مقدمه:

شعر حماسی، اشعار وصفی که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی‌ها، افتخارات و بزرگواری‌های قومی یا فردی می‌باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد. حماسه سرایان قرن بیستم در ایران تحت تأثیر رویدادهای اجتماعی بوجود می‌آید. زبان حماسه از نظر بلاغت دارای نکات ویژه خود می‌باشد. موضوع حماسه، اساطیری، پهلوانی، عرفانی می‌باشد. حماسه‌های معروف جهان به حوزه ادبیات سانسکریت، یونانی، رومی، فارسی تقسیم می‌شوند. قهرمانان حماسی دارای صفات و ویژگی‌های منحصر به فرد و گاهاً خداگونه می‌باشند. اسطوره به عنوان آبشخور اصلی و مام حماسه در ادبیات مورد بررسی واقع می‌شود.

از اسطوره‌های ایرانی به زروانی خدایی، و مزدایسنه و جهان شناسی مانی نام برده می‌شود. حماسه و اسطوره دارای رابطه‌ی تنگاتنگی می‌باشند، به نحوی که حماسه از بطن اسطوره پدید می‌آید. حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید می‌آید که دارای تاریخ کهن و اسطوره‌های دیرینه‌اند. اگر اسطوره را از حماسه برداریم، حماسه والایی‌اش را از دست می‌دهد. مثلاً در داستان رستم و اسفندیار، اگر اسطوره‌ی سیمرغ و رویین تنی اسفندیار برداشته شود، داستان گیرایی محسوسی نخواهد داشت. اسطوره‌ها آنسجام بخش هویت ملی است که به مرور زمان مردم آن‌ ها را سرلوحه‌ی باور خود قرار داده‌اند.

مکتب‌های اسطوره شناسی، اسطوره را به عنوان تصویر نمادین پدیده‌های طبیعت و تصویر نمادین مسائل اجتماعی و اندیشه‌های پیش از تاریخ، آرزوهای روانی مردم باستان و روان نژند امروزی، تعقلی کردن نمادین اعمال آیینی آسیای غربی در عهد باستان و… شناخته است.

فرق اسطوره و حماسه از نظر زمان می‌باشد که اسطوره زمان آغازین است و حماسه آنتقال آرکی تایپ‌های فرهنگی یک جامعه را بر عهده دارند.

اسطوره با خرافات و فولکلور نیز متفاوت است. اسطوره آیینی است که امروزه دیگر به آن باور ندارند و اگر ایمان داشته باشند مانند قصه اصحاب کهف مذهب است. یعنی قبول داستان اصحاب کهف مذهب ولی تفسیر آن اسطوره است.

اسطوره شرح تاریخ است. ایرانیان کهن، دوران جهان را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم می‌کنند.

مهدی اخوان ثالث شاعر چیره دست خراسانی در توس زاده می‌شود و بعد از خدمات فراوان به ادبیات این مرز و بوم با محرومیت از تمام مشاغل دولتی و بدون حقوق بازنشسته می‌شود. وی بنا بر وصیت خود کنار فردوسی به خاک سپرده می‌شود.

سبک اشعار وی با تکیه بر هنجار گریزی زمانی و سبک خراسانی و آمیختن زبان کهن با زبان گفتار امروز مطالعه شده است. در هنجار گریزی زمانی که به آن آرکائیسم نیز گفته می‌شود، این مطلب که هم به کارگیری واژه‌های قدیمی و هم بهره گیری از ساخت‌های دستوری کهن را در آرکائیسم (کهن گرایی زبان) خواهیم یافت، مورد توجه است.

سبک خراسانی یکی دیگر از ویژگی‌های سبک شناختی اخوان است. از نظر واژگان، تعبیرها و ترکیب‌ها، ساخت‌های آوایی و دستور زبان، اشعار وی نماینده سبک خراسانی در شعر نو نیمایی است. ویژگی دیگر اخوان ثالث پیوند زبان ادبیانه و باستان گونه با زبان عامیانه و گفتاری است. او زبان

مقالات و پایان نامه ارشد

 استوار و رسای خراسانی را با زبان محاوره‌ای کوچه و بازار همراه می‌سازد. قلمرو زبانی شعر اخوان، گستره‌ای است که از دورترین دوره‌های شعر فارسی تا زبان عامه مردم در این دوره را در بر می‌گیرد. ساختار روایی شعر اخوان و بهره گیری او از زبان عامه‌ی مردم طبیعتأ سبب می‌شود که اصطلاحات و عبارت‌های آنان را به کار ببرد.

در بخش زبان شعر اخوان به گونه‌های فرا هنجاری که فراتر رفتن از شکل معمول و متداول زبانی است و هم‌چنین به شیوه‌های گوناگون آن را از لحاظ واژگان، آوا، معنایی و… پرداخته می‌شود. گونه‌های قاعده‌ افزایی نیز یک بخش دیگر از زبان شاعری اخوان است؛ که به توازن آوایی و دستوری و توازن واژگانی پرداخته شده است. نهایتاً آخرین بخش بررسی اشعار اخوان ثالث، اندیشه‌ی اخوان می‌باشد که در قالب شکست سیاسی پس از کودتای مرداد ظاهر می‌شود. حاصل چنین گرایش و نگرش نفی اندیشی ناامیدی است؛ که از ویژگی‌های اندیشه اخوان است. او چنان از هرگونه بهبود و اصلاحی چه در عرصه‌ی سیاست و اجتماع و چه در ساحت زندگی بدبین است، که حتی نسیمی را که می‌خواهد به باغ بی برگ و عریان او جامه‌ای از بهار بپوشد، می‌راند.

نفی حرکت و تلاش به عنوان آخرین نمودار اندیشه اخوان می‌باشد، که از نظر او هر مژده و نوید فریبی بیش نیست، و حتی آزادی نیز دروغی تکراری می کند برای به دست آوردن چه چیزی باید برخاست و به راه افتاد.

شعر زمستان اخوان توصیف شب زمستان تاریخی که بر سر این ملت گذشته است، حقیقتاً توصیف‌ها و تصویرهای آن، گزارشی از احوال و رفتار مردم سرما زده آن روزگاران است.

آتشی شاعر (متولد 1312 و وفات 1384) پر آوازه‌ی جنوبی که در سرودن اشعار حماسی دارای تبحّر بود. برای شناساندن شعر آتشی ابتدا به مفاهیم و مضامین در شعر جنوب اشاره می‌شود. شاعر جنوب با توجه به فراز و فرودهایی که در این خطه داشته و محرومیت‌هایی که همیشه با آن دست به گریبان بوده شعر می‌سراید. به سبب همین امر است که وقتی اشعار شاعران جنوب را می‌خوانی، عناصر طبیعی و بومی آن چنان ملموس می کند که ناخودآگاه شعر را به جلو می‌راند. مضامین طبیعی یکی از موارد مفاهیم و مضامین در شعر جنوب است. مضامین معنوی نیز به همراه رنگ در مضامین شعر جنوب توجه شده است.

ساختار زبان شعر آتشی در دو شکل ممکن قاعده افزایی که شامل قواعدی است که به قواعد حاکم بر زبان خودکار اضافه شود، و هنجار گریزی که به صورت انحراف از قواعد زبان است، مورد بررسی واقع می‌شود.

بومی گرایی در شعر آتشی به گونه‌ای است که شعر آتشی دقیقاً توصیف شاعرانه و انعکاس حیات خود او و پیرامونیاتش از آغاز تا پایان است که پیرامونیان اعم از انسان، حیوان، درخت، مکان، رویداد و… است. عناصر بومی در شعر آتشی دو گونه عنصر زبانی که واژگان گویش و دیگری عنصر غیر زبانی که نام اشخاص، امکنه، رویدادهای مهم تاریخی منطقه و… است، را شامل می‌شود.

نو آفرینی یکی دیگر از مولفه‌های اشعار آتشی است که به حوزه‌ی حماسه‌های محلی که با قدرت بیان شگفتی شکل می‌گیرد و بومی گرایی و هم‌چنین تخیل مربوط می‌شود.

در جهان شعری آتشی یعنی جهانی که شاعر توانمندانه و فرزانه با سبک و سیاق خود آن را پدید می‌آورد. باری نگرش جهان شعری وی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رو به هر چه انسانی‌تر کردن جهان است، اندیشه‌ی آتشی را با مطالعه‌ی اولین اثر او یعنی آهنگ دیگر او را جستجوگر گمشده‌ای می‌‎یابیم که با در نظر داشتن یأس به فضای پیرامون خود شکل می‌یابد.

در بحث اندیشه‌ی آتشی در آواز خاک او را به نوعی دچار نوستالژی، روستا، اسب و یاغی گری می‌یابیم. «آن توسن سرکش و اسب وحشی که در آهنگ دیگر دیده می‌شود به سوی آرامش می‌رود و مهار می‌شود، شعرها با حفظ مضمون و حماسی و جنوبی بودن، آرام‌تر شده، و یک  مقدار اندیشه‌های تازه در اشعارم به وجد آمده است» (ر.ک. آتشی، 1382: 202).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...