (گرینوی، مورگان و رایت، 2002). تئوری جدید رشد بیان می کند که تجارت باعث می شود تولیدکنندگان به بازارهای بزرگتر دسترسی پیدا کنند و کالاهای سرمایهای و واسطهای در اختیار تولیدکنندگان در کشورهای درحالتوسعه قرار بگیرد. دسترسی به نهادههای جدید می تواند عامل محرکی برای رشد اقتصادی باشد (گرجی و علیپوریان: 1385). همچنین تجارت بر بازار کار، اشتغال، دستمزد، رفاه، توزیع درآمد، مصرف، و موقعیت کاری نیروی کار کشورها اثرگذار است (دادگر و ندیری، 1384: 18).
مباحث اشتغال و بیکاری، همواره یکی از دغدغههایی است که توجه سیاستمداران را بهخود معطوف می کند. جوامع توسعهیافته و جوامعی که مسیر توسعه را پیشرو دارند، باید بتوانند پاسخگوی نیازهای افراد خود در زمینه دستیابی به شغل باشند. زمانی که افراد یک کشور نتوانند شغل مناسب با شرایط خود را پیدا کنند، این مساله نهتنها باعث هدر رفتن منابع داخلی می شود، بلکه هزینه های اجتماعی را نیز بهدنبال دارد. بهعبارت دیگر، پایین بودن نرخ اشتغال دارای دو نوع هزینه است: هزینه اقتصادی یعنی اتلاف نیروی کار و هزینه اجتماعی. زمانی که بیکاری در یک جامعه بالا باشد، این مسأله باعث افزایش جرم و جنایت و پیامدهای ناگوار ناشی از فقر می شود که فقر خود نتیجه ناکامی افراد در دستیافتن به شغل است (توانایانفرد، 1386: 1010) و هزینه های اجتماعی بیکاری به این مفهوم اشاره دارد.
برقراری روابط تجاری با دیگر کشورها، بخشهای اقتصادی و شاخص های کلان اقتصاد را متأثر میسازد. یکی از این شاخص ها، نرخ اشتغال است. این تأثیرات ممکن است مثبت یا منفی باشد. برآیند این اثرات مثبت و منفی، میزان موفقیت سیاستهای تجاری را ارزیابی می کند. بنابراین یکی از معیارهایی که می تواند موفقیت یک رابطه تجاری را محک بزند، بررسی چگونگی تاثیرگذاری آن بر اشتغال است.
ظرفیتهای تکنولوژیکی کشورها و مواهب نسبی عوامل تولید مانند سرمایه، زمین، نیروی کار ماهر و غیرماهر، رقابت بخشهای مختلف را در سطح جهانی تعیین می کنند. پیامد این امر، آن است که هر کشور مجموعه ای از بخشهای صادراتی و رقیب وارداتی قابل شناسایی دارد. بخشهای صادراتی تولید و تقاضا برای نیروی کار را افزایش میدهند، در حالی که بخشهای رقیب وارداتی ممکن است تولید خود را کاهش دهند و بخشی از نیروی کار خود را اخراج نمایند. تغییرات سازمانی در عوامل تولید برای بهره برداری از مزیت نسبی در زندگی واقعی، باعث پایان کار بعضی از شرکتها و ازدست رفتن شغلهایی در بعضی از بخشهای اقتصاد می شود. همزمان با این فرایند، شروع به کار شرکتهای جدید، سرمایه گذاری به منظور افزایش تولید و در پاسخ به ظرفیتهای خالی اقتصاد در دیگر بخشها، آن روی سکه است. بنابراین آزادسازی تجاری، همزمان با نابودی شغل و ایجاد شغل همراه می شود. اما اینکه خالص اثرات اشتغال مثبت است یا منفی، در کوتاه مدت به عوامل مشخصی مانند کارکرد بازار بستگی دارد.
اصلاحات اقتصادی چین از اواخر دهه 1980 آغاز شد و به رشد اقتصادی حیرتآور تقریباً 10 درصد در سال انجامید. فرایند اصلاحات در چین، تدریجی و نسبتاً سازگار بوده است. بسیاری از اصلاحات ابتدا بهصورت آزمایشی در برخی نواحی و اغلب نواحی ویژه اقتصادی، اجرا میشدند و در صورت موفقیتآمیز بودن، به دیگر نواحی کشور تعمیم داده میشدند. تغییر بهسوی اقتصاد مبتنی بر بازار، با قانونزدایی از بخش کشاورزی و باز کردن درهای اقتصاد چین بهسمت اقتصاد جهان آغاز شد. تولید تقریباً 10 برابر افزایش پیدا کرد و چین بهعنوان چهارمین اقتصاد بزرگ جهان مطرح شد. کلید فرایند اصلاحات، کاهش تدریجی نقش دولت در حمایت از بخش خصوصی و پذیرش یک سیاست رشد مبنی بر صادرات بود. این سیاستها چین را هماکنون بهعنوان بزرگترین صادرکننده جهان و دومین اقتصاد بزرگ دنیا مطرح کرده است. یک عامل کلیدی در جهش اقتصادی چین، انباشت سرمایه بوده است. به دلیل نقش سرمایه گذاری مستقیم خارجی نیز، بهرهوری به میزان قابل توجهی افزایش پیدا می کند. همچنین آنچه که جهش اقتصادی چین را متمایز می کند، اندازه جمعیت این کشور است. در مقایسه با روسیه و دیگر کشورهای کمونیستی سابق در اروپای شرقی، سیاستهایی از قبیل خصوصیسازی کلی شرکتهای ایالتی در چین اجرا نشدند. سرعت اصلاحات اقتصادی در اواخر دهه 1990 افزایش پیدا کرد، بهگونهای که چین بهعنوان یکی از اعضای سازمان تجارت جهانی (WTO) مطرح شد (شوکر و د گروت، 2006)
در سالیان اخیر، ایران و چین روابط تجاری خود را بهمیزان قابلتوجهی گسترش دادهاند، بهگونهای که چین هماکنون یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران محسوب می شود. با توجه به اثرات مختلف روابط تجاری بر اقتصاد کشورها، یک
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-10-01] [ 11:17:00 ق.ظ ]
|