مقدمه……………………………………………………………………………………………….. 2

1-1) بیان مساله……………………………………………………………………………….. 20

1-2) فرضیه‌های تحقیق……………………………………………………………………. 20

1-3) اهداف تحقیق………………………………………………………………………….. 20

1-4) پیشینۀ تحقیق………………………………………………………………………… 20

بخش دوم تجزیه و تحلیل

مقدمه ……………………………………………………………………………………………. 24

فصل اول (سطح زبانی)…………………………………………………………………. 25

2-1-1) سطح آوایی یا موسیقایی…………………………………………………………………… 25

2-1-1-1) موسیقی بیرونی………………………………………………………………………….. 25

2-1-1-2) موسیقی کناری………………………………………………………………………….. 28

2-1-1-3) موسیقی درونی………………………………………………………………………….. 41

2-1-2) سطح لغوی………………………………………………………………………………………….. 54

2-1-3) سطح نحوی………………………………………………………………………………………… 67

فصل دوم (سطح ادبی) ………………………………………………………………… 74

2-2-1) صور خیال…………………………………………………………………………………………… 75

2-2-2) صناعات بدیع معنوی………………………………………………………………………… 92

2-2-3) قالب‌های شعری در دیوان حافظ و محوی……………………………………….. 98

فصل سوم (سطح فکری)……………………………………………………………… 101

حافظ…………………………………………………………………………………………………….. 103

مداحی حافظ……………………………………………………………………………………………… 104

نگاه حافظ به زندگی……………………………………………………………………………………. 104

بازتاب اوضاع زمانه در شعر حافظ………………………………………………………………. 105

محوی………………………………………………………………………………………………………… 105

انسان کامل………………………………………………………………………………………………… 106

حقیقت محمّدی…………………………………………………………………………………………. 107

فنا………………………………………………………………………………………………………………. 108

بازتاب اوضاع زمانه در دیوان اشعار محوی…………………………………………………. 109

روح ملی گرایانه و حس ناسیونالیستی در اشعارمحوی …………………………………… 110

اندیشه‌های مشترک در دیوان حافظ و محوی ………………………………………………. 111

دستاوردها (نتیجه گیری)……………………………………………………………………. 127

فهرست منابع و مآخذ…………………………………………………………………………. 132

ضمایم و نمودارها………………………………………………………………………………… 136

چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………….. 145

چکیده:

در این پژوهش، اشعار حافظ(727- 795ه.ق) و اشعار محوی شاعر كرد زبان (1246-1324ه‍. ق) از منظر سبك شناسی مقایسه شده و در سه مقولة

مقالات و پایان نامه ارشد

 زبانی، ادبی و فكری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. محوی در سطح‌های زبانی و ادبی از حافظ به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر پذیرفته و این تأثیرات به شیوه‌های مختلف در دیوان او نمود یافته است؛ امّا در سطح فكری با وجود شباهت‌هایی، تفاوت مشرب فكری و اندیشة آنان كاملاً واضح و مبرهن است.

این پایان نامه در دو بخش تنظیم شده است:

بخش اوّل (كلیّات) شامل: مقدمه، بیان مسأله، فرضیّه‌ها، اهداف و پیشینة تحقیق است.

بخش دوم شامل سه فصل است:

فصل اوّل (سطح زبانی) به سه زیر فصل آوایی، لغوی و نحوی تقسیم شده است.

در فصل دوم (سطح ادبی) صور خیال و صناعات بدیع معنوی پرکاربرد در دیوان هردو شاعر، مورد بررسی قرار گرفته و قالب‌های شعری هر دو دیوان در پایان این فصل آمده است.

در فصل سوم (سطح فكری) بازتاب اوضاع زمانه، بدبینی و خوشبینی شاعران، روح ملّی گرایانه و اندیشه‌های مشترك هر دو شاعر بررسی و اختلاف مشرب فكری آنان عنوان شده است.

نتایج این تحقیق بیانگر این است که:محوی در سطح‌های زبانی و ادبی از حافظ تأثیر پذیرفته است ،امّا در سطح فكری از حافظ متأثر نیست وبا او در مشرب عرفانی تفاوت دارد

در این تحقیق از 75 كتاب و 11 مقالۀ مجلات علمی- پژوهشی بعنوان منبع استفاده شده است كه در بخش منابع و مآخذ فهرست آن ها آمده است .

ضمایم، پیوست‌ها و نمودار‌ها خلاصه ای از مباحث مورد تحقیق را به تصویر كشیده است.

بخش اول: کلیات

ملا محمّد بن عثمان بالخی (1246-1324ه‍.ق) شاعر کرد زبان اهل سلیمانیه و متخلص به « محوی» اشعار خود را به زبان های کردی و فارسی سروده است، او در این سرایش به دیوان اشعار سرایندگان قبل از خود نظر داشته و از دیوان ها بهره‌ها برده است. تامّل و تفحّص در دیوان او مؤید این است که: به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سخنان شاعران پارسی‌گوی ایران مخصوصا « حافظ » استفاده نموده و این بهره جویی به شیوه‌های مختلف (تضمین، تخمیس، نقل به مضمون و ….)دردیوان کردی_ فارسی او نمود یافته که در خور توجّه و تامّل است.

بسامد بالای مضمون‌های شعری حافظ و نمود گستردۀ واژگان و ترکیبات زیبای او دردیوان محوی، نگارنده را بر آن داشت تا اشعار این دو شاعر را از منظر  سبک شناسی با هم مقایسه کند و در ضمن آن به تاثیر پذیری‌های محوی از حافظ اشاره نماید.

با توجّه به این که محوی بخش اعظم اشعارش رابه زبان کردی سروده است، قبل از مقایسه اشعار این دو شاعر، توضیح موارد ذیل(در حد وسع رساله) ضروری به نظر رسید:

– زبان، خط و ادبیّات کردی

– محوی و شاعران پارسی گوی ایرانی

– محوی و شعر او

– شاعران کرد و زبان فارسی

– شاعران کرد و حافظ

– پشینۀتاثیر و تأثّر در ادبیّات

زبان کردی:

 زبان یکی از توانایی‌های ذهن انسان است که خداوند همچون سایر نعمات به او ارزانی داشته است، زبان شناسان تعاریف متعددی در این زمینه ارائه داده‌اند  و هر یک با توجّه به تخصص  و پژوهش خود به اظهار نظر در این زمینه پرداخته‌اند،  امّا آنچه که برای بشریّت مهم به نظر می‌رسد نقش ارتباطی آن است که همچون پلی گذشتگان و آیندگان را بهم می‌رساند. ما عمدتاً به وسیلۀ زبان ارتباط برقرار می‌کنیم، وبه کمک زبان تفکر و استدلال می‌نماییم وبا بیانی خلّاق، زبان را بر تن تخیّل خود می‌پوشانیم.

 زبان کردی نیز به عنوان یکی از زبان های زندۀ دنیا همواره مورد توجّه مستشرقان و پژوهشگران قرار گرفته است و درمورد آن و لهجه‌های مختلفش تحقیقات زیادی انجام شده است.

ولادیمیر مینورسکی (1877-1966)، مستشرق بزرگ و نامدار روس، زبان کردی را از خانوادۀ زبان های آریایی می‌داند و آن را با زبان اوستایی به طور مستقیم ارتباط می‌دهد.

او بر این باور است که زبان کردی مانند قسمت اعظم لهجه‌های جدید فارسی بیشترین ارکان تشکیل و تکوین خود را از زبان مادی قدیم گرفته است و آن را به سه لهجۀ جنوبی ،شرقی و غربی تقسیم می‌کند[1].

 محمّد مردوخ کردستانی (1256-1354ه.ش) زبان اوستا، زبان مادها و زبان کردی مکری را همانند  می‌داند و می‌نویسد:

” آنتوگرافی (علم قومیت) و اکثر تواریخ هم مصرح اند به این معنی که زبان مادها همین زبان کردی مکری بوده است. چنان که زند و اوستا که به زبان مادی نوشته شده، خیلی نزدیک به لهجه مکری و یا همانند زبان مکری است. [2] “

 او لهجه‌های جدید کردی را شامل: لولو،کرمانجی،گورانی ،لری ،کلهری و گیلی می‌داند[3]. واین لهجه‌های کردی با زبان پهلوی قرابت و نزدیکی دارند،لهجۀ لری نزدیک ترین لهجۀ کردی به زبان پهلوی است، پس از لری زبان کلهر به زبان پهلوی نزدیک تر است، سپس گوران بعد اورامی و گیلکی و پس از آن ها کرمانجی با زبان پهلوی قرابت دارد. [4]

  امروزه در مناطق مختلف کرد نشین لهجه‌های متفاوتی وجود دارد و مردم هر منطقه با لهجۀ مخصوص خود تکلّم می‌کنند و تا حدود زیادی لهجه‌های همدیگر را درک می‌کنند. گسترش وسایل ارتباط جمعی در نزدیک تر کردن لهجه‌ها و درک بیشتر آن ها تاثیر مستقیمی دارد.

خط کردی:

تاریخ پیدایش خط، به درستی معلوم نیست.این اندازه روشن است که نخستین نوشتار‌های انسان بسیار ساده و ابتدایی بوده است،به این معنی که با طرزی به دور از ظرافت، تصویر چیز‌ها را می‌کشیدند

 و به این ترتیب مقصود خود را به دیگران می‌فهماندند. به این نوع خط ((خطّ تصویری))  می‌گویند که هنوز هم در میان برخی از اقوام، نشانه‌هایی از آن بر جای مانده است.

خطّ تصویری به تدریج تکامل پیدا کرد و پس از گذشتن از مرحلۀ علامت نویسی (معنی نگاری) به مرحلۀ الفبایی قدم گذاشت.الفبا برای اولین بار میان فنیقی‌ها یعنی اقوامی که حدود سه هزار سال قبل از میلاد، در سرزمین فنیقی(لبنان کنونی و حوالی آن) سکونت داشتند، رواج پیدا کرد و از آن جا به سایر جاها پراکنده شد. ایرانیان چند صد سال پیش از میلاد-یعنی در دوره پادشاهی مادها- علامت‌های میخی بابلی را اقتباس کردند و مانند فنیقی‌ها، از آن الفبایی مستقل ترتیب دادند.[1]

در مورد خطّ کردی، پژوهشگران و محققان نظرات متفاوتی دارند بعضی بر این باورند که:

کردها دارای خطّ مخصوصی نبوده‌اند. هنگام ایجاد خطّ میخی، کردها و پارس‌ها هردو بالاتفاق تحریرات خود را به خطّ میخی نوشته‌اند. نولدکه می‌گوید: اگر کتیبه‌هایی از کردان به دست بیاید، تصوّر می‌رود که از حیث زبان و خط عین کتیبه‌های شاهان هخامنشی باشد. (تتبعات راجع به ایران قدیم) در کتاب شوق المستهام فی معرفه رموز الاقلام، تالیف احمد ابن ابی بکر بن وحشیه نبطی کلدانی، مذکور است که: در حدود قرن دهم قبل از میلاد ،یک نفر ماسی سوراتی نام، حروفی را بر طبق مخارج ابجدی اختراع کرده و با آن، افکار خود را رقم کرده است. بعد اکرادهم غالبا با همان حروف کتابت کرده‌اند. حروف مذکور که مشهور به حروف ماسی سوراتی است، تقریبا شبیه به حروفی است که در قرن ششم میلادی اختراع شده است و آن را حروف آوستایی  می‌گویند. تانزدیکی‌های فجر اسلام حروف کردی ماسی سوراتی در میان اکراد معمول بوده و در عین حال خطّ یونانی و خطّ آرامی سریانی راهم اکراد به کار برده‌اند.

پس از غلبه و توسعۀ اسلام، حروف کردی، میخی و آرامی و یونانی به کلی متروک و به جای آن ها حروف کوفی معمول گردیده است. قرآنی که فعلا در قریۀ نگل، محال کلاترزان سنه دژ موجود و تاریخ آن قرن دوم می‌باشد، به خط کوفی می‌باشد، پس از آن خط نستعلیق دایر شده است.[2]

تمام آثار مکتوب کردی، اعم از کتاب‌های ادبی ،علمی، تاریخی، مذهبی و… با رسم الخط و الفبای عربی نوشته شده‌اند  و امروزه نیز کلیۀ مکاتبات کردی با این خط نگارش می‌یابد و این خط همچنان مرسوم و متداول است.

عدّه‌ای بر این عقیده‌اند  که رسم الخط عربی توانایی نشان دادن تمام واج‌های زبان کردی را ندارد و پیشنهاد می‌کنند الفبای لاتین جانشین این خط گردد[3]. گروهی نیز با این پیشنهاد مخالفند و برای مخالفت خود دلایلی بیان می‌کنند که در ذیل به بعضی ازآن ها اشاره می‌شود:

1- آثار مکتوب کردی که سند و مدرک معتبری برای پیشینۀ غنی زبان و ادبیّات کردی است با این خط نگارش یافته است، در صورتی که الفبای لاتین جانشین الفبای عربی شود، آیندگان از این میراث گران بها و ارزشمند بی نصیب خواهند شد.

2- الفبای لاتین نیز از نشان دادن بعضی واج‌های زبان کردی عاجز است، برای نمونه هنوز نشان های ثابت برای واج‌های «ﺋ» و «ع» مشخص نشده است.

1ـ تاریخ ادبیّات ایران، یاحقی، محمد جعفر، ص9

2- تاریخ مردوخ، مردوخ کردستانی، محمد، ص52

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...