دانلود پایان نامه و مقاله | ۱-۱-۲-۲- عوامل ارتباطاتی خانوادگی و دانشگاهی – 7 |
تحقیقات اندکی که در این زمینه صورت گرفته است، این انتظارات را تأیید میکند. نتایج این تحقیقات نشان میدهد میزان سؤال پرسیدن یا انتقاد کردن یادگیرندگان به میزان احساس نزدیکی و راحتی آن ها با مدرسشان ارتباط دارد. یادگیرندگانی که احساس میکنند مدرسشان از آن ها فاصله میگیرد، فکر میکنند که مدرسشان نمیتواند نظر آن ها را درک کند و به نیازهای آن ها توجهی ندارد. چنین یادگیرندگانی به احتمال زیاد از مدرس خود فاصله میگیرند (بکستر مگلدا[۱۱۴]، ۱۹۹۲).
همچنین، شواهدی مبنی بر اینکه روابط عمودی- افقی یا تفاوتگذاری موقعیتی با سبک یادگیری ارتباط دارد، به دست آمده است. یادگیرندگانی که پختگی کمتری دارند، روابط سلسلهمراتبی شدیدی را نسبت به افراد متخصص در یک زمینه معین نشان میدهند. آن ها در ارتباط با باورهای معرفتشناختی تصور میکنند که دانش توسط فردی صاحبنظر که در آن زمینه همه چیز را میداند، به آن ها ارائه میشود. به همین دلیل، به صورت دریافتکنندگان منفعل دانش عمل میکنند. این در حالی است که یادگیرندگانی که پختگی بیشتری دارند، خود را با افراد متخصص در آن زمینه معین در سطحی یکسان میبینند و به همین دلیل، قادرند با آن ها ارتباط لازم را برقرار کنند. آن ها بر این باورند که دانش از به دست آوردن دلیل و مدرک تجربی حاصل میشود و این فعالیتی است که خود آن ها قادر به انجام آن هستند (بلنکی و همکاران، ۱۹۸۶؛ کیچنر و کینگ، ۱۹۸۹).
در مورد رابطه بین ارزشهای فرهنگی و گرایشهای تفکر انتقادی نیز شواهدی وجود دارد. در این زمینه تحقیقی درون فرهنگی[۱۱۵] توسط گیانکارلو (۱۹۹۶) رابطه ارزشهای فرهنگی «احترام به بزرگترها» و «جهتگیری جمعگرایی» را با گرایش به تفکر انتقادی دانشآموزان دبیرستانی دارای زمینه فرهنگی امریکای لاتین مورد مطالعه قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد ارزش فرهنگی «احترام به بزرگترها» که در فرهنگهای دارای روابط عمودی از اهمیت زیادی برخوردار است، با گرایش دانشآموزان به تفکر انتقادی رابطه منفی دارد و ارزش فرهنگی «جهتگیری جمعگرایی» با گرایش به پختگی شناختی در قضاوتها که یکی از هفت گرایش تفکر انتقادی است، رابطه مثبت دارد. به این ترتیب که افراد دارای «جهتگیری جمعگرا»، به دلیل تجربیات بیشتر خود با دیگران و توجه بیشتر به افرادی که تحتتأثیر تصمیمات آن ها قرار دارند، در قضاوتهای خود پختگی بیشتری نشان میدهند.
در تحقیقات کیفی صورت گرفته در فرهنگهای جمعگرا نیز موضوعی[۱۱۶] تحت عنوان «درنظر گرفتن دیگران به هنگام تصمیمگیـری» مطرح شده است. به طور مثـال، دانشجویـان دارای زمینـه فرهنگی جمعگرا در مصاحبه های خود با کاکای بیان کردهاند: «برای حفظ روابط درازمدت خود با دیگران باید نشان دهیم که به نظرات آن ها توجه داریم»، «باید در نظر گرفت که تصمیمهای ما بر دیگران چه تأثیری دارد»، «اگر گفتن نظرات ما احساسات کسی را جریحهدار میکند، نباید آن ها را بگوییم» (کاکای، ۲۰۰۱، ص. ۱۰۳).
به دلیل تأکید شومر- ایکینز بر تأثیر دو متغیر فرهنگی روابط عمودی- افقی و جهتگیری فردگرا- جمعگرا بر فرایندهای شناختی فرد و نیز تأیید این تأثیرات توسط تحقیقات کیفی و کمّی پیشین (به طور مثال، بلنکی و همکاران، ۱۹۸۶؛ بوند و اسمیت، ۱۹۹۶؛ گیانکارلو، ۱۹۹۶؛ کاکای، ۲۰۰۱؛ کیچنر و کینگ، ۱۹۸۹) تصمیم گرفته شد تأثیر ترکیب تعاملی این دو متغیر فرهنگی که توسط تریاندیس (۱۹۹۷) و تریاندیس و گلفند[۱۱۷] (۱۹۹۸) در قالب چهار نوع متغیر فرهنگی جمعگرایی افقی، جمعگرایی عمودی، فردگرایی افقی و فردگرایی عمودی مفهومسازی شدهاند، بر گرایشهای تفکر انتقادی مورد بررسی قرار گیرد و این متغیرها در بخش ارزشهای فرهنگی یا سطح اول مدل پیشنهـادی تحقیــق حاضر وارد شوند. در سطح دوم مدل عوامل مربوط به ارتباطات خانـوادگی و دانشگاهی وجود دارند که در ادامه مورد بحث قرار میگیرند.
۱-۱-۲-۲- عوامل ارتباطاتی خانوادگی و دانشگاهی
در بخش کیفی تحقیق کاکای (۲۰۰۱) در ارتباط با مقوله «بینشهای فرهنگی در مورد گرایش به تفکر انتقادی» دو خردهمقوله تحت عنوانهای «نگرش در مورد رفتارهای ارتباطات کلامی[۱۱۸]» و «نگرش در مورد مراجع قدرت[۱۱۹]» پدیدار شدهاند. در این تحقیق مصاحبهشوندگان بر این باور بودهاند که زمینه فرهنگی افراد با رفتارهای ارتباطات کلامی آن ها همچون جرئتمندی[۱۲۰] و بحّاث[۱۲۱] بودن ارتباط دارد. به طور مثال، یک دانشجوی ژاپنی – آمریکایی در این ارتباط بیان کردهاست: «دوست ندارم با دیگران بحث کنم… دوست ندارم [با این کار] برای خود دشمن درست کنم…» (ص. ۹۹). علاوه بر این، در ارتباط با خردهمقوله «نگرش در مورد مراجع قدرت» تمام مصاحبهشوندگان معتقد بودند که وقتی آن ها با نظرات مراجع قدرت (به طور مثال، استادان) موافق نیستند، نباید مخالفت با مراجع قدرت برای آن ها مشکلساز باشد. با این حال، در پاسخ به این سؤال که آیا آن ها در چنین مواقعی نگران عواقب مخالفت خود میشوند یا خیر، با اینکه همگی اعتقاد داشتند مخالفت کردن با مراجع قدرت کاری ناشایسته نیست، بعضی از آن ها به عنوان مثال، یک دانشجوی اروپایی و یک دانشجوی ژاپنی – آمریکایی بیان میکردند که در چنین مواقعی نگران چیزی نمیشوند. در حالی که بعضی دیگر بیان میکردند احساس خوبی در مورد مخالفت با مراجع قدرت ندارند. به طور مثال، دانشجویی با زمینه فرهنگی میکرونزیایی در مصاحبه خود چنین گفت:
«در کشـور زادگاهـم مخالفت با کسی بزرگتر از خودت یـا در مرتبهای بالاتر از خودت،
بیادبی و گستاخی به حساب میآید و کار بدی است… در آمریکا وضع فرق میکند… وقتی تو با نظرات مردم مخالفت میکنی این به معنای آن نیست که تو نسبت به آن ها بیادبی، تو فقط داری نظر خودت را میگویی. به همین خاطر، من نظرم را آزادتر از کشور خودم میگویم» (کاکای، ۲۰۰۱، ص. ۱۰۱).
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 01:36:00 ب.ظ ]
|