پایان نامه : مبنا و لوازم فلسفی آثار حاضرآماده مارسل دوشان |
در این پایان نامه سعی شده است با توجه به اهمیت آثار حاضرآمادهی مارسل دوشان در زمینه هنر و فلسفهی هنر، به بررسی تحلیلی رویکردهای نظری حائز اهمیت در مورد این آثار پرداخته شود.
در این راستا در فصل اول به معرفی مارسل دوشان و آثار حاضرآماده، و ذکر دلایل اهمیت این آثار در تاریخ هنر و فلسفه هنر پرداخته شده است. در فصل دوم رویکردهای نظری، از جمله رویکرد مفهومگرایانه، توجه به اهمیت مؤلف و مخاطب، و تقریر متأخر کانتی از این آثار به صورت تحلیلی بررسی می شود. در فصل سوم نظریهی نهادی، به علت توجه خاص این نظریه به آثار حاضرآماده، به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی تحلیلی رویکردهای نظری به منظور درک آثار حاضرآماده به عنوان اثر هنری و بستر تاریخی فرهنگیای که این آثار در آن ارائه شده اند، و همچنین تحلیل خود این رویکردها از لحاظ فلسفی و بررسی میزان کارآمدی آنها در ارائه تعریفی مناسب از چیستی این آثار هدف این پایان نامه میباشد.
کلید واژه ها:
آثار حاضرآماده، مارسل دوشان، مفهوم اثر هنری، عالم هنر، تناقض.
فهرست مطالب:
مقدمه ………………………………………………………………………………………………………….1
فصل اول: معرفی دوشان، زمینه شکلگیری، و اهمیت آثار حاضرآماده………………………..6
1-1 معرفی دوشان، زمینه شکل گیری آثار حاضرآماده …………………………………….7
2-1معرفی آثار حاضرآماده …………………………………………………………………………….9
1-2-1تعاریف آثار حاضرآماده ……………………………………………………………………….9
2-2-1طبقه بندی زمانی آثار حاضرآماده ………………………………………………………….10
3-2-1چشمه ……………………………………………………………………………………………..12
4-2-1ررز سلاوی ………………………………………………………………………………………15
5-2-1 وضعیت آثار حاضرآماده به عنوان هنر …………………………………………………17
3-1 اهمیت هنری ……………………………………………………………………………………….19
1-3-1چرخش از فرم به مفهوم …………………………………………………………………….20
2-3-1اشیا روزمره به مثابه آثار هنری ……………………………………………………………21
3-3-1بازیهای زبانی در نامگذاری آثار ………………………………………………………..22
4-3-1 اهمیت نامگذاری در آثار حاضرآماده…………………………………………………..24
5-3-1 استفاده از امکانات آوایی و حرکتی ……………………………………………………25
6-3-1 نفی یگانگی اثر هنری ……………………………………………………………………….26
7-3-1 هنر: ضد یا طرفدار ……………………………………………………………………………27
4-1 اهمیت فلسفی ……………………………………………………………………………………..28
1-4-1 کیفیت خاص زیباییشناسانهی اثر هنری……………………………………………….29
2-4-1 حساسیت منحصر به فرد هنرمند ………………………………………………………..29
فصل دوم: بر نظریات فلسفی در مورد آثار حاضرآماده …………………………………….33
1-2 آثار حاضرآماده به مثابه مفهوم ………………………………………………………………..34
1-1-2 چالشهای تقدم مفهوم ………………………………………………………………………35
2-1-2 فهم آثار حاضرآماده به واسطه معنا ………………………………………………….37
3-1-2 اعتراض به استیلای فرم …………………………………………………………………….38
4-1-2 حضور متناقض معنا ………………………………………………………………………….39
2-2اهمیت مؤلف و مخاطب …………………………………………………………………………41
1-2-2 مؤلف ……………………………………………………………………………………………..41
2-2-2 فوکو؛ اهمیت مؤلف ………………………………………………………………………….41
3-2-2 دوشان در نقش مؤلف ……………………………………………………………………….42
4-2-2 مخاطب …………………………………………………………………………………………..43
5-2-2 جایگاه مخاطب در نظر بارت ……………………………………………………………..44
6-2-2 آثار حاضرآماده: جایگاه مخاطب ……………………………………………………….45
7-2-2 خودآیینی هنر و اهمیت فردیت …………………………………………………………46
3-2 تقریر کانتی …………………………………………………………………………………………48
1-3-2 توجه زیباییشناسانه به آثار حاضرآماده ………………………………………………49
2-3-2 تمرکز بر فقدان زیبایی در آثار حاضرآماده …………………………………………..51
3-3-2 تقریر کانتی تیری د دوو …………………………………………………………………..53
فصل سوم: نظریهی نهادی …………………………………………………………………………………….56
1-3 معرفی نظریهی نهادی …………………………………………………………………………..57
2-3 آرتور دانتو …………………………………………………………………………………………62
1-2-3 عالم هنر ………………………………………………………………………………………..63.
2-2-3 تاریخینگری و پایان هنر ………………………………………………………………….65
3-2-3 زیبایی و زشتی ………………………………………………………………………………..68
4-2-3 دربارگی …………………………………………………………………………………………71
3-3 جرج دیکی …………………………………………………………………………………………73
1-3-3 توجه دیکی به اثار حاضرآماده ………………………………………………………….73
2-3-3 آثار حاضرآماده به عنوان ضد هنر ……………………………………………………..74
3-3-3 توجه به بستر فرهنگی-اجتماعی ………………………………………………………..75
4-3-3 نظام سلسله مراتبی نظریهی نهادی دیکی ……………………………………………76
تعریف نهایی ……………………………………………………………………………………………..78
نتیجه گیری ………………………………………………………………………………………………..79
فهرست تصاویر:
- سه نمونه رفوگری(تقدیردرکنسرو)……………………………………………………………….83
- چرخ دوچرخه ……………………………………………………………………………………………84
- جابطری ……………………………………………………………………………………………………..85
- پیش از بازوی شکسته …………………………………………………………………………………86
- صدای سری ……………………………………………………………………………………………….87
- چشمه ……………………………………………………………………………………………………….88
- تله ……………………………………………………………………………………………………………..89
- .L.H.O.O.Q………………………………………………………………………………………………90
- بیوهی تروتازه ………………………………………………………………………………………………91
- چرا عطسه نمیکنی ررز سلاوی ……………………………………………………………………92
- جلیقه ………………………………………………………………………………………………………..93
- عزبها عروس را برنه می کنند حتی (یک) ………………………………………………………..94
- عزبها عروس را برنه می کنند حتی (دو) ………………………………………………………….95
- تصویر چشمه در مجلهی مردکور ………………………………………………………………….96
- سلحشوران ………………………………………………………………………………………………..97
- دستگاه بصری دقیق ……………………………………………………………………………………98
- ررز سلاوی ……………………………………………………………………………………………….99
- زن برهنه از پله پایین می آید ………………………………………………………………………100
مقدمه
مارسل دوشان یکی از بانفوذترین هنرمندان نیمهی اول قرن بیستم است که بحث و اظهارنظرهای ضد و نقیض درباره کارهای او در دهههای شصت و هفتاد به اوج خود رسید. در واقع آثار حاضرآمادهی وی در نیمهی دوم قرن باعث ایجاد جریانهای برجستهای در زمینه هنر و فلسفهی هنر شد. او در خلق این آثار از زبان و انواع جناسهای لفظی و تصویری، انتخابهای تصادفی، و دستمایههای مبتذل و بیدوام به عنوان ابزار و موضوع بهره گرفت.
دوشان در سال 1913 اولین حاضرآماده را ارائه کرد و این روند ارائه آثار حاضرآماده حدود هفت سال با حضور هر از گاه حاضرآمادهای جدید امتداد یافت، پس از آن دوشان خلق آثار حاضرآماده را نه به صورت کلی بلکه به عنوان یگانه روش خلق اثر کنار گذاشت و به انواع دیگر خلق آثار هنری پرداخت.
اهمیت آثار حاضرآماده به این جهت است که هنر پس از حضور این آثار، دیگر نمیتوانست هویت قبلی خود را بازیابد. دوشان با ارائه این آثار، فعل خلاقانهی هنرمند را که عاملی برای ارزیابی اثر بود تبدیل به یک فعالیت خام و بدوی نمود و تا حد یک تصمیمگیری فکری و عمدتاً تصادفی که برمبنای آن، این یا آن شی یا کنش «هنر» نامیده میشد، تنزّل بخشید. وی با ارائه آثار حاضرآماده نشان داد که هنر میتواند مستقل از ابزار و رسانههای مصنوع دست انسان مانند نقاشی و مجسمهسازی، و ورای ملاحظات مربوط به ذوق و سلیقه وجود داشته باشد. حرف دوشان این بود که هنر بیشتر با انگیزههای هنرمند مرتبط است تا کاری که با دستانش انجام میدهد یا احساسی که شخص هنرمند درباره زیبایی دارد. به زعم او، تصور و معنا مقدم بر فرم تجسمی انگاشته میشد، همچنانکه تفکر بر تجربهی حسی تقدم داشت. و به این ترتیب، سنّتی که آن را میشود بدیل هنر آوانگارد قرن بیستم دانست، پا به عرصه وجود نهاد. تا قبل از آثار حاضرآمادهی دوشان، و حتی میتوان گفت بعد از وی با تأخیری قابل اعتنا تا دهههای پنجاه و شصت میلادی، هنگام صحبت از استقلال حوزه زیباییشناسی، تمام قواعد آن به نظامهای صوری درون حوزه هنر فرو كاسته میشد. یعنی همهی دریافتها، درباره زیبایی و هنر به قضاوتهای ذوقی از مناسبات درونی حوزه های مختلف هنری مربوط میشد. به بیان دیگر هنگامی که كانت مقولات را به حوزه اخلاق، زیباییشناسی و شناخت تقسیم کرد، حوزه زیباییشناسی استقلال و خودمختاری خود را به دست آورد و برای دریافت و درک آن نیازی به رجوع به حوزه های اخلاق و شناخت نبود و همچنین از آن مهمتر این که درک و دریافت زیبایی شناسانه کمکی به «فهم» آن دو حوزه دیگر نمیکرد. بدیهی است كه با این مباحث، تمام حركتهای فرمالیستی در مطالعات هنری یا زیباییشناسی فرمالیستی، زیبایی را كاملا صوری و در خود اثر جستجو میكرد و این جریان كانتی كه به زیبایی شناسی فرمالیستی منجر شد، در مدرنیسم به اوج خود رسید. در واقع یكی از ویژگیهای برجسته هنر مدرن استقلال هر حوزه، و در نتیجه تلاش در جهت نزدیک شدن به هنر ناب و به تبع آن حركت به سمت انتزاع بود. حال اگر چنین تقسیم بندی شود، مدرنیسم به لحاظ زیباییشناختی رویكردی فرمالیستی تلقی خواهد شد.
دوشان در مخالفت با سنّتی که به نحو روزافزونی فرمالیستی و انتزاعی میشد و هنرمندان معاصرش چون پیکاسو، ماتیس، موندریان و مالویچ، شکلدهندگان اصلی آن بودند (جنبش هنر برای هنر)، آثار حاضر و آماده (هنر به عنوان اندیشه) را عرضه کرد.
گزینش حاضرآمادهها، به گفتهی خود دوشان، هیچ گاه تابع سلیقه یا ذوق هنری نبود بلکه بر واکنش بین بی تفاوتی بصری و فقدان کلی ذوق سالم یا ناسالم و به بیان درست تر، بر بی حسی کامل استوار بود. در واقع هنگامی که دوشان حاضرآمادهها را انتخاب میکرد نه تنها قصد درگیر کردن ذوق زیباییشناسانهی مخاطب خود را نداشت بلکه خود وی نیز در انتخاب این آثار بر فقدان ذوق صحه گذاشته بود.
از لایه های بسیار مهم كه باید به آن توجه داشت، ایدهای است كه اثر بر مبنای آن خلق یا به هر حال ارائه شده است. توجه به معنای اثر و مفهومگرایی در عرصه هنر جریانی بود که در نیمهی دوم قرن و به صورت آشکار متاثر از دوشان آغاز شد.
در کنار رویکرد مفهومی حضور این آثار به عنوان تجلی ایده هنرمند به پررنگ شدن نقش مؤلف نیز کمک کرد. مطابق این رویکرد برای هنر تلقی شدن چیزی، باید نام مؤلف (همانطور که در مورد چشمه امضاء “R.Mutt” تبدیل به بخشی از اثر شده است و از سوی دیگر با فاش شدن هویت هنرمند اصلی یعنی مارسل دوشان، به آن به عنوان اثر هنری توجه می شود)، محیط و زمینه ارائه (چشمه با اینکه در گالری به نمایش عموم درنیامد ولی با حضور در نمایشگاه بود که بحث در مورد آن آغاز شد) و از همه مهمتر ایدهای كه در پس آن است مورد توجه واقع شود. این نظریهپردازی در عرصه قدرت مؤلف معنا مییابد. به عبارت دیگر با آنکه نام این آثار حاضرآماده است اما نمیتوان آنها را بدون دخل و تصرف در نظر آورد، اگر دوشان به عنوان هنرمند این آثار را انتخاب نمیکرد، هرگز در گالریها نمایش داده نمیشدند و بحثی در رابطه با آنها در نمیگرفت، همچنانکه اگر کسی به تقلید صرف این انتخابها بپردازد کار وی ارزشی نخواهد داشت، یگانگی این آثار نه در نوع خلق آنها بلکه در رویکرد فکری هنرمندی است که آنها را انتخاب کرده است.
از سوی دیگر توجه به حاضرآمادهها بعنوان آثار هنری زمینهای شد تا فیلسوفانی همچون دانتو و دیکی مسئله «عالم هنر» و «نظریهی نهادی هنر» را مطرح کنند. این دیدگاه ها، به علت توجه خاصی که به آثار دوشان بخصوص «چشمه» داشتند (در واقع این اثر را بعنوان نقطهی شروع نظریات خود لحاظ کردند) و با توجه به تحولی که در زمینه خوانش اثرهنری ایجاد کردند قابل بررسی هستند.
رویکردهای اغلب متناقضی که نسبت به حاضرآمادهها وجود دارد تا حدی بخاطر مواضع ضد و نقیضی است که خود دوشان در نقلقولهای مختلف اتخاذ کرده است، وی گاهی بر اندیشه های فلسفی و گاهی برضدفلسفی بودن، بر ضد
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-10-01] [ 06:35:00 ب.ظ ]
|