کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



 



اهداف تحقیق

 

هدف کلی

 

بررسی روایی و اعتبار امتحانات نهایی دروس ادبیات فارسی و زیست شناسی رشته تجربی سال سوم متوسطه در تعیین میزان حصول اهداف آموزشی و همچنین قابلیت استفاده از آن ها به عنوان ملاکی جهت گزینش داوطلبان ورود به مؤسسات و مراکز آموزش عالی بود. همچنین ارائه­ پیشنهاداتی به منظور تسهیل فرایند نمره­گذاری و افزایش دقت آن­ها در تصمیم­سازی های آموزشی را ‌می‌توان از دیگر اهداف این تحقیق نام برد.

 

اهداف جزیی

 

    • تحلیل ساختاری و محتوایی امتحانات نهایی

 

    • برآورد اعتبار امتحانات نهایی با بهره گرفتن از طرح­های اندازه ­گیری GT

 

    • تعیین ویژگی­های روان­سنجی سوالات بر اساس CTT برحسب داده ­های خام و داده ­های کدگذاری شده

 

    • محاسبه ویژگی­های روان­سنجی سوالات بر اساس مدل های IRT

 

    • بررسی وضعیت قبولی آزمودنی­ها و توزیع نمرات آن ها در امتحانات­نهایی

 

  • مقایسه عملکرد دانش ­آموزان دختر و پسر در امتحانات­نهایی

سوالات تحقیق

 

    • روایی امتحانات­نهایی دروس ادبیات­فارسی و زیست­شناسی رشته تجربی سال سوم متوسطه چگونه است؟

 

    • آیا سوالات امتحانات نهایی از لحاظ ساختاری از مطلوبیت کافی برخوردار است؟

 

    • آیا سوالات امتحانات نهایی از نسبت روایی محتوایی مطلوب برخوردارند؟

 

    • توزیع طبقه ­بندی سوالات امتحانات­نهایی بر اساس سطوح یادگیری چگونه است؟

 

    • آیا سوالات امتحانات نهایی، تمام فصل­های کتاب را به طور منطقی تحت پوشش قرار داده است؟

 

    • اعتبار امتحانات­نهایی دروس ادبیات­فارسی و زیست­شناسی رشته تجربی سال سوم متوسطه چگونه است؟

 

    • آیا امکان مقایسه نمرات دانش ­آموزان به صورت معتبر وجود دارد؟

 

    • آیا می توان دشواری سوالات را به طور معتبری اندازه گیری کرد؟

 

    • آیا نمرات اختصاص داده شده توسط مصححان، اعتبار لازم را دارد؟

 

    • با تغییر تعداد سطوح رویه­ ها، چه تغییری در اندازه­ ضرایب تعمیم­پذیری به وجود می ­آید؟

 

    • آیا سوالات امتحانات­نهایی بر اساس CTT از ویژگی­های روان­سنجی مطلوب برخوردارند؟

 

    • تجزیه و تحلیل شاخص­ های سوال در مدل کلاسیک بر اساس داده ­های خام به چه صورتی است؟

 

    • تجزیه و تحلیل شاخص­ های سوال در مدل کلاسیک بر اساس داده ­های کدگذاری شده به چه صورتی است؟

 

    • آیا سوالات امتحانات­نهایی بر اساس IRT از ویژگی­های روان­سنجی مطلوب برخوردارند؟

 

    • وضعیت قبولی آزمودنی­ها و توزیع نمرات آن ها در هر یک از دروس مورد مطالعه چگونه است؟

 

  • آیا تفاوتی در عملکرد آزمودنی­های دختر و پسر در امتحانات­نهایی وجود دارد؟

اهمیت و ضرورت تحقیق

 

بدون تردید ایجاد هر تحول در سطح ملی نیاز به برنامه­ ریزی اساسی و تفصیلی دارد که در آن تحولات جهان و نیازهای ملی، تفاوت­های اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و ویژگی­های مشترک و غیر مشترک فراگیران به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. ‌به این دلیل به هر ایده­ای که قصد تحول در سیاست­های آموزشی و ارزشیابی دارد باید به همین دید نگریست(رستگار، ۱۳۸۸، ص۱۵۳). شناسایی مناسب­ترین نظام گزینش دانشجو برای انتخاب شایسته­ترین افراد امری ضروری است تا پذیرفته شدگان بتوانند تحصیلات دانشگاهی خود را با علاقه و پشتکار طی نمایند و نیاز جامعه به داشتن نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده برطرف شود. در این میان آنچه ضرورت دارد انجام مطالعات گسترده و علمی به منظور جایگزینی نظام جدید گزینش دانشجو ‌می‌باشد و در کنار گذاشتن شیوه ­های سنتی نیز باید با احتیاط و سنجیده عمل کرد. در سال­های اخیر بحث تغییر و تحول نظام پذیرش دانشجو در کشورمان مطرح بوده است که طرح سنجش و پذیرش دانشجو، مصوبه مرداد ۱۳۹۲ نتیجه آن ‌می‌باشد. ‌بر اساس این مصوبه، تأثیر سوابق تحصیلی در پذیرش دانشجو می­بایست به ۸۵ درصد طی ۵ سال برسد. آنچه که همگان ‌در مورد آن اتفاق نظر دارند، افزایش تأثیر سوابق تحصیلی در پذیرش دانشجویان است و این خود بیانگر حساسیت و اهمیت بالای امتحانات نهایی نظام متوسطه است. امتحاناتی که زمانی تنها برای اخذ مدرکی بنام دیپلم مهم بودند و امروزه پل ورود به دانشگاه محسوب می‌شوند. این امتحانات ترکیبی از فرمت های مختلف سوال را دارا است و تصحیح شان بر طبق راهنمای تصحیح و توسط دبیران انجام می پذیرد.

 

با توجه به اینکه کیفیت سوالات و نحوه­ دقت عمل مصححان، نمرات دانش آموزان را متأثر می­سازند، لذا بررسی این امتحانات از جنبه­ های مذکور از اهمیت خاصی برخوردار است. در بسیاری از تحقیقات، آزمون­های عینی[۸]مورد تجزیه و تحلیل قرار ‌گرفته‌اند و این خود گام بزرگی برای بهبود کیفیت این آزمون­ها بوده است. اما متأسفانه به آزمون­های ذهنی [۹]و روش­های تحلیل و تصحیح آن ها کمتر توجه شده است. ‌بنابرین‏ انجام چنین تحقیقی کاملاً احساس می­ شود.

 

نتایج حاصل از این پژوهش با بهره گرفتن از نظریه پرسش پاسخ می ­تواند به ارتقاء کیفیت سوالات آزمون، کاهش دغدغه­ی دانش ­آموزان در خصوص کفایت و منصفانه بودن سوالات آزمون کمک کند. همچنین، با تکیه بر GT ‌می‌توان منابع مختلفی از خطا را به طور همزمان در نظر گرفت و به دنبال آن برآورد دقیق­تری از ضریب اعتبار امتحانات­نهایی به دست آورد و از آن جا که طرح سوال و روند تصحیح مستلزم صرف هزینه و زمان است با کمک نتایج به دست آمده از GT ‌می‌توان ترکیب مناسبی از سوال و مصحح را با توجه به اندازه اعتبار مورد نظر، به دست آورد و با در نظر گرفتن دیگر محدودیت­های عملی، طرح اندازه ­گیری مطلوبی برای این امتحانات طراحی کرد.

 

همچنین، اطلاع یافتن از وضعیت تصحیح امتحانات­نهایی می ­تواند به برنامه­ ریزان و عوامل اجرایی حوزه­ تصحیح در جهت برطرف کردن نقاط ضعف و تثبیت نقاط قوت روند تصحیح به منظور ارتقاء کیفیت تصحیح کمک کند تا تصمیمات درست­تر و دقیق­تری در خصوص عملکرد دانش ­آموزان به منظور حفظ حقوق آن­ها گرفته شود. در مجموع، این پژوهش به افزایش دانش سنجش و اندازه ­گیری در سطح وزارت آموزش و پرورش کمک می­ کند.

 

تعاریف واژه ها و اصطلاحات

 

نظریه کلاسیک اندازه گیری: این نظریه برای کمی­سازی خطاهای اندازه ­گیری به وجود آمده است و به ما می­گوید که تا چه حد ‌می‌توان به نمرات به دست آمده از آزمون اعتماد کرد. این نظریه اساساً در ارتباط با اعتبار آزمون است.

 

نظریه پرسش- پاسخ: خانواده ای از مدل­های ریاضی است که برای تبیین رابطه تابعی بین یک صفت یا ویژگی مکنون که غالباً توانایی است با احتمال پاسخ صحیح به سوال مورد استفاده قرار می­ گیرند(جزوه کلاسی فلسفی نژاد، ۱۳۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 08:57:00 ب.ظ ]




گفتار اول : مفهوم خسارت

 

خسارت در لغت به معنای ضد ربح ، ضرر کردن ، زیانمندی ، ضرر و زیان است . لیکن در اصطلاح به دو معنی به کار رفته است :

 

    1. خسارت به معنی زیان وارده

 

  1. خسارت به معنای جبران ضرر وارده [۵۳]

آنچه که در این گفتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت خسارت در معنای اول است . خسارت در معنای اول با کلماتی از قبیل ضرر و زیان به کار می رود . در متن کنوانسیون برای واژه خسارت کلمه (Detriment) به کار برده شده که به معنای هر گونه ضرر و زیان وارد به اموال و اشخاص است۲ اصطلاح خسارت عمده یکی از نوآوری های کنوانسیون است که این نوآوری را با مقایسه ی کنوانسیون با قانون متحدالشکل بیع بین الملل به روشنی می توان دید. پس واژه خسارت (Detriment) چیست ؟ و کدام خسارت عمده (substantial) هستند ؟ به نظر می‌رسد که واژه خسارت در متن ماده ۲۵ودراین حیطه ی قانونی مطلب جدیدی باشد.در اسناد بین‌المللی اثری از این اصطلاح قابل رؤیت نیست …

 

مراجعه به سیر قانون گذاری بین‌المللی کمکی در پاسخ ‌به این سوالات و رفع تردیدهای مذبور نمی کند . تفسیر دبیرخانه در پیش نویس کنوانسیون ۱۹۷۸ نیز کمک مهمی در این زمینه فراهم نمیکند.

 

توضیح اینکه اصطلاح خسارت بدواً در جلسه ششم گروه کاری آنسیترال در سال ۱۹۷۵ و به منظور اجتناب از نقص و ایراد ماده ۱۰ کنوانسیون ۱۹۶۴ لاهه و ارائه ی یک معیار عینی و واقعی برای نقض اساسی پیشنهاد شد و در پیش نویس ۱۹۷۸ درج گردید و نهایتاًً در ماده ۲۵ کنوانسیون وین تکرار شد. ماهیت و مفهوم این اصطلاح نه در طی مذاکرات گروه کاری آنسیترال و نه در کنفرانس دیپلماتیک وین مورد بررسی قرار نگرفته است . بررسی سایر اسناد بین‌المللی نیز کمکی در این خصوص نمی کند زیرا اثری از این اصطلاح در آن ها دیده نمی شود .[۵۴]

 

عدم تعریف جامع و مواجه شدن با ابهامات موجود در تفسیر و تبیین واژه مذبور منجر به متوسل شدن برای تفسیر و تبیین واژه مذبور با توجه به سیستم های حقوقی ملی یا داخلی می‌گردد . منتها متوسل شده به سیستم های حقوق داخلی یا ملی نیز کمک مهمی برای واضح گشتن واژه خسارت فراهم نمی کند و به کنار گذاشتن این واقعیت است که هر سیستم حقوق داخلی یا ملی با نیاز های کنوانسیون برای تفسیر متحدالشکل و مستقل تناقص دارد. خسارت به عنوان یک اصطلاح فنی در حقوق عمومی دنیا ناشناخته است . بررسی اجمالی این سیستم ها مبین این مطلب است که واژه (Detriment) برای آن ها نامأنوس می‌باشد و بدین جهت نمی توانند رهنمودی در این زمینه ارائه دهند.

 

نسخه های دیگر کنوانسیون ۱۹۸۰ وین نیز کمک چندانی در این مورد نمی نماید . توضیح اینکه به جای واژه (Detriment) مندرج در متن انگلیسی کنوانسیون در نسخه های فرانسوی ، اسپانیایی و روسی به ترتیب اصطلاحات prejudice و perjuicio و bpeg به کار رفته است . هر کدام از این اصطلاحات در سیستم داخلی مربوطه معرف یک مفهوم مشترک میان صدمه ، آسیب و تلف[۵۵]می‌باشد که متأسفانه این اصطلاحات نیز مبهم هستند و بدون ارائه کمک در تعیین عناصر خسارت می‌باشند[۵۶]با این حال، با توجه به خاستگاه بین‌المللی (CisG) و این واقعیت که قانون‌گذار بین‌المللی برای تبیین و تفسیر واژۀ خسارت بدون استفاده از یک سیستم مجرد قوانین یا اصطلاحات حقوق داخلی تلاش می‌کند ،[۵۷] به وجود آمدن یک روش مستقل و خودگردان برای تفسیر واژۀ خسارت نیاز است . ‌به این معنا که ما در پروسه ی تفسیر واژه مذبور نباید اقدام به تفسیر با توجه ساختار و اصطلاحات حقوق داخلی یا ملی برآییم . بلکه واژه خسارت باید با توجه به تاریخ قانونگذاری کنوانسیون و نیز با توجه به اهداف مورد نظر کنوانسیون به صورت مستقل تفسیر شود . با در نظر گرفتن تاریخ کنوانسیون و مقصود از آن هر گونه تفسیر مضیق را باید استثناء کرد . لغت Detriment هم معنی واژه Damage یا هر گونه اصطلاح ادبی داخلی و بین‌المللی نیست ، به همین منوال ترجمه ی هماهنگ به هر زبان دیگری ، اعم از اینکه دارای اثر قانونی مشابه باشد یا خیر ، به یک اصطلاحی که ممکن است در آن زبان آشنا باشد یا نه ، را نمی توان به عرف و سنت داخلی محدود و وابسته نمود .

 

اصطلاح خسارت بدون تقید کلامی معمولاً اثر کنارگذاری برخی از پرونده ها را دارد ، برای مثال زمانی که نقض یک وظیفه ی اساسی صورت گرفته ولی باعث خسارت نشده ؛ یعنی وقتی که ، فروشنده وظیفه ی خود را مبنی بر بسته بندی نادیده گرفته یا کالا را بیمه نکرده ولی علی رغم آن کالا به سلامت به مقصد می‌رسد ، با وجود این ، اگر خریدار احتمالاً در فروش مجدداً سودی داشته ولی از آن محروم گردیده و یا یکی از مشتریان را از دست داده باشد خسارت صورت گرفته است .

 

نهایتاًً به نظر می‌رسد که تغییراتی به نفع معیار مضیق تر صورت گرفته است ف آن هم محدودیتی که از هر دو طرف محدود و مضیق است .

 

از این به بعد تعیین درجه ی خسارات مربوطه ، و رسم یک خط افتراق بین عمده و غیر عمده ، به نظریات مطلقه و فردی قاضی واگذار نشده ، بلکه به انتظارات فرد خسارت دیده موکول گردیده است ، و در عین حال این انتظارات به نوبه ی خود به احساسات درونی فرد خسارت دیده واگذار نشده بلکه به جای آن به شروط مذکور در قرارداد گره خورده است . در حالی که شروط قرارداد تعیین شده است هنوز زندگی تجاری جریانی را تعقیب می‌کند که هرگز قابل پیش‌بینی نیست . لذا باید به اوضاع و احوال در حال تغییر توجه داشت که ، در موارد استثنایی ممکن است یک خسارت ظاهراًً عمده را به یک خسارت جزئی تبدیل کند یا بالعکس.

 

نکته ی دیگری که باید خاطر نشان کرد این است که برای فسخ قرارداد بر مبنای نقض اساسی ، ورود وقوع خسارت ( خسارت بالفعل) لازم نیست بلکه همان‌ طور که بیان شد ، پیش‌بینی نقض اساسی و به عبارتی پیش‌بینی وقوع خسارت در تحت شرایط خاص موجب تحقق حق فسخ می‌گردد .

 

‌بنابرین‏ اگر قبل از فرارسیدن موعد اجراء قرارداد ورود و وقوع خسارت در آینده واضح و روشن باشد، امکان تحقق نقض اساسی و فسخ پیش از موعد قرارداد وجود دارد . لذا چنانچه یک طرف قرارداد از طریق شواهد ، قرائن یا دلیل قانع کننده ‌به این نتیجه برسد که طرف مقابل وی قصد ارتکاب عملی را دارد که نقض اساسی قرارداد تلقی می شود . در این صورت او حق خواهد داشت ، حتی پیش‌بینی از ارتکاب نقض اساسی قرارداد ، به طور یک جانبه قرارداد را فسخ و پس از آن جبران خسارت وارده بر خویش را درخواست نماید .

 

بر این اساس بند ۱ ماده ۷۲ کنوانسیون مقرر می‌دارد : « ۱٫ هرگاه پیش از تاریخ اجرای قرارداد ، معلوم شود که یکی از طرفین مرتکب نقض اساسی قرارداد خواهد شد ، طرف دیگر می‌تواند قرارداد را باطل اعلام نماید ».[۵۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:45:00 ب.ظ ]




در قانون مجازات اسلامی جدید مصوبه ۱/۲/۹۲ نیز تعریفی از جنین به عمل نیامده و صرفاً از مواد ۷۱۶ الی ۷۲۶[۱۲] در خصوص دیه سقط جنین مراحل تکامل جنین توضیح داده شده است . ملاحظه می شود این مواد با توجه به نظر فقها مراحل تکامل جنین را ۶ قسمت تقسیم کرده و بر اساس آن دیه را مشخص می‌کند. این مراحل عبارتند از ۱- نطفه۲- علقه،که به صورت خون بسته است.۳- مضغه،که به صورت گوشت درآمده است.۴- مرحله ای که به صورت استخوان درآمده و هنوز گوشت نروییده است.۵- گوشت و استخوان بندی تمام شده ،ولی هنوز روح در آن پیدا نشده.۶- زمانی که روح در آن پیدا شده ،که البته تعریفی از نحوه دمیده شدن روح در جنین و زمان تشخیص آن هر چند که بسیار مهم بوده و مشخص کننده میزان مسئولیت در پرداخت دیه و مجازات می‌باشد به عمل نیامده است.

 

مبحث دوم :

 

شناخت حقوقی جنین

 

از هنگام لقاح بین تخمک و اسپرم و به وجود آمدن تخم چند سلولی حیات جنین آغاز می‌گردد،‌بنابرین‏ تولد تنها معیار و ملاک حیات انسان نمی باشد.

 

جنین رو به تکامل،بالقوه انسان کاملی است و طبعاً از لحظه لقاح دارای حقوقی می‌باشد.ولی چون اراده او تکامل نیافته است،تصور تکلیف بر عهده او میسر نمی باشد.

 

فلذا به لحاظ شخصیت انسانی ،احکام و حقوقی به آن مترتب است. در این خصوص به بررسی مقررات شرعی و قوانین مدنی و کیفری خواهیم پرداخت.

 

گفتار اول:

 

اهلیت جنین:

 

آیا جنین دارای اهلیت می‌باشد؟برای بررسی و بحث در خصوص آن باید به تفحص در خصوص اهلیت پرداخت .از نظر حقوقی اهلیت عبارت است از صلاحیتی که شخص برای برخورداری و اجرای حق دارد و این صلاحیت دارای دو چهره است:اهلیت تمتع یا اهلیت تملک و آن صلاحیتی است که شخص به موجب آن می‌تواند از حقوق مدنی بهره مند شود واهلیت تصرف یا استیفاء و آن صلاحیتی است که به موجب آن شخص قادر به اجرای حق است.

 

انسان از زمان انعقاد نطفه به شرط زنده متولد شدن تا هنگام مرگ اهلیت تمتع (برخورداری) از حقوق را دارد و برای اینکه انسان اهلیت تصرف (اجرای حق) داشته باشد،باید بالغ و عاقل و رشید باشد.

 

الف : اهلیت جنین در قوانین ایران

 

طبق م ۹۵۶ق. م: «اهلیت برای دارا بودن حقوق، با زنده متولد شدن انسان، شروع وبا مرگ تمام
می شود.»

 

طبق م۹۵۷ ق.م حمل از حقوق مدنی متمتع می‌گردد، مشروط بر اینکه زنده متولد شود طبق این دو ماده که فقط به بررسی قسمتی از اهلیت (اهلیت تمتع) پرداخته شده و دارا بودن حقوق (یعنی اهلیت تمتع) زنده متولد شدن را ملاک دانسته و مرگ را ملاک پایان یافتن اهلیت تمتع دانسته است، قانون‌گذار در م ۹۵۷ درصدد گسترش دامنه اهلیت تمتع بر آمده وحمل را نیز از اهلیت تمتع برخوردار دانسته ولی آن را مشروط به زنده متولد شدن دانسته، یعنی حمل از بدو پیدایش دارای اهلیت تمتع می‌باشد مشروط، بر اینکه زنده متولد شود.‌بنابرین‏ فرض، حمل از لحظه پیدایش دارای حقوق می‌باشد ولیکن اگر مرده متولد شود، مرگ او به صورت قهقرایی آثار اهلیت را که از بدو پیدایش حمل موجود بوده، از بین می‌برد .طبق ماده ۹۵۸ ق.م «هر انسان متمتع از حقوق مدنی خواهد بود، لیکن
نمی توان حقوق خود را اجرا کند ، مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد». قسمت اول این ماده ناظر به اهلیت تمتع یا تملک یعنی برخورداری از حق می‌باشد قسمت دو م ناظر به اهلیت استیفاء یا تصرف و یا اجرای حق می‌باشد، که قانون‌گذار آن را مشروط به داشتن اهلیت قانونی ‌کرده‌است.

 

حال باید دید برای اجرای حق چه شرایطی از نظر قانون لازم است .

 

طبق ماده ۱۲۰۷ ق .م اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:

 

۱-صغار

 

۲-اشخاص غیر رشید

 

۳-مجانین

 

مشاهده می شود که در این ماده قانون‌گذار برای اهلیت استیفاء (تصرف) یا اجرای حق شرایطی در نظر گرفته است:۱- صغیر نباشد، یعنی بالغ باشد طبق تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری در نظر گرفته شده است، اما طبق تبصره ۲ همان ماده اموال صغیری که بالغ شده است، در صورتی می توان به او دادکه رشد او ثابت شده باشد، یعنی قانون شرط تصرف اموال را رشد قرار داده است. ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی اصلاحی هشتم دیماه ۶۱ که علی القاعده رسیدن صغار به سن بلوغ را دلیل رشد قرار داده وخلاف آن را محتاج به اثبات دانسته، ناظر به دخالت آنان در هر نوع امور مربوط به خود می‌باشد، مگر ‌در مورد امور مالی که به حکم تبصره ۲ ماده مرقوم مستلزم اثبات رشد شده است .

 

به عبارت اخری صغیر پس از رسیدن به سن بلوغ و اثبات رشد می‌تواند نسبت به اموالی که از طریق انتقالات عهدی یاقهری قبل از اثبات رشد از این نوع مداخله ممنوع است .بر این اساس نصب قیم به منظور اداره امور مالی و استیفای حقوق ناشی از آن برای افراد فاقد ولی خاص پس از رسیدن به سن بلوغ وقبل از اثبات رشد هم ضروری است . [۱۳]

 

طبق ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی ، غیر رشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد. با جمع موارد مذکور، مشخص می‌گردد که جنین تنها از قسمتی از اهلیت به معنای بر خورداری از حقوق. ‌بنابرین‏ از قسمتی اهلیت که استیفاء یا اجرای حقوق می‌باشد، به دلیل موانع قانونی و طبیعی برخوردارنمی باشد. فلذا اهلیت جنین ناقص بوده و با رشد و تکامل او وعدم سفه و جنون تکمیل می‌گردد . ‌بنابرین‏ در قابلیت برخورداری حمل از حقوق مدنی شکی وجود ندارد ،لیکن این قابلیت به طور مشروط می‌باشد وبه علت فقد اراده، اهلیت استیفاء (اجرای) حق را ندارد و در صورت لزوم باید این حق از طریق اشخاص خاص (اولیای خاص و امین)[۱۴] وتحت شرایط خاصی برای او صورت پذیرد.

 

ب: بررسی تطبیقی اهلیت جنین

 

در قوانین برخی از کشور ها مانند فرانسه ،اهلیت جنین منوط به زنده متولد شدن و قابلیت بقاء طفل بعد از تولد است. ‌بنابرین‏ طفل نارس که قبل از پایان مدت طبیعی حمل زنده بدنیا بیاید ولی قابلیت بقا را نداشته باشد و یا اگر طفل خارق الطبیعه باشد مثلاً بدون کبد باشد و مستقلاً قابلیت ادامه حیات را نداشته باشد دارای شخصیت حقوقی نیست.

 

طبق ماده اول قانون مدنی آلمان و ماده سی ویکم قانون مدتی سوئیس قابلیت بقاء پس از تولد را شرط دارا شدن اهلیت و شخصیت برای طفل قرار نداده اند و حتی اگر نارس و خارق الطبیعه وناقص الخلقه هم باشد و یا یک لحظه بعد از تولد بمیرد کشف می شود که از زمان انعقاد نطفه دارای اهلیت بوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:57:00 ب.ظ ]




بیچ ، اسمیت و فینچام [۲۵] ( ۱۹۹۴ ) ، در پژوهشی به بررسی سودمندی مداخلات زناشویی برای پیشگیری و درمان افسردگی در زوجها با روابط ناهماهنگ پرداختند . نتایج نشان داد که مداخلات زناشویی در افزایش رضایت زناشویی زوجها ، پیشگیری از علایم افسردگی و درمان آن مؤثر است .

 

دیک [۲۶] ( ۱۹۹۸ ) ، در مطالعه کنترل شده ای سه شیوه روان درمانی گروهی شناختی ، رفتاری و تحلیل روانی با گروه کنترل برای دانشجویان افسرده به کار برد و در پایان مشخص شد که افراد سه گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل افسردگی شان به میزان زیادی بهبود یافته بود ( به نقل از آقا محمدی ، ۱۳۷۸) .

 

استیس [۲۷] ( ۲۰۰۴ ) ، ۲۴ زوج با مشکلات پرخاشگری و خشونت ( خفیف تا متوسط ) را به صورت تصادفی در دو گروه درمانی قرار داد . یک گروه از زوجها به صورت انفرادی و گروه دوم به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند و ۹ زوج به عنوان گروه کنترل ( مقایسه ) انتخاب شدند . شش ماه بعد از درمان ، تکرار خشونت در زوجهایی که در گروه درمانی شرکت کرده بودند ، به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود و رضایت زناشویی آن ها افزایش یافته ، پرخاشگری مردان و پذیرش خشونت توسط زنان به طور معناداری نسبت به گروه کنترل و گروه زوجهایی که به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفته بودند ، کاهش پیدا کرد ( به نقل از آقا محمدی ، ۱۳۷۸) .

 

لژر [۲۸] ( ۲۰۰۲ ) در پژوهش خود سودمندی کاربرد اصول شناختی ، رفتاری و هیجانی را در افزایش سلامت روان نشان داده است ( به نقل از آقا محمدی ، ۱۳۷۸) .

 

السون و فاورز ( ۱۹۸۹ ) گونه های زوجین را شامل زوجین : ۱- سر زنده ۲- سازگار ۳- سنتی و۴- متعارض می‌داند . از نظر او زوجین سر زنده , رضایتمندی زناشویی مطلوب دارند و توانایی بیان احساسات و حل مشکل را دارند . آن ها از روابط خود خوشحال هستند و مسائل اخلاقی ومذهبی را مهم می دانند . زوجین سازگار نیز رضایتمندی زناشویی در سطح متوسط و رضایت نسبی دارند , احساس می‌کنند که همسران آن ها , درک می‌کنند و با کمک هم به حل مشکلات قادر هستند هر چند که گاهی دیدگاه آن ها نسبت به ازدواج قدری غیر واقعی است وممکن است درباره فرزندان و ارتباط آن ها اتفاق نظر نداشته باشند . زوجین سنتی در حوزه های ارتباطی , نارضایتی متوسطی دارند و از عادات شخصی همسر خود ناراضی هستند . در بیان احساسات و برخورد با مشکلات احساس راحتی ندارد . زوجین متعارض از عادات و شخصیت همسر خود ناراضی هستند ومشکل ارتباطی دارند . برخی از الگوهای خاص تبادلی مشکل ساز میان زوجین شامل تبادلات اجباری , کناره گیری , تبادلات تلافی جویانه , شکایت دو جانبه و سندرم خود محوری در بحث ‌و گفتگو شایع است . در تبادلات اجباری همواره یکی از زوجین در پاسخ به تقویت مثبتی که از طرف مقابل دریافت می‌کند , تقویت منفی می‌گیرد . مثلاً مرد برای رسیدن به هدف خود ‌و گرفتن امتیاز , زن را مورد حمله و انتقاد قرار می‌دهد و این کار تا آنجا ادامه می‌دهد که زن بحث را رها کرده و اجازه پیروز شدن را به همسر خود بدهد ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

 

پژوهش ها نشان داده‌اند ویژگی های شخصیتی مشابه ( کاسپی و هربنر , ۱۹۹۰ ) . داشتن انتظارات مشابه , پذیرش نقش جنسی ( هارلی ۱۹۹۶ ؛ کارول و دوهرتی , ۲۰۰۳ ) , اعتقاد مذهبی ( فاکس و کلی ۱۹۹۵ ) سطح رفاه اقتصادی ( ناکونزی ۱۹۹۵ ) , سال‌های زندگی مشترک ( مایر و لندزبرگر , ۲۰۰۲ ؛ هالفورد و همکاران , ۲۰۰۳ ) زوج ها را در مقابل احساس تهدید شدگی ناشی از تنیدگی های اجتماعی مقاوم می‌کند ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

لینک [۲۹] ( ۲۰۰۳ ) در پژوهش خود به بررسی اثر بخشی آموزش کنترل خشم با روش شناختی – رفتاری پرداخت . در این پژوهش ۹۱ نفر با مشکل عدم کنترل خشم به صورت تصادفی در دو گروه ، گروه درمانی شناختی – رفتاری و گروه کنترل جایگزین شدند . نتایج نشان داد پیشرفت آزمودنی‌ها در کنترل خشم در گروه آزمایشی به طور معنی داری بیش از گروه کنترل بود . ( جوادی، ۱۳۸۵) .

 

لانگ ، بارند و اند [۳۰] ( ۱۹۹۸ ) ، در پژوهش خود به بررسی اثر بخشی کنترل خشم برای زوجهای درمانده پرداختند . در این پژوهش به ۲۸ زوج در سه جلسه آموزش که هدف آن افزایش خویشتنداری و نیز بیان افکار و هیجانات به شکل سازگارانه بود تکالیفی داده شد . نتایج نشان دادند که زوجها به طور معناداری در کنترل خشم خود بهبودی نشان دادند ( به نقل از حاجی ابول زاده ،۱۳۸۱ ) .

 

کوپر [۳۱] و استرنبرگ [۳۲] ( ۱۹۸۷ ) در پژوهشی برنامه ای را جهت غنی سازی رابطه جنسی بین زوجها اجرا کردند . نتایج نشان داد افزایش اطلاعات در خصوص روابط جنسی موجب رضایت مندی زناشویی می شود (به نقل از بنی اسد ، ۱۳۷۵ ) .

 

ویلیام ساکو ( ۱۹۹۹) از تحقیقات خود نتیجه گرفت که زنان شاغلی که به طور نیمه وقت به کار اشتغال دارند از نظر میزان رضامندی زناشویی در سطح بالاتری از زنان خانه دار قرار دارند و در مقابل زنان شاغلی که به طور شیفتی و شبها مشغول به کار هستند نسبت به زنان شاغل دیگر رضامندی زناشویی پایین تری دارند ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

 

درآمد به عنوان عاملی که می‌تواند امنیت اقتصادی افراد را تامین کند از جمله عواملی است که نقش مؤثری در رضایت از زندگی زناشویی افراد دارد. بدین معنی که میزان درآمد پایین در کاهش رضامندی زناشویی و انحلال آن مؤثر است ( جوادی، ۱۳۸۵) .

 

در تحقیق سینارکور ( ۱۹۹۹) مشخص شد که بین زنان شاغل و خانه دار از نظر میزان رضامندی زناشوئی تفاوت معنا داری وجود ندارد ( نقل از حافظ شعر باف، ۱۳۸۲) .

 

در پژوهش دیگری با عنوان ”رابطه بین دلبستگی و روش های حل تعارض و رضایت زناشویی (فینی [۳۳] ، ۱۹۹۹) ایمنی دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت داشت. همچنین مذاکره ‌دو جانبه درباره حل تعارض‌ها، مهمترین عامل واحدی بود که رضایت ازدواج را برای زنان و مردان پیش‌بینی می ‌کرد. در این پژوهش، در رابطه‌ بین دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی، الگوهای ارتباطی فقط برای زنان متغیر واسطه۱۳ (میانجی) بود. برای مردان الگوهای ارتباطی تنها به طور جزیی واسطه بین دلبستگی ایمن با رضایت از ازدواج بود و اضطراب درباره روابط، تفاوت در رضایت زناشویی را توجیه می ‌کرد .

 

مشهورترین پژوهش‌ها در این زمینه پژوهش‌های هازن[۳۴] و شیور[۳۵]،۱۹۸۷؛اینزورث[۳۶]،۱۹۹۱(نقل از پینز،۲۰۰۵)هستند که با الهام از، نظریه بالبی[۳۷] (۱۹۶۹)، ‌در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگی‌های متقابل[۳۸] بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داند که مشخصه‌ های پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصه‌ های پیوندهای عاطفی کودک- مادر قابل مقایسه است و سبک‌های شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، افکار، احساسها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار می‌دهند ( به نقل از حاجی ابول زاده ،۱۳۸۱ ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




۱- دسته بندی خود اگاهی ،خوداگاهی شامل :

 

۱٫ خوداگاهی هیجانی: نشان دهنده اهمیت شناخت احساسات خود و تاثیر آن ها در عملکرد است .۲٫خود ارزیابی صحیح : کلید شناخت توان یک فرد به نقاط قوت و ضعف خود است . افراد با قابلیت خود ارزیابی صحیح از توانایی ها و محدودیت خود اگاه هستند و در جستجوی اشتباهات خود و یادگیری و دانستن اینکه کجا نیاز به پیشرفت دارند می‌باشند خود ارزیابی صحیح یک قابلیت است که در افراد برجسته پیدا شده است ۳٫ اعتماد به نفس : تاثیر مثبت اعتماد به نفس بر روی عملکرد در بسیاری از مطالعات نشان داده شده است . سطح اعتماد به نفس در حقیقت یک پیش‌بینی قوی تر برای عملکرد می‌باشد تا سطح مهارت و اموزشهای قبلی ( گلمن ، ۲۰۰۱).

 

۲٫ دسته خود مدیریتی ،دسته خود مدیریتی شامل ۶ قابلیت می‌باشد :

 

۱٫ خود کنترلی هیجانی : این قابلیت مانع از بروز فشارهای روانی مضر و احساسات مخرب می شود . افراد با این قابلیت می‌توانند در شرایط استرس زا یا هنگام مواجه با افراد ناسازگار و مخالف بدون اینکه دست به خشونت بزنند خونسردی و ارامش خود را حفظ کنند . ۲٫ قابلیت وفاداری : به افراد امکان می‌دهد که ارزش‌های مبانی پایه ای تمایلات و احساسات خودشان را بشناسند و به نحوی رفتار کنند که با آن ها همخوانی داشته باشد . این قابلیت باعث برخورد صادقانه افراد با لغزشها و خطاهای خودشان و دیگران می شود . نقص در این توانایی باعث اختلال در کار ، حرفه و شخصیت می شود . شاخص مؤثر بودن در تمام کارها وفاداری است .۳ . وظیفه شناسی یا وجدان کاری : ویژگی های این قابلیت شامل دقت ، خود نظمی، درستکاری ، صداقت و وسواس در انجام مسئولیت‌های محوله است . عامل موفقیت و نردبان ترقی کارکنان ‌به این قابلیت بستگی دارد . ۴٫ سازگاری : این قابلیت را می توان در عملکرد کارکنان ممتاز و برجسته در کلیه رده ها مشاهده کرد . آن ها با اغوش باز به استقبال اطلاعات جدید می‌روند و مفروضات قدیمی را به راحتی کنار می‌گذارند یا آن ها را با شرایط جدید تطبیق می‌دهند .۵٫ موقعیت گرایی : قابلیتی است که موفقیت کارکنان را به دنبال دارد . مطالعه در زمینه مقایسه میان مدیران دارای عملکرد برتر با سایر مدیران نشان می‌دهد که مدیران برتر، از خود رفتارهای مبتنی برموفقیت گرایی عملی نشان می‌دهند و بیشترریسک های حساب شده رامی پذیرند،ازنوآوری سازمانی حمایت کرده واهداف چالشی رابرای کارکنان خود برمی گزینند.۶٫ابتکارعمل:افراد دارای این قابلیت قبل از آنکه تحت تأثیرحوادث ‌و رویدادهای تحمیلی بیرونی مجبوربه ابتکارات جدید،این کارراانجام می‌دهند.ابتکارعمل به معنی سبقت جویی برای اجتناب ‌از مشکلات است.به عبارتی قبل ازاینکه فرصت به دیگران برسدازآن استفاده می‌کنند.افراد فاقد نوآوری زود تحریک می‌شوند و واکنش نشان می‌دهند.(گلمن،۲۰۰۱).

 

۳٫دسته آگاهی اجتماعی:

 

آگاهی اجتماعی در سه دسته قابل مشاهده است:۱-همدلی: این قابلیت یعنی توانایی شناخت احساسات دیگران-همدلی بر پایه ی خودآگاهی بنا می شود. هر قدر نسبت به احساسات خودمان گشاده تر باشیم در دریافتن احساسات دیگران ماهرتر خواهیم بود.عواطف افراد بیشتر اوقات از طریق نشانه هایی غیر ‌از بیان مستقیم ابراز می شود.توانایی دریافت کانال های غیرکلامی،کلید درک احساسات دیگران است.یعنی لحن کلام،حالت های بدنی،حالت های چهره وامثال آن (گلمن،ترجمه پارسا،۱۳۸۶) .افراد دارای این قابلیت با دقت گوش می‌دهند و نگرش دیگران را ‌در نظر می گیرند و به آسانی با افراد دارای پیش زمینه ها یا فرهنگ های متعدد کنارمی آیند. ۲-خدمت محوری:افراد دارای این قابلیت، فضای هیجانی را چنان پرورش می‌دهند که در آن افراد با داشتن تماس مستقیم با مشتری یا ارباب رجوع بتوانند روابط او را درمسیر صحیح خود حفظ کند،چنین افرادی به دقت رضایت مشتری یا ارباب رجوع را درنظر می گیرند تا مطمئن شوند آنچه را که ‌نیاز دارند،به دست آورند.آنان همچنین درصورت نیازخود را دردسترس قرارمی دهند. ۳-آگاهی سازمانی:فردی که دارای آگاهی اجتماعی هوشیارانه باشد می‌تواند به طرز سیاستمدارانه ای،زیرک وقادر به شناسایی شبکه های اجتماعی ضروری باشند و روابط کلیدی را تشخیص دهند . چنین افرادی می‌توانند نیروهای سیالی موجود در سازمان را به همراه ارزش‌های راهنما و قوانین ناگفتنی که درمیان افراد در جریان است بفهمند(گلمن،ترجمه ابراهیمی ،۱۳۸۵).

 

۴٫دسته مدیریت روابط:مدیریت روابط دربرگیرنده هشت قابلیت می‌باشد:

 

۱-توسعه ‌و بالندگی دیگران:این قابلیت مستلزم توانایی درک نیازهای توسعه ای افراد،روحیه وتقویت توانایی‌های آن است.۲٫مدیریت تعارض:این افراد به موقع می‌توانند مشکلات را شناسایی کنند و به آرامش محیط کمک کنند.در مدیریت تعارض مؤثر،مذاکره برای کسب وکار بلندمدت در روابط سالم اهمیت زیادی دارد.در اینجا هنر گوش دادن و ابراز همدلی از مهارت‌های پایه ای برای کنترل افراد دردسرساز وشرایط بحرانی است که با بهره گرفتن از سیاست مداری به دست می‌آید.(آقایار و شریفی۱۳۸۶)۳٫ نفوذ: نشانگر دامنه قدرت نفوذی یک فرد از یافتن عامل جاذبه مناسب برای یک شنونده موردنظر تا شناخت چگونگی ایجاد شیفتگی در افراد کلیدی و یک شبکه پشتیبانی برای یک پیشگامی را دربر می‌گیرد.۴٫عامل تغییر:افرادی که می‌توانند تغییر ایجاد کنند،قادر به شناخت نیاز تغییر هستند،وضعیت موجود را به چالش می طلبند ونظم جدید را مستقر می‌سازند.۵٫رهبری: رهبرانی که الهام بخشی می‌کنند هم ایجاد طنین می نمایند و هم افراد را با یک تصویر بزرگ یا مأموریت‌ مشترک، به حرکت در می آورند.۶٫کارگروهی وشریک مساعی: افراد با این قابلیت،جوی از دوستی وصمیمی می آفرینند و خودشان الگوی احترام،ثمربخشی ‌و همکاری می‌باشند. آنان افراد را به سوی تعهد فعال و مشتاقانه وتلاش جمعی سوق می‌دهند و در آنان روحیه وهویت ایجاد می کنند۷٫تعیین حدومرز: افراد با این قابلیت روابط مؤثر راپرورش می‌دهند. ۸٫ارتباطات:گوش دادن به صورت بی پرده و پیام های قاطع کننده در ارتباط با دیگران است (سیدجوادین ،۱۳۸۶).

 

سرسختی روانشناختی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]