قصد خرید به احتمال اینکه مشتریان در یک موقعیت خریدی که پیش میآید، برندی خاص از یک طبقه محصول را خریداری کنند اشاره دارد (کورسنو و همکاران، ۲۰۰۹). قصد خرید یکی از مفاهیم عمدهی مطالعه شده در ادبیات بازاریابی میباشد. علاقه پژوهشگران بازاریابی به قصد خرید، ناشی از ارتباط آن با رفتار خرید است. نتایج تحقیقات مختلف نشان میدهد که بین قصد خرید و رفتار خرید رابطه مثبتی وجود دارد. بهترین پیش بینیکننده رفتار یک فرد، مقیاس نیت او برای اجرای آن رفتار خواهد بود. علاوه بر این، مدیران بازاریابی به قصد خرید مشتری بهمنظور پیش بینی فروش محصولات و خدمات موجود و یا جدید توجه دارند. اطلاعات قصد خرید می تواند به مدیران بازاریابی در تصمیمات بازاریابی مرتبط با تقاضای محصول، بخشبندی بازار و راهبردهای تبلیغاتی کمک کند. تصمیم گیری خرید خدمات و محصولات، تابعی از سه عامل مصرف کننده، محصول و موقعیت است. بدین ترتیب که مصرف کننده با توجه به کالا و خدمات (آمیختههای بازاریابی) و موقعیتی که در آن قرار گرفته است اقدام به کسب اطلاعات و ارزیابی برندها نموده و برند گزینش شده را تحت تأثیر این عوامل انتخاب می کند (رودانی و رحمان سرشت، ۱۳۸۹).
مصرف کنندگان همه روزه تصمیمات خرید بسیاری میگیرند (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۳۸۹). این تصمیم گیری مصرف کننده، طی مراحل مختلف از فرآیندهای اجتماعی و شناختی صورت میگیرد (سیلک،۱۳۹۰). تصمیم گیری مصرف کننده بهعنوان فرآیندهایی شامل شناخت مشکل، تحقیق برای جمعآوری اطلاعات، ارزیابی گزینه ها، تصمیم گیری خرید و رفتار پس از خرید تعریف میگردد. مصرف کنندگان نه تنها در مورد اینکه کدام برندها را انتخاب نمایند، بلکه برای اینکه چه مقدار از محصول را خریداری کنند، تصمیم میگیرند. مصرف کنندگان برای رسیدن به اهدافشان تصمیماتی میگیرند، این اهداف شامل انجام بهترین انتخاب از میان فعالیتهای جایگزین، کاستن از میزان کوشش در تصمیم گیری، به حداقل رساندن هیجانات منفی و به حداکثر رساندن توانایی توجیه تصمیم میباشند. تصمیم گیری، فرآیندی سازنده است؛ مصرف کنندگان تصمیم را هنگام شتاب انجام می دهند و فرایند بهکار گرفته شده تحت تأثیر دشواری مسئله، شناخت و خصوصیات مصرف کننده و ویژگیهای موقعیت خاص قرار دارد.
مدل فرایند تصمیم خرید به شرح زیر میباشد (سی موون و مینور،۱۳۸۶ و کاتلر و آرمسترانگ،۱۳۸۹):
شکل۲-۱ : فرایند تصمیم خرید منبع:کاتلر و آرمسترانگ (۱۳۸۹) |
تحقیق برای جمعآوری اطلاعات |
الف) شناخت مشکل: فرایند خرید با شناخت مشکل آغاز می شود. در این مرحله است که خریدار مشکل یا نیاز را تشخیص میدهد. خریدار در واقع تفاوت بین حالت واقعی و حالت ایدهآل خود را حس می کند. نیاز می تواند از محرکهای داخلی یا خارجی سرچشمه بگیرد.
ب) جمعآوری اطلاعات: یک مصرف کننده تحریک شده، یا به اطلاعات بیشتر نیازمند است یا نیست. اگر میل مصرف کننده از شدت و قوت کافی برخوردار باشد و کالای ارضاکننده در دسترس باشد، این احتمال وجود دارد که مصرف کننده این کالا را بخرد. درغیراینصورت مصرف کننده نیاز را در حافظه خود نگهداری می کند یا با درنظر داشتن این نیاز، نسبت به تحقیق و جمعآوری اطلاعات اقدام می کند. منابع اطلاعاتی مصرف کننده جهت تصمیم به خرید به شرح زیر میباشد:
- منابع شخصی: شامل افراد فامیل و بستگان، دوستان، همسایگان و آشنایان؛
- منابع بازرگانی: شامل آگهیهای تبلیغاتی، فروشندگان، تجار و بازرگانان، بستهبندی و نمایشگاهها؛
- منابع عمومی: شامل رسانههای جمعی، موسسات و شرکتهای اطلاعاتی؛
- منابع تجربی: شامل بررسی، ارزیابی و استفاده از کالا.
بسته به نوع کالا و خریدار، تأثیر نسبی این منابع اطلاعاتی فرق می کند. به طورکلی، مصرف کننده قسمت اعظم اطلاعات مورد نیاز خود را از منابع تبلیغاتی بهدست میآورد که در حیطه کنترل و نفوذ بازاریاب است. ولی منابع شخصی، مؤثرترین منبع اطلاعاتی محسوب می شود. منابع تبلیغاتی، معمولاً خریدار را مطلع می کنند، در حالیکه این منابع شخصی هستند که کالا را برای خریدار مشروع می کنند یا حداقل امکان ارزیابی آنرا فراهم میآورند.
ج) ارزیابی گزینه ها: بازپروری اطلاعات توسطِ مصرف کننده برای انتخاب برندهای مختلف، ارزیابی گزینه ها نام دارد. متاسفانه هیچ فرایند ارزیابی واحدی وجود ندارد که بتوان در تمام اوضاع و احوال و شرایط از آن برای یک مصرف کننده استفاده کرد. در این زمینه میتوان از فرآیندهای ارزیابی مختلفی بهره برد. اما در مجموع اینکه، مصرف کننده هنگام خرید چگونه گزینه های مختلف را ارزیابی می کنند، به خودِ مصرف کننده و اوضاع و احوال خاص خرید بستگی دارد. در مواردی، مصرف کنندگان در این مورد تفکری منطقی دارند و برای ارزیابی، محاسباتی بس دقیق انجام می دهند. در مواردی نیز همین مصرف کنندگان، یا اصلا برند را ارزیابی نمیکنند یا به طور سرسری این کار را انجام می دهند. خرید این مصرف کنندگان تحت تأثیر پیدایش یک انگیزهی ناگهانی قرار میگیرد و بیشتر روی بینش و بصیرت تکیه می کند. بعضی اوقات نیز مصرف کنندگان خود مستقلاً برای خرید تصمیم گیری می کنند و بعضی اوقات برای مشورت به دوستان، راهنمای خرید، فروشندگان و حتی رایانه مراجعه می کنند.
د) تصمیم گیری درباره خرید: در مرحله ارزیابی گزینه های مختلف، مصرف کننده مارکهای مختلف را درجهبندی می کند و قصدخرید در او ایجاد می شود. بهطورکلی تصمیم مشتری برای خرید بر این اساس استوار است که باید بهترین مارک خریداری شود. ولی عملاً بین قصد و تصمیم دو عامل دیگر قرار میگیرند (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۳۸۹)
شکل ۲-۲ : مراحل بین ارزیابی گزینه ها و تصمیم خرید منبع:کاتلر و آرمسترانگ(۱۳۸۹) |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت