پایان نامه مدیریت در مورد :مفهوم هویت برند |
مفهوم هویت برند
معدودی از شرکتها در اصل میدانند که برندشان چیست، کیفیت یگانه، بینظیری و هویت آن در کجا قرار دارد (کپفرر، ۱۳۸۵: ۵۲). امروزه، زمانیکه یک برند بخواهد تعریف شود، توجه و تاکید آن بر هویت، بهعنوان یک عنصر مهم و غیرقابل رؤیت، بیشتر از هر مورد دیگری است. همانگونه که همه میدانند، هویت عنصری است که قابل دیدن نیست، اما دارای اصالت و ریشه است (به آبادی، ۱۳۸۸: ۴۷). بدون ایجاد هویت برای برند، نمیتوان مفهوم خاصی را در ذهن مصرف کننده ایجاد کرد (کلر، ۱۳۸۹: ۹۴). هویت برند به مفهوم یکپارچگی عناصر برند و تأثیرگذاری آنها بر آگاهی و تصویر ذهنی برند در نزد مشتریان است (کلر، ۱۳۸۹: ۲۶۲).
سازمانهای پیشروی جهان، با ارزشِ برند خود، در قالب مجموعه ای از فعالیتها و ابتکارات بهسوی هدفِ ارتقاء سطحِ هویت خود در دنیای کسب و کار گام برمیدارند (بهآبادی، ۱۳۸۸). در عصری که مصرف کنندگان کیفیت کالا را بهعنوان امری مسلم مورد توجه قرار می دهند و رقبا بهآسانی قادر به تقلید مشخصههای محصول میباشند، هویت و شخصیت برند، دو عنصر فوق العاده گرانبها برای خلق برندی ارزشمند هستند (جونز و همکاران، ۲۰۰۹). درحالیکه یک برند تازه آفریده شده با آزادی کامل می تواند مسیرهای مختلف مطلوب خود را بپیماید، پس از پانزده سال فعالیت، آزادی انتخاب شده بهشدت محدود می شود. برندها پس از پانزده سال، سطح وجودی، آزادای عمل و هویت خود را تقریباً بهدست آورده است و همهی اینها تماماً در ذهن و حافظه عموم جاگرفتهاند (کپفرر، ۱۳۸۵: ۵۲). هستهی اصلی هویت برند، جوهرهی برند است. جوهره تفکر منحصربهفردی است که روح برند را ایجاد می کند. پس از آن هویت برند حائز اهمیت است. هر سازمان برای خلق جوهرهی برند، نیازمند هوش، استعداد و خلاقیت است. دومین اصل هویت برند آن است که همیشه باید برند خود را از دیدگاه مشتریان بنگرند.
۲-۳-۱۰- دیدگاه های مختلف درباره هویت برند
جدول ۲-۱ مفهومسازی هویت برند
منبع: برمن و همکاران، (۲۰۰۹)
ردیف | نویسنده | سال | مفهوم سازی هویت برند |
۱ | ژان نوئل کپفرر | ۱۹۹۲ | منشور ششوجهی هویت برند: پیکر، شخصیت، فرهنگ، رابطه، بازتابش و خودانگاره |
۲ | دیوید آکر | ۱۹۹۶ | طبقه بندی بر اساس چهار بعد: برند بهعنوان بازتابش تشکلهای مرتبط با محصول، برند بهعنوان تمرکز سازمان بر تشکلهای سازمانی، برند بهعنوان فردی که دارای شخصیت است، برند بهعنوان یک نماد که شامل تصویر ذهنی، کنایهها، تاریخ و میراث برند است. |
۳ | چرناتونی | ۱۹۹۹ | ابعاد ششگانه هویت برند: شخصیت برند، فرهنگ و رابطه، چشمانداز، موقعیتیابی برند و نمایش (عرضه) برند |
۴ |
مفرت و بورمان |
۲۰۰۵ ۱۹۹۶ |
ابعاد ششگانه هویت برند: میراث برند، امکانات سازمانی، ارزشها، شخصیت، چشمانداز و پیشکش اصلی |
با نگاه اجمالی به جدول فوق مشخص می شود که تنها وجهی که در تمامی تعارف ارائه شد توسط نویسندگان و صاحبنظران مختلف یکسان و مشترک میباشد، بعد شخصیت برند است که یکی از مهمترین وجوه هویت برند میباشد.
هویت برند نیاز دارد تا بر نقاط متمایزی که برای شرکت مزیت رقابتی ایجاد می کند، تمرکز می کند. اساس هویت برند بر درک کامل و همه جانبه از مشتریان، رقبا و محیط کسب و کار یک شرکت استوار است. هویت برند مجموعه ای منحصربهفرد از ارتباطات برند است که، به وعدهی داده شده به مشتریان دلالت دارد (قودسوار، ۲۰۰۸).
۲-۳-۱۱- ابعاد هویت
یک برند برای آنکه قدرتمند باشد و قوی بماند، وظیفه دارد که نسبت به هویت خود، وفادار باشد. مفهوم هویت بر پایه سه کیفیت فرمولبندی می شود: دوام، انسجام و واقعگرایی (کپفرر، ۱۳۸۵: ۶۳).
۲-۳-۱۲- منشور هویت
هویت برند را میتوان در یک منشور شش وجهی ترسیم کرد:
شخصیت |
پیکر |
رابطه |
بازتابش |
خودانگاره |
فرهنگ |
شکل ۲-۳ منشور هویت برند
منبع:کپفرر ( ۱۳۸۵: ۶۴)
این منشور از شش جزء تشکیل شده است که عبارتند از: پیکر، شخصیت، فرهنگ، رابطه، بازتابش و خودانگاره.
۲-۳-۱۲-۱- پیکر
یک برند در وهلهی اول، یک پیکر؛ ترکیبی از ویژگیهای مستقل که ممکن است یا قابل رؤیت باشند (با ذکر برند، بیدرنگ به ذهن آیند)، یا نهفته. پیکر اساس یک برند است. در ساختن برند پیکر یک ضرورت است (کپفرر، ۱۳۸۵: ۶۴-۶۳). تمام برندهایی که در بازار فعال هستند، یک محصول کلیدی دارند که اساس رشد و توسعه محصولها و برندهای دیگر، بر آن بنا نهاده شده است. این محصولهای کلیدی، به مانند ساقهی یک درخت یا یک گل میمانند. به این ساقه در مدیریت برند، پیکر میگویند. نخستین مرحله طراحی هویت هر برندی، ایجاد پیکر آن است. در واقع پیکر، کلیدیترین محصول یک برند است که بیدرنگ با ذکر آن برند، در ذهن افراد تداعی می شود (به آبادی، ۱۳۸۸: ۵۳).
۲-۳-۱۲-۲- شخصیت
شخصیت برند، یکی از مهمترین اجزای تشکیلدهندهی هویت برند است (جونز و همکاران، ۲۰۰۹). آکر(۱۹۹۶)، آنرا بهعنوان یکی از ابعاد هستهای هویت برند و اتفاقاً بهعنوان نزدیکترین متغیر به فرایند تصمیم گیری مصرف کننده برای خرید توصیف کرده است. در واقع شخصیت برند، عنصر مرکزی (هسته) هویت برند است. مقیاس شخصیت برند از علم روانشناسی مشتق می شود. هر برندی شخصیتی دارد. برند یک منش کسب می کند (کپفرر، ۱۳۸۵: ۶۵). شاید برای هر فرد این پرسش پیشآید که چرا بعضی از سازمانها از حیواناتی مانند میمون، سمور و غیره در برنامه های برندسازی خود استفاده می کنند. پاسخ به این پرسش در بعدِ شخصیت برند قرار دارد. شخصیت عنصری مهم در هویت برند است (به آبادی، ۱۳۸۸: ۵۴).
راه آسانِ شخصیت دادن به یک برند آن است که برای آن یک سخنگو، یک ستاره یا یک حیوان فراهم کرد. نباید برندها را صرفاً به پیکر و منش محدود کرد (کپفرر، ۱۳۸۵: ۶۵). شخصیت برند عبارت است از؛ مجموعه ویژگیهای انسانی که بهگونهای با برند مرتبط میشوند (به آبادی، ۱۳۸۸: ۵۴). شخصیت برند یا مشخصههای انسانگونه برند، ابزاری مهم در ایجاد تمایز بین یک برند و رقبایش است. پژوهشهای متعددی نشان میدهد که مصرف کنندگان بهصورت ذاتی بهمنظور ایجاد ارتباط با برندها، این مشخصهها را میجویند (ماإهله و اشنیور، ۲۰۰۹).
شخصیت برند |
صمیمیت |
هیجانانگیزی |
-متواضع و فروتن -راستگو -سالم و بیخطر -بشاش و خوشرو
|
-جسور و پرجرات -ماجراجو -بینظیر و هنری -به روز و خلاق |
-قابل اتکا بودن -باهوش و ذکاوت -موفق |
شایستگی |
-با پرستیژ -جذاب و ملیح |
دلفریبی و کمال |
-قدرت و نیرومدی -استحکام |
نیرومندی و قدرت |
در تعدادی از مطالعات آکر ثابت کرد که برندها میتوانند بر حسب ویژگیهای شخصیتی نمایان مشابه اشخاص توصیف شوند که مشابه پنج بعد اصلی شخصیت انسان هستند. پنج ویژگی متمایز اصلی برند عبارتند از: صمیمت، هیجانانگیزی، شایستگی، دلفریبی و کمال و نیرومندی و قدرت (فنیس، ۲۰۰۷). هر یک از این پنج بعد اصلی با جنبه های مختلف مطرح می شود.
شکل ۲-۴: ابعاد شخصیت برند
منبع: اورث و مالکویز( ۲۰۰۶)
با وجود اینکه هر یک از ابعاد برنامه بازاریابی، می تواند روی شخصیت برند تأثیرگذار باشد، اما تبلیغات تأثیر بهسزایی در این زمینه دارد؛ زیرا مشتریها با مرتبط ساختن تصاویر برگرفته از استفادهکننده یا موقعیت استفاده از محصول، که در آگهیهای تبیلغاتی مشاهده می کنند، بهسادگی شخصیت برند را در ذهن خود شکل می دهند. زمانیکه برندها برای خود شخصیتی را ایجاد کردند، پذیرش اطلاعات ناسازگار با این شخصیت برای مصرف کننده غیرممکن خواهد بود (کلر، ۱۳۸۹: ۱۰۵).
تصویر و هویت انتقال یافته از طریق شخصیت برند، در پیادهسازی و اجرای استراتژی اهمیت زیادی دارد و باعث ایجاد تمایز شده و تأثیری قوی بر نگرش و باورهای مصرف کنندگان درباره برند میگذارد. انتخاب اینکه کدامیک از ویژگیهای انسانی در برند رسوخ داده شود، توسط مدیران بازاریابی تعیین میگردد (شیرازی و همکاران، ۲۰۱۳).
۲-۳-۱۲-۳- فرهنگ
برند، فرهنگ خود را دارد که هر محصولی از آن مشتق می شود. محصول، تجسمِ فیزیکی و ناقل این فرهنگ است. فرهنگ بر نظامی از ارزشها دلالت دارد و یک منبع الهام و انرژی برای برند است. فرهنگ بهعنوان یک بعد ریشهدار، محرک اصلی برند محسوب می شود. بهنظر میرسد که فرهنگ، هم بر برندهای بزرگ تأثیر میگذارد و هم در آنها رسوخ می کند (کپفرر، ۱۳۸۵: ۶۵).
۲-۳-۱۲-۴-رابطه
رابطه، یکی از مهمترین عناصر میان مصرف کنندگان محصول است و عنصری مهم در منشور هویت برند است. در بعد تبلیغاتی یکی از اساسیترین عناصر تشکیلدهنده که میتوان از آن استفاده کرد، عنصر رابطه هر برند است (به آبادی، ۱۳۸۷: ۵۷).
یک برند، یک رابطه است و اغلب، فرصت تبادلِ غیر ملموس را بین افراد فراهم میآورد. این امر بهویژه در مورد برندهای بخش خدمات و خردهفروشان صادق است (کپفرر، ۱۳۸۵: ۶۷). رابطه با برندهای شناخته شده و برتر، می تواند خودِ پوچ و تهی انسان را که تحت تأثیر جامعه و یا سنتها رها و سردرگم شده است تسکین دهد و همچون لنگر محکم و قدرتمندی در این دنیای پر تلاطم، انسان را به آرامش رساند. شکل گیری و حفظ روابط میان افراد و برندها در اجتماع پسامدرن امروز و آینده، نقشهای فرهنگی و پشتیبانی چشمگیری ایفا می کند (کلر، ۱۳۸۹: ۱۲).
۲-۳-۱۲-۵- بازتابش
یک برند، تصویر یک مشتری را بازتاب میدهد. غالباً بین این بازتابش و هدف برند ابهامی وجود دارد. هدف، خریداران یا استفادهکنندگان بالقوه برند را توصیف می کند. بازتابش لزوماً هدف نیست، بلکه تصویری است از آن هدف که برند به جامعه ارائه می کند. برندها توسط مصرف کنندگان مورد استفاده قرار میگیرند تا هویت خود را بسازند و حامل آن باشند؛ آنها در چشمان بیننده ارزش نمادینی دارند (کپفرر،۱۳۸۵: ۶۸-۶۷).
بازتابش رابطه نزدیک و همپوشانی فراوانی با رابطه هر برند دارد. این بازتابش است که باعث ایجاد رابطه در میان گروههای خاصی از برندها می شود. نکتهی مهم در مورد بازتابش هر برند این است که اگر یک نام، بازتابش مشتریانش را، که به اسم آن مربوط می شود، مدیریت نکند، رقبایش با کپی کردن، تقلید و همانندسازی، این کار را خواهند کرد (به آبادی، ۱۳۸۸: ۶۰).
۲-۳-۱۲-۶- خودانگاره
بعد ششم هویت برند، خودانگاره مشتریان است. اگر بازتابش، آیینه بیرونی هدف باشد، خودانگاره آینه درونی هدف است (کپفرر، ۱۳۸۵: ۶۸). درواقع خودانگاره، انرژی و نیرویی است که صاحبان برند، آن را ابتدا به کارکنان خود، سپس به مصرف کنندگان منتقل می کنند. شاید منشور اخلاقی هر سازمان خودبهخود، بازگوکنندهی خودانگاره آن سازمان باشد (به آبادی، ۱۳۸۸: ۶۰).
منشور هویت برند نشان میدهد که این شش بعد، یک کلّ ساختار یافته را شکل می دهند. ابعاد سمت چپ، شامل پیکر، بازتابش و رابطه، ابعاد اجتماعیاند که به برند تجلی بیرونی میبخشند. هر سه ابعاد مشاهده شدنیاند. ابعاد سمت راست، شامل شخصیت، فرهنگ و خودانگاره، آنهاییاند که در خود برند گنجانیده شده اند (کپفرر، ۱۳۸۵: ۷۰).
.Brand Identity
.Geuens
.Burmann, et al.
.Positioning
.Brand presentation
.Heritage
.Core offering
.Brand Personality
.Statue
.Personality
.Maehle & Shneor
.Big-Five
.Fennis
.Orth & Malkewitz
.Culture
.Relationship
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-03-01] [ 02:04:00 ب.ظ ]
|