در مداخلات ابراز وجودی فردبا تلاش برای کشف وتعریف مشکل، پیگیری ‌هدف‌های‌ مورد نظر، تکرار نقش گذاری، واژگون سازی نقش وارائه تدریجی ومتوالی رفتارهای مطلوب، شیوه های مناسب را برای بیان خواسته های خود می آموزد.‌بنابرین‏ با فراگیری روش های ابراز وجود، قادر خواهند بود تا به راحتی احساسات وافکار خود را با دیگران در میان بگذارند(مردانی وحیدری ،۱۳۸۹).

 

پژوهش های بی شماری نشان داده اندکه بسیاری از مشکلات بهداشتی واختلالات روانی عاطفی ریشه‌های روانی – اجتماعی دارند.همه ما در زندگی با چالش ها و مشکلات مواجه می‌شویم، با این حال هر کسی به شیوه خاصی به مسائل پاسخ می‌دهد (نادری و همکاران ،۱۳۸۸).

 

فقیرپور( ۱۳۷۷ )می‌گوید افرادی که به علت عدم مهارت های ارتباطی مهم بین فردی و اجتماعی نمی ­توانند احساسات و خواسته های خویش را بیان کنند و یا از عهده تقاضاهای نا معقول دیگران برنمی آیند غالبا” از طرف افراد دیگرتحت سلطه قرارمی گیرند، عزت نفس رااز دست داده واحساس می‌کنند کنترلی بر وقایع زندگی خویش ندارند در نتیجه از رویارویی با مسائل مختلف زندگی اجتناب می‌کنند ، خوشنودی و احساس رضایتمندی انسان درزندگی تاحدودی به ارضاء نیازهایی وابسته است که محصول ارتباط با دیگران هستند،ماننددوستی، احترام ، پیشرفت ، اعتماد و عزت نفس (فقیرپور،۱۳۷۷).

 

انسان فطرتا” به هنگام بحران یا کشمکش ، به تعارض متوسل می شود و یا برای رهایی درجستجوی راه گریز است اگرچه این غریزه برای نیاکان ما مفید بوده است اما درعصرکنونی به طور مطمئن چندان کاری ازآن ساخته نیست زیرااگربخواهیم با توسل به غریزه ی ستیزه جویی وبه قیمت زیرپا نهادن حقوق دیگران برنده شویم روابطی آکنده ازخصومت،خشم وانزجار درانتظارمان هست ،‌اگر هم به غریزه ی گریز اتکا کنیم و با رفتاری انفعالی و کورکورانه به اطاعت دیگران گردن نهیم نتیجه آن خواهد شد که یا هردو در این بازی بازنده ایم یا به دیگران اجازه داده ایم تا با نادیده انگاشتن حقوق ما برنده شوند. در اینجا است که رفتارهای پرخاشگرانه – منفعلانه ، پرخاشگری منفعلانه وپرخاشگری سلطه گر به عنوان سه راه ناسالم ارتباطی اثرات روانی ، جسمی ، اجتماعی خود را، بجا خواهندگذاشت چنین افرادی به دلیل ناتوانی در برقراری ارتباط سالم یا بی اطلاعی از آن به چنین رفتارهایی روی می آورند .

 

‌بیستون[۷] در سال ۱۹۷۲ در این رابطه می‌گوید شناخت ارتباط سالم می‌تواند گامی مؤثر درجهت نیل به سلامت جسمی و روحی افراد باشد ، اهمیت ارتباط سالم بین افراد به اندازه ای است که با اهمیت دادن به آن می توان خود افراد را سالم کرد ، افراد فاقد ابراز وجود فکر می‌کنند که دیگران آن ها را به حساب نمی آورنددرحالی که بیان بازامیال می‌تواند موجب شود که فردنقشی ‌را بدست آورد که برپایه آن دیگران اورابه حساب آورند(حمیدی و همکاران،۱۳۶۸).قاطعیت ‌به این مفهوم است که اشخاص احساسات مثبت ومنفی خود را بدون تجاوزبه حقوق دیگران بیان کنند(ام ،پاترسون ،۲۰۰۲،به نقل از تقوی ،۱۳۸۸).

 

ابراز وجود رفتاری است که شخص را قادر می‌سازد به نفع خود عمل کند، بدون هر گونه اضطرابی روی پاهای خود بایستد، احساسات واقعی خود را صادقانه ابراز کند و با توجه نمودن به حقوق دیگران حق خود را بگیرد(روبرت ،۱۹۸۲،به نقل از رنجبر کهن،۱۳۸۹ ).اضطراب[۸] عبارت ازیک حالت هیجانی ناخوشاینداست که منابع آن کمترمشخص بوده وبا اعراض فیزیولوژیکی که می‌تواند به خستگی وحتی تحلیل قوا پیش برود همراهی می‌گردد.اضطراب معمول ترین پاسخ به محرک تنش زا است . منظور از اضطراب، هیجانی است ناخوشایند که همه ما درجاتی از آن رادر حالتهایی همچون دلشوره ، نگرانی ،تنش وترس را تجربه کرده ایم .فروید از نخستین کسانی بود که به اضطراب اهمیت فراوانی داد .وی بین اضطراب عینی و اضطراب روان رنجور تمایز قائل شد، ‌به این ترتیب که اولی را پاسخ واقع بینانه در برابر خطر برونی و همسان با ترس و دومی را اضطراب که ریشه در یک تعارض ناهشیار دارد ، محسوب کرد. در نظریه یادگیری اجتماعی ، به جای تعارض های درونی شیوه هایی در مدار توجه قرار می‌گیرد که طی آن اضطراب از راه یادگیری با برخی موفقیتها مرتبط می شود.در یدگاه کنترلی گفته می شود هنگامی احساس اضطراب به فرددست می‌دهد که آدمی با موقعیتی روبه رو می شودکه کنترلی روی آن ندارد(فرامرزی نیا وبشارت ،۱۳۸۸).وجود اضطراب درحداعتدال آمیزآن، پاسخی سازش یافته تلقی می شود که موضع گیری متفاوت انسان ها در برابر حوادث طبیعی و غیر طبیعی را به دنبال دارد.‌بنابرین‏ وجود اندکی اضطراب می‌تواند تأثیر مثبتی بر فرایند زندگی و تحول آن داشته باشد، طبیعی است که این نوع اضطراب نه تنها هیچ ضرری برای فرایند رشد انسان ندارد، بلکه امری سازنده و مفید نیز هست.عده ای ‌در مورد بعضی از مسائل هیچگونه عکس العملی از خود نشان نمی دهند اما افراد مضطرب احساس وحشت یا ترس شدید دارند(حاتمی ومارین ،۱۳۸۸).روش های متعددی برای درمان اضطراب جهت افزایش عملکردهای تحصیلی وشغلی وجود داردکه یکی ازآنهاآموزش مهارت های قاطعیت است.اولین بار سالتر[۹](۱۹۹۱) به درمان اضطراب با روش آموزش قاطعیت پرداخت.تاکیدوی در این روش بر بیان احساسات،اظهار عقیده مخالف ، پذیرش وتمجید ‌از طرف‌ دیگران واستفاده از ضمیرمن وحاضرجوابی بوده است (محمودی عالمی و همکاران،۱۳۸۳).

 

‌بر اساس نتایج پژوهش های نوتا وسروسی[۱۰] (۲۰۰۳)،پترسون و همکاران[۱۱] (۲۰۰۲)،لنت و همکاران[۱۲] (۲۰۰۰)روی گروهی از دانش آموزان ‌و دانشجویان که ازاضطراب بالا وکم جراتی رنج می بردند ،نشان داده است که تاثیر آموزش جرات ورزی در ‌گروه‌های آزمایش نسبت به ‌گروه‌های کنترل بیشتر بوده است وسبب کاهش اضطراب وافزایش جرات ورزی شده است (کیخای فرزانه ،۱۳۹۰).پژوهش هایی نیز نشان داده اندکه افرادپرخاشگرراه حل های کمتری برای وضعیت دشواراتخاذمی کنند وراه حل های شان نسبت به افرادغیرپرخاشگرکم اثرتراست(دلوتی[۱۳]،۱۹۸۱).یکی ‌از دلایلی که افراد معمولا”پرخاشگرانه تر پاسخ می‌دهند وراه حل هایشان برای موقعیت تعارض آمیز کمتر می‌باشد این است که،افرادپرخاشگر راه حل های توام باابرازوجودرابه صورت منفی تر ارزش گذاری می‌کنند(دادجی و همکاران[۱۴]،۱۹۸۵).

 

پرخاشگری[۱۵]، رفتار فیزیکی یا کلامی آشکاری است که هدف آن صدمه به شخص یا شیء یا سیستم می باشدکه باعث اجتناب دیگران یامقابله به مثل آن ها می شود.درانسانها، پرخاشگری زمانی رخ می‌دهد تعادل بین تکانه وکنترل درونی برهم بخورد(سادوک و همکاران،۱۹۹۶،به نقل ازپورافکاری،۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...