کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



 



فهرست مطالب

     عنوان                                                                                          صفحه

فصل اول: کلیات   

1-1 مقدمه(زمینه پژوهش)  ….. . 10

2-1 اهداف پژوهش  . . . ..  13

3-1 سوالات پژوهش  . ..   15

4-1 تعاریف واژه ها  .. ..   17

5-1 محدودیت های پژوهش  .. .. ..  19

فصل دوم : زمینه و پیشینه پژوهش

1-2 چهارچوب پژوهش  . . ….   21

2-2 مروری بر مطالعات انجام شده  . .. ..  42

فصل سوم : روش اجرا

1-3 نوع پژوهش . …   57

2-3 جامعه پژوهش  . …   57

3-3 نمونه پژوهش  ….. … .  57

4-3 روش نمونه گیری  . …… .   57

5-3 محیط پژوهش  .. ..  57

6-3 معیارهای ورود ..    58

7-3 معیارهای خروج .. ..    58

8-3 ابزارگردآوری اطلاعات  . . . .   58

9-3 تعیین اعتبار و اعتماد علمی ابزار  ………   59

10-3 روش گردآوری داده ­ها . ..   59

10-3 روش تجزیه وتحلیل  …. . ….   60

11-3 ملاحظات اخلاقی  ……. .. …. . ..   61

فصل چهارم : نتایج تحقیق

1-4 یافته های پژوهش  …. . .   63

2-4 جداول و نمودارها  ….. … .  64

فصل پنجم : بحث و بررسی یافته ها

1-5 بحث وتفسیر نتایج پژوهش  . …. . .  108

2-5 نتیجه گیری نهایی  . .   112

3-5 کاربرد یافته ها  . . . 113

4-5 پیشنهادات برای پژوهش های بعدی  .. .. 114

منابع و ماخذ

فهرست منابع . . . . 116

پیوست ها  …. .   125

چکیده انگلیسی  . …… . . . . 131

زمینه پژوهش:

   صدمات مغزی یکی از شایعترین آسیب هایی است که به علت قرار گرفتن در معرض ضربه مغزی و اغلب در اثر بروز تصادفات رخ می دهد. آسیب به سر ناشی از ضربه[1] (TBI) از شایعترین دلایل مرگ و میر پس از تصادفات می باشد (1).

   در مطالعه ای که بر روی 8927 بیمارTBI  در 46 کشور جهان انجام شد، مشخص شد که یک چهارم  این افراد در عرض 6 ماه پس از بروز TBI می میرند (2). هر سال بیش از یک میلیون نفر در آمریکا دچار آسیب مغزی ناشی از تروما می شوند. از این تعداد 52000 نفر می میرند و 800000 نفر دچار ناتوانایی های دائمی می شوند که هزینه ای بالغ بر 40 میلیارد دلار را تحمیل می کند (3). آمارها نشان می دهد که ضربه به سر در هرسنی رخ می دهد ولی در سنین 15 تا 24 سال و بیشتر از 75 سال و همچنین در مردان از فراوانی بیشتری بر خوردار است (4). آمارها نشان می­دهد که ایران در زمینه بروز سوانح و تصادفات در زمره نخستین کشورهای جهان قرار دارد که متأسفانه بیشترین صدمات وارده نیز با 31 درصد موارد مربوط به سر و گردن و ضربات مغزی است (5). فقط در استان گیلان بیمارستان آموزشی درمانی پورسینای شهر رشت، طی سالهای 84 و 85 از 5256

مقالات و پایان نامه ارشد

 بیمار ترومایی، 3396 بیمار آسیب به سر بستری شده اند (6).

   عوارض جسمی و روانی موقت یا دائم بیماران پس ازTBI  بسیار غم انگیز است. تغییرات عصبی روانی بعد از TBI بسیار زیاد و متنوع اند و به طور کلی در سه دسته عاطفی، شناختی و اختلالات رفتاری تقسیم بندی می شوند که  به مراجعه مکرر این بیماران به روان شناسان منجر می گردد (7). عوارض بعد از TBI شامل اختلالات عصبی (صرع، سردرد و اختلالات خواب) بعلاوه بیماری های مخرب اعصاب (کاهش در عملکرد شناختی، آلزایمر و بیماری پارکینسون) اختلالات عصبی هورمونی( سندرم کم کاری هیپوفیز بعد از ضربه) اختلالات روانی (اختلالات عاطفه، اضطراب، افسردگی و اختلالات عقده ای اجباری)؛ اختلالات غیر عصبی نیز شامل( اختلال عملکرد جنسی، بی اختیاری ادراری و روده ای و عضلانی اسکلتی) بعلاوه احتمال اختلال عملکرد متابولیک ، که ممکن است برای ماه ها  یا سالها با فرد مبتلا باقی بماند، می باشد (8).

   از آنجایی که افراد مبتلا به TBI اغلب توانایی­های عملکردی خود را از دست می دهند و زندگی وابسته­ ای دارند در نتیجه جهت مراقبت و حمایت به مراقبت­ دهنده نیاز خواهند داشت. از این­رو خانواده ها در خط مقدم چالش ها و استرس فراوان قرار می گیرند (9). از طرفی مطابق با داده های سازمان سلامت و سیستم خدمات رسانی بازماندگان TBI نیوجرسی، بین سالهای 1999 تا 2005 نزدیک به 65 درصد از بیماران دچار TBI علی رغم وجود مشکلات فراوان از بیمارستان به خانه منتقل شدند و نزدیک به 20درصد از آنها نیز به مراکز بازتوانی یا مراقبت دیگری راهنمایی شدند (10). بنابراین شکی وجود ندارد که TBI نه تنها خود شخص بلکه همچنین خانواده وی را نیز در گیر می کند و از اینرو بیشتر از خود فرد مبتلا خانواده وی را نیز می توان به عنوان قربانیان TBI در نظر گرفت (11). گرچه در مطالعات سالهای اخیر محققین متعددی به مشکلات این خانواده ها پرداخته اند اما سالها تمرکز اصلی تنها بر خود قربانی متمرکز بوده است (12،13،14).

   بروز یک تنش و استرس می تواند باعث بروز عکس العمل ها و واکنش های ناسازگارانه ای در خانواده شود (15). حال در صورتیکه خانواده نتواند با این استرس مقابله نماید به سمت بحران کشیده می شود (16) و افراد تحت تأثیر این بحران ممکن است به سمت افسردگی، اضطراب شدید، سوء مصرف مواد و … سوق داده شوند (15). خانواده دارای شخص مبتلا به TBI دچار بحران شدیدی است، زیرا این رویداد به طور کل شرایط محیط فرد، آرزوها و زندگی که برای خود در نظر گرفته را تحت تأثیر قرار می دهد (17).

   طبق مطالعات انجام گرفته آسیب های مغزی ناشی از ضربه منجر به نتایج بی شماری روی خانواده ها می شود که از مهم ترین آنها می توان به استرس و اندوه (13)، احساس گناه و برآشفتگی (18)، مشکلات در روابط زناشویی (19)،  اضطراب (20)، اختلالات روانی (21) و کاهش کیفیت زندگی اشاره کرد (22).

   مشاهده فرد عزیز و مورد علاقه خود در یک وضعیت تهدید کننده زندگی و مراقبت های خاص مورد نیاز و تکنولوژی که جهت مراقبت از این بیماران به کار گرفته می شود همه از جمله عواملی هستند که فشارهای روحی روانی خانواده را مضاعف می نمایند. در این گونه مواقع به علت ترس شدید و اضطرابی که در آنان رخ می دهد، اغلب افراد خانواده ، نیازهای ضروری و اساسی خود را نادیده گرفته و فقط به فکر بیمار و مسائل مربوط به آن می باشند (23).

   عوامل روانی بسیاری از جمله در دسترس نبودن کادر درمان برای پاسخ گویی به سؤالات خانواده ها در مورد نحوه مراقبت و درمان عضو خانواده و یا دادن اطلاعات ضد و نقیض از سوی پزشکان و  یا پرستاران و عدم اطلاع از پیش آگهی بیماری می توانند به عنوان عوامل ایجاد کننده اضطراب در خانواده مؤثر باشند (24).  اخیرا محققان کلمبیا با بهره گرفتن از پرسش­نامه نیازهای خانواده [2] نیازهای 29 خانواده مراقبت کننده از فرد مبتلا به TBI را بررسی کردند، که مهم ترین نیاز های آنها طبق پرسش نامه شامل اطلاعات سلامتی، شبکه حمایت اجتماعی و نیاز به دفاع و کمک افراد تیم مراقبت بود (25). طبق تحقیق سید حسن و همکاران[3] نیازهای عمده خانواده ها شامل، اطلاعات سلامتی و بازتوانی، کمک ها و توصیه های مالی، حمایت اجتماعی و عاطفی و دلگرمی های مثبت روانی هستند (9). نتایج مطالعه هورا و سوزا[4] نیز نشان داد که معمولا خانواده ها در این که چگونه شرایط پیچیده كنونی خود را درك كنند راهنمایی های كمی دریافت نموده و یا اصلا راهنمایی دریافت نمی كنند (26). خانواده نیازهای بی شماری را در آغاز دوران حاد پس از بروزTBI تجربه می کنند که ممکن است بوسیله افراد تیم مراقبت شناخته نشوند، اما با توجه به اثرات دراز مدت این عارضه بر بیمار ، ارزیابی و بررسی های وی و خانواده اش که مسئولیت نگهداری از وی را بر عهده دارند نیازمند طی مدت طولانی می باشد (25).

   علیرغم وجود مطالعات فراوان و همچنین آمار بالای ضربه به سر در گیلان به علت حوادث جاده ای فراوان و ذکر این نکته که نوع ارائه مراقبت در خانواده های با تفاوت های فرهنگی دارای تنوع فراوانی می باشد، تا کنون مطالعات اندکی در مورد تعیین نیازهای خانواده های این بیماران که مراقبت کنندگان اصلی آنها می باشند و میزان برآورده شدن این نیازها انجام گرفته است، امید است تا با بررسی نیازهای خانواده های این بیماران و میزان بر آورده شدن آنها بتوان سیمای واقعی وضعیت فعلی این خانواده ها را ترسیم نموده و حیطه های مورد نظر آنان جهت دریافت کمک را شناسایی نمود. شاید نتایج این پژوهش بتواند در جلب کمک های بیشتر جهت حفظ ثبات خانواده های این بیماران که اغلب از نیروهای فعال کار جامعه می باشند، مفید واقع گردد.

اهداف پژوهش ( هدف کلی و اهداف ویژه):

هدف کلی:

   تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر پس از ترخیص و میزان برآورده شدن آنها در بیماران مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی پورسینای رشت سال 92-91.

اهداف ویژه:

  1. تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

1-1. تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی  

2-1. تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد  دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

3-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

4-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

5-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

6-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد  دچار صدمه سر در حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

  1. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی

1-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

2-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

3-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

4-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

5-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

6-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی

سوالات پژوهش:

  1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر پس از ترخیص بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟

1-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟

2-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟

3-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟

4-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟

5-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟

6-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟

  1. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر پس از ترخیص بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟

1-2.میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟

2-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟

3-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟

4-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟

5-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟

6-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سردر حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟

تعریف واژه ­ها:

   آسیب به سر ناشی از ضربه: صدمه به سر ناشی از ضربه به هر گونه ضایعه آناتومیکی یا اختلال عملکردی که بوسیله نیروی عمل خارجی در اسکالپ، استخوان های جمجمه، پرده­های مننژ، مغز یا اعصاب جمجمه به تنهایی یا در ترکیب با هم ایجاد شده باشد، اطلاق می­ شود (27).

   نیازهای مراقبت­دهندگان افراد دچار صدمه سر(تعریف علمی): نیازهای مراقبت­دهندگان به تمامی نیازهایی گفته می­ شود که به صورت منحصربه­فردی بوسیله اعضای خانواده بیمار بازمانده از یک حادثه آسیب به سر تجربه می­ شود. این نیازها می ­تواند شامل نیازهایی در ارتباط با اطلاعات بهداشتی، حمایت عاطفی، حمایت ابزاری، حمایت حرفه­ای، شبکه حمایت اجتماعی و درگیر شدن در مراقبت ، باشد (28).  

   نیازهای مراقبت­دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 1، 4، 5، 6، 7، 11، 12، 13، 14 و 18پرسش­نامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار می­گیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری می­ شود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش می­ شود.

   نیازهای مراقبت­دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 29، 30، 34، 36، 37، 38، 39 و 40 پرسش­نامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار می­گیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری می­ شود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش می­ شود.

   نیازهای مراقبت­دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 22، 23، 24، 25، 26 و 27 پرسش­نامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار می­گیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری می­ شود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش می­ شود.

   نیازهای مراقبت­ دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت حرفه ای (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 15، 16، 17، 19، 20 و 21 پرسش­نامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار می­گیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری می­ شود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش می­ شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-10-01] [ 03:51:00 ب.ظ ]




فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                      صفحه

فصل اول: مقدمه………………………………………………………………………………………. 2

فصل دوم: واپاشی تک بتایی

2- 1 تاریخچه نوترینو……………………………………………………………………………………. 5

2-1- 1 انواع واپاشی ……………………………………………………………………………… 5

2-1-2 مدل استاندارد نوترینو…………………………………………………………….. 9

2-1-3 جرم نوترینو …………………………………………………………………………… 10

2-1-4 پیشنهاد مایورانا…………………………………………………………………………….. 11

2-1-5 بررسی اختلافات…………………………………………………………………………. 11

2-2 نوسانات نوترینویی……………………………………………………………………………. 12

2-2-1 نوترینوهای خورشیدی……………………………………………………………… 14

2-2-2 مسئله نوترینوی خورشیدی…………………………………………………………… 17

2-2-3 نوترینوهای اتمسفری…………………………………………………………………… 19

2-3 شکل طیف بتا و نیمه عمر……………………………………………………………………… 20

2-3-1فضای فاز فرایندهای دو سه جسمی……………………………………………………… 20

2-3-2 شکل طیف بتا………………………………………………………………………………. 23

 عنوان                                                                                                   صفحه

2-3-3 نیمه عمر کل در واپاشی بتایی……………………………………………………… 25

2-4 رده بندی در واپاشی بتایی………………………………………………………….. 27

2-4-1 برهم کنش ضعیف مدل غیر نسبیتی بدون اسپینی……………………. 27

2-4-2 معرفی اسپین ذاتی……………………………………………………………….. 30

2-4-3 گذارهای فرمی و گاموف-تلر…………………………………………………. 30

2-4-4 فرایند تسخیر الکترونی………………………………………………………….. 31

2-4-5 فرایند بتای معکوس………………………………………………………………. 32

فصل سوم: واپاشی دوبتایی

3-1 واپاشی دوبتایی………………………………………………………………….. 35

3-1-1 مدهای واپاشی دوبتایی……………………………………………………. 36

3-1-2 هسته های واجد شرایط واپاشی دوبتایی……………………………… 38

3-1-3 واپاشی های حالت برانگیخته……………………………………………….. 39

3-2 میزان واپاشی دوبتایی دو نوترینویی……………………………………………. 41

3-3میزان واپاشی دوبتایی بدون نوترینویی………………………………………. 43

3-4عناصر ماتریس هسته ای…………………………………………………………. 45

3-4-1 روش محاسبه  …………………………………………………………. 46

3-5 جرم موثر مایورانا……………………………………………………………… 49

3-5-1 سلسله مراتب جرم های نوترینو…………………………………….. 51

3-5-2 سلسله مراتب معکوس جرم های نوترینو…………………………… 52

3-5-3 طیف جرمی نوترینوی شبه تبهگن…………………………………. 53

عنوان                                                                                               صفحه

فصل چهارم: روش های آزمایشی و چیدمان واپاشی دو بتایی

4-1 اندازه گیری های پیشین………………………………………………………… 56

4-2 روش آزمایشی…………………………………………………………………………. 58

4-2-1 آشکا سازی اشعه  ………………………………………………………………… 59

4-2-2 منبع واپاشی دو بتایی…………………………………………………………… 60

4-2-3 سپر غیر فعال………………………………………………………………… 60

4-2-4 سپر فعال……………………………………………………………………… 61

4-2-5 تجهیزات تحقیقات زیر زمینی ………………………………………. 62

4-2-6 الکترونیک…………………………………………………………………….. 64

4-3 آزمایش NEMO-3………………………………………………………………….. 66

فصل پنجم: عناصر ماتریسی و نیمه عمرها

5-1 عناصر ماتریس هسته ای…………………………………………………….. 71

5-1-1 همبستگی کوتاه برد…………………………………………………………. 72

5-2 مقدارهای نیمه عمر واپاشی…………………………………………………… 76

5-3 مقدارهای نیمه عمر واپاشی برای مدهای دیگر واپاشی دوبتایی بدون نوترینو…….. 82

5-4 بررسی رفتار متفاوت عناصر ماتریس  و ………………………………… 89

فصل ششم: نتایج…………………………………………………………………… 95

 فهرست منابع………………………………………………………………………… 97

مقدمه

واپاشی  محصول برهم کنش ضعیف یا نیروی هسته ای ضعیف است که در آن الکترون با بهره گرفتن از انرژی موجود در لحظه واپاشی از هسته خارج می شود. طیف پیوسته الکترون ها نشان دهنده تولید ذره دیگری در این واپاشی است که فرمی آن را نوترینو نامید. پایستگی بار الکتریکی ایجاب می کند که نوترینو خنثی باشد و ضمنا اسپین آن  است. از آنجا که برهم کنش نوترینو با ماده ضعیف است، وجود آن از طریق واپاشی بتای معکوس مشاهده شد. فرمی دریافت که اگر نوترینو جرم در حال سکون داشته باشد می تواند شکل طیف بتا و مکان نقطه نهایی در طیف را تغییر دهد. بهترین حد بالا که توسط Mainz در سال 2005 بدست آمده  2.3است. در فصل اول، مقدمه، به شرح کلی مطالب پرداخته شده است، مطالب مورد مطالعه در این موارد

مقالات و پایان نامه ارشد

 در فصل دوم آمده است.

روش دیگر در تعیین جرم نوترینو واپاشی دو بتایی بدون نوترینو یا محاسبات کیهان شناسی است که در آن به فرضیات تئوری زیادی نیاز است. واپاشی دو بتایی فرایند نادری است که درآن عدد اتمی  دو واحد تغییر می کند در حالی که عدد جرمی  ثابت می ماند. به علت نیمه عمر طولانی از مرتبه 1020 تا 1023 سال آشکار سازی این واپاشی های نادر بسیار دشوار است، مدهای واپاشی دو بتایی  و  هستند. مشاهده واپاشی دو بتایی بدون نوترینو، ، بی درنگ بیانگر آن است که نوترینوها ذرات مایورانا هستند و مقیاس جرمی تعیین می شود. اما بدون محاسبه عناصر ماتریس هسته ای که میزان واپاشی را تعیین می کند در مورد جرم به طور کمی نمی توان به نتیجه ای رسید.

از نظر تئوری سعی بر آن است که از روش های بس ذره ای استفاده شود تا امکان چنین محاسباتی را میسر کند. برای اینکه محاسبات تئوری محک زده شوند از مشاهدات واپاشی  و   و واپاشی دو بتایی با دو نوترینو، ، جهت مقیاس بندی آنها استفاده می شود.جهت محاسبه عناصر ماتریسی، ، از دو روش استفاده می شود: تقریب فضای فاز تصادفی و مدل پوسته ای هسته ای . در  کسر بزرگی از نوکلئون ها “فعال” در نظر گرفته شده و بنابر این نوکلئون ها در فضای تک ذره ای بزرگی حرکت دارند در حالی که در  کسر کوچکی از نوکلئون ها در فضای تک ذره ای کوچکی هستند و نوکلئون ها می توانند همبسته باشند. در فصل سوم واپاشی دو بتایی همراه با جزئیات مورد نیاز و روش های محاسبه عناصر ماتریسی ارائه شده است. فصل چهارم به بیان روش های آزمایشی بکار رفته جهت تعیین نیمه عمر واپاشی ها پرداخته شده است. نتایج حاصله در خصوص نیمه عمرهای اندازه گیری شده و نتایج محاسبات مختلف عناصر ماتریس هسته ای در فصل پنجم و نهایتا نتایج در فصل ششم بیان شده است.

 واپاشی تک بتایی

2- 1   تاریخچه نوترینو     

 واپاشی  ، انتشار الکترون از هسته است. تصویر ساده ای از واپاشی تبدیل نوترون به پروتون همراه با تولید الکترون است. در دهه 1920 فیزیک دانان از مشاهده طیف پیوسته انرژی الکترون متعجب شدند. درسال 1931 پائولی[1] پیشنهاد کرد که انرژی مفقود شده باید توسط ذره دوم تولید شده دراین واپاشی حمل شود. به خاطر پایستگی بار این ذره باید خنثی باشد و علاوه بر این اسپین ذره باید  باشد. بعدا فرمی این ذره را نوترینو نامید.

2-1- 1انواع واپاشی

واپاشی  در هسته ها به فرم زیر است:

(2-1)

در سال 1934، Joliot – Curieseواپاشی  را مشاهده کردند:

(2-2)

مقدار Q برای واپاشی  از رابطه زیر بدست می آید.

(2-3)

که این مقدار براساس جرم هسته ای است و براساس جرم اتمی:

(2-4)

و برای  براساس جرم اتمی داریم:

(2-5)

گیراندازی الکترون هم به فرم زیر است:

(2-6)

برای محاسبه  باید توجه کنیم که اتم  بلافاصله پس از تسخیر الکترونی در یک حالت برانگیخته اتمی قرار دارد. بنابراین جرم اتمی  بلافاصله پس از انجام فرایند به اندازه انرژی بستگی الکترون گیر افتاده پوسته n ام از جرم اتمی حالت پایه بیشتر است.

(2-7)

گیراندازی الکترون از یک پوسته داخلی مانند K انجام می شود و بنابراین یک جای خالی الکترون در آن پوسته به وجود می آید. جای خالی با گذارهای نزولی الکترون پوسته های بالاتر به سرعت پر می شود، در نتیجه پرتوهایی مشخصه  گسیل می شوند. در این صورت انرژی کل یک یا چند پرتو گسیل شده با انرژی بستگی الکترون گیر اندازی شده برابر خواهند بود.

در واپاشی  و گیراندازی الکترون هسته   به  تبدیل می شود. هسته هایی که برای آن واپاشی   از نظر انرژی امکان پذیر است می توانند الکترون را هم گیر اندازی کنند ولی عکس آن امکان ندارد. برای واپاشی  حداقل انرژیMeV022/1 =لازم است.

در واپاشی   انرژی  دارای توزیع پیوسته ای از صفر تا  است. اما در گیر اندازی الکترون حالت نهایی دو جسمی سبب می شود که مقدار انرژی پس زنی و منحصر به فرد باشد و با چشم پوشی از انرژی پس زنی، نوترینوی تک انرژی با انرژی  گسیل می شود. اگر حالت هسته نهایی  یک حالت برانگیخته باشد مقدار  با در نظر گرفتن انرژی برانگیختگی هسته کاهش می یابد.

فرمی تئوری واپاشی  را در سال 1934 ارائه کرد [1]. با بهره گرفتن از تئوری فرمی Bethe و Peierls نشان دادندکه نوترینو بایستی بر هم کنش بسیار کوچکی با مواد انجام دهد. تا دهه 1950 تنها شواهد مبهم آزمایشگاهی وجود داشت که موجودیت نوترینوها را تأیید می کرد. در سال 1951، Reins و Cown آزمایشی را پیشنهاد کردند که مستقیماً توسط پروتون تسخیر می شود. نهایتا در سال 1956 مخزن بزرگی از آب را تهیه و واپاشی  معکوس را مشاهد کردند [2] :

(2-8)

تقریبا بلافاصله پوزیترون توسط الکترون اتمی نابود و دو اشعه  با انرژی KeV511 تولید می شوند. در ms10 نوترون توسط هسته کادمیوم حل شده در آب تسخیر می شود، تعداد زیادی اشعه  هم تولید می کند. با آشکارسازی گاماها توسط آشکارساز سوسوزن برهم کنش ذکر شده تائید گردید.

بدنبال این موفقیت، نوترینوی میونی( ) در سال 1962 توسط Lederman ، Schwarz و Steinberger در آزمایشگاه بین المللی Brookhaven کشف شد. آنها ازAlternating Gradient Synchrotron برای تولید بیم های پر انرژی پروتون ها، استفاده می کردند. این پروتون ها به هدف بریلیوم پرتاپ می شوند تا پایون ها و کائون ها تولید شوند. این ذرات واپاشی کرده و نوترینوها و ذرات باردار تولید می کنند. ذرات باردار در 12 متری از حفاظ فولادی جذب می شدند، در حالی که نوترینوها تا اتاقک جرقه زن ده تنی آشکار ساز ادامه می دهند که شامل صفحات آلومینیومی بود. هنوز نکته ناشناخته ای وجود داشت که آیا نوترینوی تولید شده از برهم کنش میوانی از نوترینوی تولید شده از برهم کنش الکترونی متفاوت است؟ در این آزمایش گمان می کردند که اگرنوترینوها متمایز باشند، آن نوترینوهای که از واپاشی پایون ها و کائون ها تولید شده اند باید با آلومینیوم برهم کنش کند و باریکه طولانی میونی تولید کند. نتایج آنها نشان داد که آنهایی که از میون ها تولید می شوند از آنهایی که از الکترونها تولید می شوند متمایز هستند. پس از آن عبارت نوترینوی الکترونی و نوترینوی میونی استفاده شد [2]. در سال 2000 اعلام شد که نوترینو  توسط گروه DONUT در آزمایشگاه فرمی [3] بررسی شده است. DONUT سیستم آشکار سازی است که شامل سری از هدف های امولسیون است که بعد از آنها طیف سنج قرار دارد. بیم GeV800 از پروتون ها در شتابدهنده آزمایشگاه بین المللی Tevatrom Fermi تولید و به بلوکی از تنگستن برخورد می کند و مزون چارم  به وجود می آید که ترکیبی از کوراک Charm و کوارک Strang است.  به لپتون  و واپاشی می کند. نیمه عمر لیتون  ،  1023×9.2 است.

لپتون  با نسبت 58.17به  و e و  واپاشی می کند و با نسبت 36.17 به  و و  واپاشی می کند. در بقیه موارد از طریق هادرون ها و   واپاشی می کند.

ها در خورشید با تبدیل هیدروژن به دوتریوم ( که باعث می شود پروتون به نوترون تغییر کند) از طریق برهم کنش ضعیف به فرم زیر تولید می شوند:

(2-9)

پوزیترون تولید شده در این واکنش به همراه یک الکترون به سرعت نابود می گردد و MeV021. انرژی آزاد می سازد. دوتریم به  تبدیل می شود:

(2-10)

که آن هم به  گداخته می شود:

(2-11)

بنابراین نتیجه نهایی این واکنش ها که زنجیره  گفته می شود تبدیل هیدروژن به هلیوم به همراه آزادسازی  MeV 7326. انرژی به ازای هر هسته هلیوم تشکیل شده است. نوترینوهای گسیل شده در واکنش  هر کدام بطور متوسط  MeV 260. انرژی با خود می برند. این انرژی در فضای لایتناهی گم می شود و در درخشندگی مشاهده شده خورشید سهمی ندارد.

برای مشاهده های خورشیدی که توسط Davis و Bahcall در دهه 1950 و دهه 1960 کوشش هایی انجام شد. اولین نتایج از آشکار ساز Homestake در 1968 منتشر شد. نتایج آنها از شار نوترینوی خورشید کاملاً با مقدار پیش بینی شدهبراساس مدل خورشیدی متفاوت بود. این اختلاف معروف به مسئله نوترینوی خورشیدی شد. نسل بعدی آشکار ساز نوترینوی خورشیدی که وابسته به تسخیر نوترینو توسط گالیوم بود، این اختلاف را تأیید می کرد. نوسانات نوترینویی که اولین بار توسط Pontecorvo در 1958 پیشنهاد شد تفسیرهایی را ارائه می کرد. به محض تأیید این اختلاف توسط Super-Kamiokande در 1998 نوترینو جرم دار دانسته شد.

2-1-2 مدل استاندارد نوترینو

درمدل استاندارد ذرات بنیادی اسپین  را به 6 کوارک و 6 لپتون دسته بندی می کند که کوارک ها و لپتون ها جزء اصلی تمام مواد هستند. لپتون ها شامل ،  و و نوترینوهای خنثی می باشند که نوترینوها در سه طعم ،  و  هستند. کوارکها کسری از بار را حمل می کنند. کوارک ،  و  بار  و  ، و بار   را حمل می کنند. مدل استاندارد همچنین بر همکنش بین ذرات را شرح می دهدکه به واسطه بوزن ها است. کوارک ها از طریق نیروهای قوی و با تبادل گلوآنها برهم کنش می کنند. برهم کنش الکترو مغناطیسی به واسطه تبادل فوتون ها است و برهم کنش ضعیف به واسطه  و  است (  و بوزن هستند). واسط نیروی گرانشی گراویتون است. لپتون ها و کوارک ها در سه نسل بر اساس جرم هایشان قرار گرفته اند.

(2-12)

توجه کنید که هرکدام شامل دوتا لپتون و دوتا کوارک است. نسل اول شامل سبکترین
کوارک ها و لپتون بار دار و سبکترین نوترینو است. از جمله خصوصیات مدل استاندارد پایستگی عدد لپتونی و عدد باریونی است. مدل استاندارد شامل جرم نوترینوها نیست. برخی پیشگویی های مدل استاندارد شامل پایداری پروتون ها و ممنوعیت واپاشی دو بتایی بدون نوترینو است.

 جدول (2-1) خلاصه ای از جرم ذرات بنیادی در مدل استاندارد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نسل سوم نسل دوم نسل اول
جرم ذره جرم ذره جرم ذره
171.2 GeV t 1.27 GeV c 2.4 MeV u
4.2 GeV b 104 MeV s 4.8 MeV d
1.777 GeV τ 105.7 MeV μ 0.511 MeV e
15.5 MeV> τυ 0.17 MeV> υμ 2.2 eV> υe

براساس جدول (2-1) ، یک اختلاف مقیاس جرمی فاحش بین اجزاء باردار و نوترینوی الکترونی در نسل اول وجود دارد که مکانیسم Seesaw یک توضیح ممکنه برای این اختلاف است[4].

2-1-3 جرم نوترینو

فرمی دریافت که اگر نوترینو جرم در حال سکون داشته باشد می تواند مکان نقطه نهایی در طیف واپاشی  و همچنین شکل طیف واپاشی  را تغییر دهد. اندازه گیری این تغییرات به علت آمار کم نزدیک به نقطه پایانی به شدت سخت است، به قسمت 2-3-2  مراجعه شود.

اولین اندازه گیری جرم نوترینو توسط Curran ،Angus و Cockroft بود که حدودKeV1  محاسبه شد. بهترین حد بالا eV 3.2بود که توسط Mainz در سال 2005 بدست آمده است[5]. اگر چه پیشرفت بزرگ و عظیم در این اندازه گیری بیشتر از 60 سال به طول انجامید، ولی به وسایل حساس بیشتری برای اندازه گیری جرم نوترینو نیاز است.

روش دیگری برای تعیین جرم نوترینو، واپاشی دو بتایی بدون نوترینو یا محاسبات کیهان شناسی است که به فرضیات تئوری زیادی نیاز دارد. واپاشی دو بتایی بدون نوترینو نیاز به عدم پایستگی عدد لپتونی و تخمین های کیهان شناسی بستگی به مدل بکار رفته دارد.

2-1-4   پیشنهاد مایورانا

نوترینو تنها فرمیون خنثی است. در مدل استاندارد، فرمیونهای باردار ذرات دیراک هستند که دارای پاد ذره متمایز می باشند و از آن جایی که تمام فرمیون ها در مدل استاندارد ذرات دیراک هستند، نوترینوها به عنوان ذرات دیراک رده بندی شدند. بنابراین، نوترینوی دست چپ و آنتی نوترینوی دست راست وجود دارند اما برهم کنش نمی کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:48:00 ب.ظ ]




پورسینای رشت در سال 93

از مطالعات مختلف انجام شده در زمینه تحریک کمایی نتایج گوناگونی حاصل شده است بطوریکه یافته های حاصل از مطالعه فرانسیس کولومباردی و همکارانش در مرور سیستماتیک به این نتیجه دست یافتند که هیچ کدام از مطالعات نتایج مفید و پایای معتبری از پیامد بالینی برنامه تحریک حسی در ارتباط با سطح هوشیاری بیماران کمایی بیان نکردند(2, 21). همچنین یافته های پژوهش شادفر و همکاران نشان داد که تحریکات حسی در افزایش سطح هوشیاری افراد بالای 16 سال تاثیری ندارد (7)، از طرفی در مطالعه او و سئو  نتایج نشان داد که تحریک شنوایی سبب افزایش سطح هوشیاری بیماران کمایی می شود(22).

  از آنجایی که محرومیت حسی می تواند منجر به گیجی ، کاهش سطح هوشیاری ( عدم تشخیص موقعیت زمانی و مکانی) شود که این امر خود می تواند منجر به بستری طولانی مدت در بیمارستان ، عفونت اکتسابی بیمارستانی و عوارض ناشی از بستری از قبیل پنومونی، زخم فشاری و …، تحمیل هزینه های بیشتر ناشی از بستری طولانی و تاخیر در درمان شود(1) و با توجه به نتایج متفاوت در این زمینه و تاثیر تحریک شنوایی با صدای آشنا بر سطح هوشیاری و وضعیت همودینامیک بیماران کمایی و همچنین نقش و توان پرستاران در اجرای این روشها ، هنوز نیاز به تحقیقات بیشتر در خصوص شرایط و چگونگی انجام مداخله، تعداد روزها، تعداد جلسات انجام مداخله در یک روز و مدت زمان هرجلسه ضروری به نظر می رسد لذا بنابر مطالبی که ذکر آن رفت برای پیشگیری از محرومیت حسی و عوارض متعاقب ان مطالعه حاضر با هدف ” تعیین تاثیر تحریکات شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا بر سطح هوشیاری و وضعیت همودینامیک بیماران کمایی بستری در بخش مراقبت های ویژه مرکز آموزشی درمانی پورسینای رشت در سال 93 ” صورت گرفت.

2-1 اهداف پژوه

هدف كلی پژوهش :

تعیین تاثیر تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا بر سطح هوشیاری و وضعیت همودینامیک بیماران کمایی بستری در بخش مراقبت های ویژه مرکز آموزشی درمانی پورسینای رشت در سال 93

 اهداف ویژه‌ی پژوهش :

  1. تعیین روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی  طی سه روز  در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا)
  2. تعیین روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی طی سه روز در گروه شاهد
  3. مقایسه روند تغییرات سطح هوشیاری طی سه روز در دو گروه مداخله و شاهد
  4. تعیین روند تغییرات شاخص های همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا)
  5. تعیین روند تغییرات شاخص های  همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه شاهد
  6. مقایسه روند تغییرات شاخص های همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه مداخله و شاهد
  7. مقالات و پایان نامه ارشد

  8.  

  9.   تعیین ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات سطح هوشیاری ، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله
  10. تعیین ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات شاخص های همودینامیک ، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله

3-1 فرضیات و سوالات پژوهش (باتوجه به اهداف طرح) :

فرضیه اول :  تحریک شنوایی با صدای آشنا بر سطح هوشیاری بیماران کمایی، تاثیری ندارد.

فرضیه دوم  :  تحریک شنوایی با صدای آشنا بر وضعیت همودینامیک بیماران کمایی، تاثیری ندارد.

سوالات پژوهش :

  1. روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی طی سه روز  در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا) چگونه است؟
  2. روند تغییرات سطح هوشیاری بیماران کمایی طی سه روز  در گروه شاهد چگونه است؟
  3. روند تغییرات وضعیت همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه مداخله (تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا) چگونه است؟
  4. روند تغییرات وضعیت همودینامیک بیماران کمایی طی سه روز در گروه شاهد چگونه است؟
  5. ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات سطح هوشیاری ، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله چگونه است؟
  6. ارتباط تحریک شنوایی سازمان یافته با صدای آشنا با تغییرات همودینامیک، با کنترل متغیر های فردی مرتبط با بیمار در گروه مداخله چگونه است؟

4-1 پیش­فرض­ها :

  1. تحریکات حسی معنی­دار که به واسطه حواس از محیط دریافت می­شوند برای عملکرد سالم و تکامل حیاتی طبیعی فرد لازم می­باشند (23).
  2. محیط­های بدون تحریک از جمله بخش­های مراقبت ویژه با محدودیت فعالیت­های فیزیکی و محدویت تماس اجتماعی با خانواده و دوستان، فرد را در معرض خطر محرومیت حسی قرار می­دهد (24).
  3. مراقبت­های پرستاری در زمینه ادراکات حسی می ­تواند بهبودی بیماران آسیب مغزی را پیشرفت دهد(20).
  4. تحریکات بیماران کمایی، کاربرد تحریکات حسی مختلف (شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه و تعادل) می­باشد (2).
  5. شروع تحریکات حسی در 72 ساعت اول پس از ضربه مغزی از اهمیت زیادی در نجات بیمار ، ارتقإ کیفیت زندگی و پیش آگهی طولانی مدت بیماری دارد(18).
  6. اکثر بیمارانی که به دنبال صدمات مغزی در حالت کما قرار می­گیرند از قدرت شنوایی طبیعی برخوردارند (1, 14, 18).
  7. از منظر پرستاری اختلال هوشیاری بیماران کمایی را در همه جوانب مراقبت وابسته می سازد که مراقبت­های پرستاری می ­تواند بهبودی بیماران آسیب مغزی را پیشرفت دهد (1, 4).
  8. بروز محرومیت حسی می تواند موجب تاخیر در بهبودی و فرایند هوشیاری بیمار گردد و زمان بستری در بخش را افزایش دهد.(1)
  9. در مددجویانی که در خطر محرومیت حسی هستند پرستاران می­توانند به روش­های مختلف تحریکات حسی را انجام دهند(24).

5-1 تعریف واژه ­ها :

هوشیاری[6] (تعریف نظری)

هوشیاری حالتی از بیداری و آگاهی عمومی از شخص و محیط بوده و شامل توانایی آگاه بودن نسبت به زمان ، مکان و شخص می باشد. بیداری وضعیتی است که در آن فرد به تمامی تحریکات محیطی پاسخ مناسب داده و عملکرد ذهنی و ادراکی وی طبیعی می­باشد. آگاهی از شخص به این معنی است که مددجو می ­تواند خودش را معرفی نماید. آگاهی از محیط یعنی مددجو موقعیت مکانی و علت حضور را در آنجا می­داند و فرد آگاه به زمان است و از تاریخ ماه و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:47:00 ب.ظ ]




هایدگر و خوانش‌های با گرایش تحلیلی.. 18

والتر كافمن و نقد نیچه‌ای از هایدگر. 24

فهرست منابع   31

راهنمای مخفف‏ها 33

  . 41

ناپوشیدگی و حقیقت.. 41

هراس، ترس، ملالت.. 45

هنر و اثر هنری.. 48

هستی: پیش‏درآمد. 51

. 54

پروا، دلمشغولی، دگرمشغولی.. 58

وجدان و گناه 62

65

دازاین.. 67

مرگ و مردن. 70

تفاوت، هستی‏شناختی.. 73

زمین، جهان، خدایان، انسان. 77

ماهیت.. 80

رویداد، پیشامد، رخداد. 84

هرروزگی.. 88

اگزیستانس… 90

تجربه. 93

سقوط.. 96

تقدیرفردی و سرنوشت.. 99

پایان‏پذیری.. 102

فراموشی و وانهادگی هستی.. 106

آزادی.. 109

آینده 112

خدا و الهیات.. 116

بنیان و ورطه. 119

هرمنوتیک و دور. 123

تاریخ‏نگاری.. 126

تاریخ و حیث‏تاریخی.. 130

تاریخ هستی.. 133

(بی)خانه(مانی) و بی‏مأوا 136

افق. 138

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

 مقدمه

 زبان های دگر در تأملات هستی‌شناسانه

دیدگاه نامتعارف هایدگر درباره زبان و شیوه تجدیدنظرطلبانه‌ی خوانش او از متون سنت فلسفه‏ی غربی و آن ‌چه در این متون بیان یا به عبارتی دقیق‌تر پنهان می‌شود، یکی از وجوه بسیار مهم تفکر اوست. توجه ویژه‏ی او را به زبان باید در پرتو تلاش یکپارچه و دائمی او برای غلبه کردن و فائق آمدن بر متافیزیک فهمید؛ متافیزیکی که بنیاد و اساس شیوه‏ی تفکر غرب مدرن را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر هدف هایدگر روشن کردن فهم پیشاهستی‌شناسانه‌ای از هستی است که سنت غربی درست آن ‌گاه که بر آن تکیه دارد، آن را می‌پوشاند و پنهان می‌کند. این فهم پیشاهستی‌شناسانه که متعلق حقیقی پرسش از معنای هستی است، در زبان خانه کرده است. و از همین رو است که تلاش برای آشکارسازی این فهم بنیادی، ما را از سویی ملزم به درگیری اجتناب‌ناپذیری با زبان متون سنت غربی و ساخت‌گشایی این زبان و از سوی دیگر تلاش برای دستیابی به زبانی نوین که متناسب فهم هستی باشد، می‌کند. هر دو مسیر این جستجو را می‌توان در پاراگرافی از ابتدای هستی و زمان یافت: «ما این وظیفه را ]کشف حجاب از سنت به سوی پرسش از هستی[ به‏مثابه وظیفه‌ای می‌فهمیم که در انجام آن باید با راهنمایی گرفتن از پرسش از هستی، درون‌مایه‏ی سنتی اونتولوژی باستان را ساخت‌گشایی کنیم تا به آن تجربه‌های اصیلی برسیم که در آن‌ ها نخستین تعین‌های هستی را که از آن پس هدایت‌کننده‏ی ما بودند به چنگ آوریم» (هایدگر، 1389، 31).

    پس از هستی و زمان، زبان به مهم‌ترین دغدغه‏ی هایدگر تبدیل شد. هستی‌شناسی بنیادین دازاین در هستی و زمان، هایدگر را به سوی توجه به این نکته سوق داد که کار خطیر فلسفه حفظ نیروی بنیادی‌ترین کلماتی است که دازاین خویشتن را در آن‌ ها اظهار می‌کند. توجه به نیروی بنیادی‌ترین کلمات با آن چه که هایدگر از ماهیت زبان در نظر دارد ارتباط ویژه‌ای دارد. هایدگر زبان را به سادگی وسیله‌ای برای بازنمایی چیزها یا اندیشه‌ها و رسانه‌ای برای ارتباط با دیگران نمی‌داند. زبان به نزد هایدگر با مفهوم پیچیده و مهم «جهان» در هستی و زمان و «الثئیا (aletheia)» یا «حقیقت» در دوره دوم تفکرش قرین است. «تنها آن‌جا که زبان هست جهان هست.» (Heidegger, 2000a, p56). زبان در بنیاد خود یک اثر هنری و یک انکشاف و آفرینش شاعرانه است. زبان آن چیزی است که جهانی را که در آن اقامت داریم به روی ما می‌گشاید و زبان است که در اصل سخن می‌گوید و نه انسان‌ها. «دقیقاً این زبان است که سخن می‌گوید. انسان نخست آن‌گاه و تنها زمانی به سخن می‌آید که با گوش سپردن به فراخوان زبان به آن پاسخ می‌دهد.» (Heidegger, 1966, p216). تلقی بنیادی هایدگر درباره‏ی زبان و فهم ماهیت آن در پیوند با هستی، تفکر او را از نمونه‌های مشابه فلسفه در قرن معاصر متمایز می‌کند. به نزد هایدگر زبان مجموعه‌ای از گفت و شنود‌ها و حرکات دست و سر و زمان‌بندی و از همه مهم‌تر سکوت است و به دلیل همین گستردگی پدیداری‌اش باید آن را به عنوان محیط فراگیر و تعیین کننده‌ای دانست که افقی مشترک را که درون آن فهم امکان‌پذیر می‌شود، می‌گشاید و آن را حفظ می‌کند. این محیط فراگیر را بر خلاف تصور بسیاری از فیلسوفان زبان‌شناس معاصر و فلاسفه‏ی تحلیلی انگلیسی آمریکایی، نمی‌توان درون یک دستگاه علائم و یک نظام مدون دستوری یا گونه‌ای طبقه‌بندی انواع کنش‌های گفتاری و ساختاری از دال و مدلول به طور کامل محصور ساخت. از سوی دیگر اقامت تاریخی ما در زبان و تلقی ما از اهمیت سکوت‌ها و گوش سپردن به ندای زبان راه‌گشای تلاش هایدگر برای ساخت‌گشایی از متون سنت متافیزیک غربی و خواندن ناگفته‌های این متون است. این برداشت گسترده از زبان و نسبت آن با حقیقت هستی به زبان و شیوه‏ی اندیشه‏ی فلسفی هایدگر شکل و شمایل خاصی بخشیده است که از آن میان، ابهام و پیچیدگی زبان او شهره‏ی خاص و عام و دست‌آویز مهمی برای نقد و رد او از جانب دیگر فیلسوفان معاصر است.

    تشخیص افراطی هایدگر درباره بنیاد متافیزیکی زندگی و تفکر غربی و ضرورت گسستی کامل از این سنت و باز کردن راه برای پرسش از معنای هستی و شنیدن فراخوان آن، وی را درگیر بحثی پردامنه درباره معنای متون فلسفی و شاعرانه سنت غربی کرده است. این درگیری با سنت فرهنگی غربی، در دهه‏ی سی با اقدام سراسیمه‌ هایدگر در پیوند با خیزش ملت آلمان منظره‌ای غریب را پیش چشم خواننده‏ی آثار او ترسیم می‌کند. گذشته از رفتار عجولانه‏ی او در همراهی با جریان نازی آلمان، نحوه‏ی خوانش و تفسیر او از متون شاعرانه‏ی هولدرلین و فیلسوفان غربی و تلاش برای ساخت‌گشایی از این متون و راه‌یابی به ژرفای هستی‌شناسانه این متون یکی از اصلی‌ترین موجبات بدبینی نسبت به وثاقت تفکر اوست. اصل راهنمای او برای تفسیر این متون توجه‌دادن به این نکته است که راه یکه و ساده‌ای برای عبور از متافیزیک وجود ندارد و در عوض ما باید دگرگونی بردبارانه و اندیشمندانه‌ی سنت‌های خودمان را به انتظار بنشینیم؛ دگرگونی‌ای که در مقطعی از رشد تفکر او به صورت ساخت‌گشایی از متون غربی برای دستیابی به نااندیشیده‌های نهفته در این متون رخ نمایانده است.

    تمرکز هایدگر بر روی متون فلسفی و شاعرانه نباید به سادگی چنین نتیجه گرفت که او فلسفه و شعر را بنیاد انتیک زندگی غربی می‌داند. به همین ترتیب خوانش‌های او از این متون را نباید از سنخ ‌خوانش‌های انتیکی دانست که از سویی به دنبال بیرون کشیدن منظور و معنای مورد نظر نویسنده یا شاعر است و یا از سوی دیگر این متون را به اسنادی تاریخی صرف فرومی‌کاهد. بلکه او در تفسیر متون شاعرانه و فلسفی به دنبال سویه‌ی نااندیشیده‌ی اندیشه‌ی نهفته در متن است که دقیقاً همین امر نااندیشیده که خود را در ناگفته‌های متن همزمان آشکار و پنهان می‌کند است که کار را برای فائق آمدن بر آن متن و راه‌یابی به سوی درک حقیقت هستی‌شناسانه‌ی تاریخی متن می‌گشاید. هایدگر در ساخت‌گشایی از متون غربی تلاش می‌کند تا با راه‌یابی به معنای بنیادی کلیدی‌ترین واژه‌ها و اصطلاحات محوری متن معنای تاریخی آن‌ ها را آشکار کند. این معنای تاریخی را باید در ارتباط با مفهوم ژرف ‌تاریخ یا Geschichte هایدگری فهمید. این معنای تاریخی درون متن، به ظاهر بدیهی و بسیار نااندیشیده است و با سایه افکندن بر متن امکان سخن گفتن متن را و معناداری‌اش را می‌گشاید. به عبارت بهتر معناداری متون بنیادی سنت غربی باید در نسبت با جهانی فهمیده شود که زبان متن آن جهان را می‌گشاید. دقیقا همین جهان‌مندی و تاریخ‌مندی متن است که امکان راه‌یابی ما به آغازی‌ترین تجربه‌ها و از سر گیری آن‌ ها را برای پرداختن به حقیقت هستی را فراهم می‏کند.

    به علاوه دیدگاه هایدگر درباره خوانش متن فلسفی و تفسیر آن برای بازگشایی پرسش از هستی، با آن‌چه سنت انگلیسی زبان به عنوان تفسیر متن می‌شناسد بسیار بیگانه است. چنانکه ژاک دریدا می‌نویسد، برای فلسفه تک‌معنایی بودن زبان یعنی آرمان زبانی خالی از ابهام و با یک معنای روشن، گوهر یا به عبارت بهتر غایت زبان است و هیچ فلسفه‌ای به خودی خود از این آرمان صرف نظر نکرده است. بلکه این آرمان خود فلسفه است (دریدا، 1982، 247). بر این اساس و در سنت انگلیسی آنچه را که معمولا نخستین نشانه مباحثه فلسفی به شمار می‌آورند تبدیل اصطلاحات شخص به زبان و مفاهیمی تک معنا و دقیق است. این هم‌سطح‌سازی زبانی یکی از مهم‌ترین مشخصه‌ های متافیزیکی است که هایدگر به نبرد با آن برخاسته است. هایدگر از پیدایی و یکسویگی واژگان بیزار است. این هم‌سطح‌سازی و یکنواختی مانع انکشاف شاعرانه و اصیل هستی است. متافیزیک با فشردن خصمانه زبان در سطحی واحد، چند پهلویی ذاتی هستی را که در عین حال خود را پنهان و آشکار می کند، انکار می‌کند. هایدگر برای نشانه‌گذاری این درک از زبان و سلطه‌جویی متافیزیک تعبیر جالب توجه و برنده‌ی لوژیسم را علیه منتقدین منطق‌گرا و تحلیلی خود به کار می‌برد.

    در اینجا و پیش از پرداخت تفصیلی‌تر به انتقادات معاصر از خصلت‌های زبانی و بیانی تفکر هایدگر لازم است که به تحولی در نگاه وی به زبان و تجربه‌های زبانی او اشاره‌ای بکنیم. هایدگر در مقدمه‌ای که بر کتاب ریچاردسون[1] نوشته، آورده است که «هستی با هستنده‌ها ادغام می‌شود، او هویدا می‌شود و به  واسطه‏ی همان واقعیتی که او را آشکار کرده بود، پنهان می‌شود.». این دیالکتیک آشکارگی و اختفا یکی از اصلی‌ترین درون‌مایه‌های تطور اندیشه هایدگر است. با این حال نوع مواجهه‏ی هایدگر با این دیالکتیک و در زبان آوردن رفتار هستی در نسبت با هستندگان و پدیدارهایی مثل زبان و تاریخ و تکنولوژی، در طول زندگی فکری او تغییرات مهمی داشته است. ماجرای مهم چرخش هایدگر را می‌توان در رابطه با رویایی او با تجربه‌های زبانی‌اش تحلیل کرد.

    هایدگرِ هستی و زمان بسیار قاعده‌مندتر از هایدگر متأخر به مسئله هستی و رفتار دیالکتیکی آشکارگی و اختفا می‌پردازد. او تلاش می‌کرد با ارائه توصیفی پدیدارشناسانه-هرمنوتیک از وجود انسانی راه را برای طرح پرسش از معنای هستی بگشاید. ساختار مفهومی و زبانی هستی و زمان از دو عنصر متضاد با هم ساخته شده که تجلی همان دیالکتیک بین آشکارگی و اختفای هستی است. این کتاب از طرفی واجد مجموعه‌های سرشار از اصطلاحات خاص هایدگری است که تلاش می‌کنند نظمی یگانه و مکانیکی به تحلیل هستی‌شناسانه دازاین بدهند. این نظم واژگانی هستی و زمان در ساختاری دو قطبی چارچوب‌بندی شده است که می‌توان تمامی تمایزات دو گانه آن را با کمک تمایز محوری هستی اصیل و نااصیل گروه‌بندی کرد. شمار این تمایزات در کتاب بسیار زیاد است و ما در بخش‌ بعدی که به تفصیل به بازی‌های زبانی هایدگر در هستی و زمان می‌پردازیم نمونه‌ای از این ساختار دوگانه را نشان خواهیم داد.

    مترجم فارسی هستی و زمان برای توصیف این ساختار زبانی از تعبیر جالبی بهره برده است: زبان هایدگر در این اثر از نمودی مکانیکی برخوردار است. ما در هستی و زمان گویی با یک جعبه لوگو مواجه می‌شویم که قطعات مختلف آن به مناسبت‌های گوناگون در اشکال متفاوتی به هم می‌چسبند تا مضامین و تعبیرهایی تازه بیافرینند و باز از هم جدا می‌شوند تا در اشکالی جدید از نو به هم بپیوندند. با نگاهی دقیق می‌توان همان ساخت بندبندی تعابیر و مفردات هایدگری را در ساخت کل اثر نیز مشاهده کرد. وی همچنین برای این کاربری زبانی خاص هایدگر در هستی و زمان به پاراگرافی از خود متن هایدگر استناد می‌جوید که در آن هایدگر خودش هم به نازیبایی و بی‌لطافتی سبک کلامی اعتراف کرده است: «درباره بی‌لطافتی و نازیبایی کلام در تحلیل‌های آتی تذکر این نکته لازم است که با نقل و روایت از هستنده خبردادن یک چیز است و هستنده را در هستی‌اش به چنگ آوردن یک چیز دیگر. برای انجام این وظیفه اخیر اغلب نه فقط واژگان بلکه قبل از هر چیز دستور زبان در دسترس نیست. اگر مجاز باشیم به تحقیق‌های کهن‌تر درباره معنای هستی اشاره کنیم که در سطحی قیاس‌ناپذیر و بی‌همتا قرار دارند آن‌گاه با مقایسه پاره‌های انتولوژیکی پارمندیس افلاطون یا فصل چهارم کتاب هفتم متافیزیک ارسطو با قطعه‌ای روایی از توکیدیدس خواهیم دید که صورت‌بندی‌هایی که فیلسوفان یونانی بر معاصرانشان تحمیل کرده‌اند تا چه اندازه ناشنیده و بی‌سابقه بوده است. و جایی که نیروها ماهیتا قلیل‌تر و به ویژه قلمرویی از هستی که باید بازگشوده شود از نظر اونتولوژیکی بسیار صعب‌تر از قلمرو عرضه شده به یونانیان است اطاله پردازش مفاهیم و ناسفتگی بیان نیز افزون‌تر خواهد بود» (همان، 51).

    مترجم هستی و زمان با هوشیاری و تیزبینی جالب توجهی و در تفسیر برداشت خود از خصلت مکانیکی زبان هایدگر در هستی و زمان به نکته مهمی اشاره می‌کند که نشان‌دهنده همین خصلت متضاد و دیالکتیکی هستی و زمان است: «نیازی به تصریح نیست که این اشاره کوتاه من به جلوه مکانیکی زبان هایدگر در این کتاب تنها به رویه زبان او محدود می‌شود و به هیچ‌وجه به رابطه آن با لایه‌های تو در تو و روی هم انباشته معناهایی که ژرفا را می‌جویند تعرضی نمی‌کند» (همان، 12). این تضاد بین ساختار مفهومی و سبک زبانی مکانیکی و نظام‌مند و بسته‌ی کتاب هایدگر و تودرتویی معناهایی که بناست با این ساختار منضبط به چنگ آیند، نمونه‌ای از همان تضاد دیالکتیکی آشکارگی و اختفاست. هایدگر در هستی و زمان تلاش می‌کند تا با کارپردازی‌های زبانی منضبط و آفریدن محورهای هم‌نشینی پیچیده، هستنده را در هستی‌اش به چنگ آورد. اما تضاد و کشمکش بین آشکارگی و اختفا بیشتر از آن است که بتوان با چنین اصطلاح‌سازی‌های پیچیده‌ای بر آن غلبه کرد. در این معنا چرخش هایدگر را می‌توان به همین آزادسازی زبانی و قطع نظر از پرداختن به ساخت‌های منضبط و مکانیکی مربوط کرد. در واقع نیروی شدیداً گریزنده‌ی محتوای هستی‌شناسانه هستی و زمان نهایتاً به شکسته شدن ساختار زبانی و سبک پردازش مفهومی این کتاب منجر می‌شود. این فروپاشی زبانی را می‌توان به دریافت عمیق‌تر هایدگر از معنای هستی مرتبط ساخت. هستی در آثار پس از هستی و زمان خصلت منسجم خود را از دست می‌دهد و راهنمای نوعی آشفتگی شدید زبانی و مفهومی می‌شود: واژه هستی معنای معینی ندارد ولی ما همچنان آن را به معنای معینی می‌فهمیم. تعریف هستی به مثابه امری کاملا نامتعین و شدیداً متعین اثبات می‌شود. از دیدگاه منطق متعارف در اینجا با تناقض آشکاری مواجهیم. چیزی که با خود در تناقض است نمی‌تواند باشد (Heidegger, 2000b, p78).

     تأکید هایدگر بر خصلت متناقض هستی راه را به سوی ابهام‌گرایی شاعرانه و رمزی-عرفانی آثار بعدی او باز می‌کند. وفق نظر هایدگر تنها و تنها زبان شاعرانه است که غنای آشکارگی و اختفای هستی را، نیروی بنیادی‌ترین کلمات را حفظ می‌کند و تداوم می‌بخشد. زبان روزمره که ما از آن به عنوان وسیله‌ای برای برقراری اطلاعات استفاده می‌کنیم تخت و بی‌ابهام است. خواست متافیزیک برای تطابق یک به یک مفاهیم و واژگان در رشته‌دانش‌هایی مانند زبان اطلاعاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:47:00 ب.ظ ]




كلمات كلیدی :

 زمانبندی بهنگام،  ماشین­های موازی مستقل، اثرات استهلاک، نگهداری و تعمیرات چندگانه

فهرست

فصل اول: مقدمه و کلیات تحقیق 1

1-1- زمانبندی 2

1-1-1- اهمیت وضرورت زمانبندی تولید 2

1-1-2- معیارهای کارایی زمانبندی 3

1-1-3- اطلاعات مورد نیاز در زمانبندی 3

1-2- تعریف برخی از مفاهیم 7

1-3- نگهداری و تعمیرات 9

1-3-1- اهمیت نگهداری و تعمیرات و نقش آن در سازمان 10

1-3-2- سیستم ها و روش های نت 10

1-3-2-1- سیستم های غیر برنامه ای واکنشی 11

1-3-2-2-سیستم های برنامه ای 11

1-3-2-3- نت پیشگیرانه 11

1-3-2-3-1- تعمیرات منظم دوره ای 11

1-3-2-3-2- تعمیرات پیشگویانه 12

1-3-2-4- نگهداری و تعمیرات اصلاحی   12

1-3-2-5-تعمیرات اساسی 12

1-3-2-6- سیستم های نت فراگیر و جامع 13

1-3-2-6-1- تعمیرات و نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان 13

1-3-2-6-2- سیستم نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر 14

1-4- نظام تولید بهنگام 15

1-5- استهلاک و زمانبندی 16

1-6- مشخصات مساله ماشین های موازی این مطالعه 18

1-7- روش حل 19

1-8- اهداف تحقیق 20

1-9- جمع بندی 20

فصل 2- ادبیات و پیشینه تحقیق 22

2-1-  مقدمه 23

2-2- مروری بر رویکرد و اصول سیستم های تولیدی JIT 26

2-3- توالی ماشین های موازی با معیار دیرکرد 29

2-3-1-حداقل کردن کل دیرکرد 29

2-3-2- حداقل کردن دیرکرد وزنی 31

2-4- توالی ماشین های موازی با معیار زودکرد و دیرکرد 32

2-5- مسائل با تمرکز بر زمان آماده سازی بین کارها   33

2-6- مسائل با تمرکز بر موعد تحویل یکسان برای کارها  34

2-6-1- موعد تحویل معلوم 35

2-6-2- موعد تحویل نا معلوم 35

2-7- مروری بر مطالعات زمانبندی با اثر استهلاک 36

2-8- روش های حل 37

2-8-1- مروری  الگوریتم های ابتکاری 37

2-8-2- مروری  الگوریتم های فرا ابتکاری 37

2-9- مروری بر کارهای انجام شده 38

فصل 3- روش تحقیق 39

3-1- مقدمه 40

3-2- مدل ریاضی پیشنهادی 41

3-2-1- اندیس­ها 41

3-2-2- پارامترهای ورودی 42

3-2-3- متغیرهای تصمیم  42

3-2-4- ساختار اصلی مدل 43

3-2-5- اعتبار سنجی مدل 46

3-3- ساختار کلی الگوریتم های تکاملی 46

3-4- الگوریتم ژنتیک 47

3-4-1- تعریف 47

3-4-2- گذری برژنتیک طبیعی 49

3-4-3- واژگان الگوریتم ژنتیک 56

3-4-4- ساختار کلی الگوریتم ژنتیک 57

3-4-5-مفاهیم کلیدی الگوریتم ژنتیک 60

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

3-4-6- کدینگ 60

3-4-7- ایجاد جمعیت اولیه   63

3-4-8- اعمال ژنتیک 64

3-4-8-1- عملگر جهشی 64

3-4-8-2- عملگر تقاطعی 65

3-4-8-3- عمل تحول 66

3-4-8-3-1- فضای نمونه گیری 67

3-4-8-3-2- مکانیسم نمونه گیری 68

3-4-8-3-3- احتمال انتخاب   70

3-4-9- تابع برازش 70

3-4-10 – روش اجرای الگوریتم ژنتیک 71

3-4-11- استرتتژی برخورد با محدودیت ها   73

3-4-11-1- استرتتژی اصلاح عملگرهای ژنتیک   74

3-4-11-2- استرتتژی ردی   74

3-4-11-3- استرتتژی اصلاحی 74

3-4-11-4- استرتتژی جریمه ای   75

3-4-12- انواع عملگر های تقاطعی 76

3-4-12-1- یک نقطه برش   76

3-4-12-2- دو نقطه برش   77

3-4-12-3- چند نقطه برش   77

3-4-12-4- بخش- نگاشته   78

3-4-12-5- ترتیب   79

3-4-13- عملگر های جهشی   80

3-4-13-1- جابجایی   81

3-4-13-2- وارونگی   82

3-4-13-3- جایگذاری   82

3-4-13-4- تغییر مکان   83

3-4-13-5- ابتکاری   83

3-10- ساختار الگوریتم ژنتیک پیشنهادی 84

3-10-1- ساختار کروموزوم 84

3-10-2- جمعیت اولیه 85

3-10-3- تابع برازش 86

3-10-4- عملگر تقاطع 86

3-10-5- عملگر جهش 88

3-10-6- ارزیابی فرزندان 89

3-10-7- جستجوی محلی 89

3-10-8- معیار توقف 89

3-11- جمع بندی 90

فصل 4- محاسبات و یافته های تحقیق 91

4-1- مقدمه 92

4-2- تولید مساله نمونه 93

4-3- تنظیم پارامترهای الگوریتم   94

4-4- معیار های عملکرد 95

4-4-1- شاخص زمان محاسباتی 95

4-4-2- روش های اندازه گیری عملکرد الگوریتم 95

4-5- جمع بندی 101

فصل 5- نتیجه گیری و پیشنهادات آتی 102

5-1- نتیجه گیری 103

5-2- پیشنهادات آتی 104

       فهرست منابع و مراجع 105

زمانبندی

زمان، همواره یک محدودیت مهم و اساسی بوده است. انسان ها سعی می كنند فعالیت هایشان را به گونه ای زمانبندی كنند كه بتوانند كارهایشان را در زمان دسترس انجام دهند. به طور كلی زمانبندی، عمل تعیین توالی یاترتیب فعالیت ها برای ارضای نیازمندی ها و نیل به اهداف مشخص با توجه به محدودیت های موجود است. به صورت دقیق تر زمانبندی را می توان تخصیص منابع در طول زمان برای اجرای مجموعه ای از وظایف تعریف كرد. این تعریف نسبتاً كلی، دو مفهوم مختلف را در پی دارد. اول این كه زمانبندی نوعی تصمیم گیری است كه در جریان آن برنامه زمانی را تعیین می كنند كه پیامدهای آن را می توان در تصمیم گیری های دیگر نیز استفاده كرد. از طرف دیگر، زمانبندی مبحثی نظری است كه مجموعه ای از اصول، مدل ها، روش ها و نتایج منطقی را در بر می گیرد.

1-1-1- اهمیت و ضرورت زمانبندی تولید

با ادامه فرایند صنعتی شدن جهان، منابع بیشتری حالت بحرانی به خود می گیرند. امروزه ماشین آلات، نیروی انسانی و تسهیلات به عنوان منابع بحرانی در تولید و فعالیت های خدماتی در نظر گرفته می شوند. زمانبندی این منابع منجر به ارتقاء كارایی، بهره وری و در نهایت، سودآوی می شود. فعالیت های زمانبندی می تواند گستره ی وسیعی از فعالیت ها را در برگیرند. كه از آن جمله كار با كاغذ و مداد، نرم افزارهای صفحه گسترده، ترسیم نمودارها و دیاگرام ها تا كار با الگوریتم ها و نظریه های پیچیده را می توان نام برد.

زمانبندی، مشخص می كند چه موقع زمان پردازش هر كار روی هر یک از ماشین هایی كه آن كار در فرایند تولید خود به آن نیاز دارند، آغاز می شود. به علاوه، این برنامه زمان پایان هر كار را روی هر ماشین تعیین می كند. بنابراین نتیجه فرایند زمانبندی، یک جدول زمانی برای كارها و ماشین هاست. زمان شروع اولین فرایند هر كار باید بزرگتر یا مساوی زمان ورود آن كار به كارگاه باشد. از طرف دیگر در صورتی كه برای محصولی، موعد تحویل در نظر گرفته شده است، زمان پایان آخرین فرایند آن محصول حتی الامكان نباید از این زمان تجاوز كند. زمانبندی تولید را می توان به صورت تعیین توالی زمانی و تخصیص سفارشات مشتریان به منابع موجود تولید (اعم از پرسنل، ماشین آلات، ابزار و غیره) به منظور انجام مجموعه ای از عملیات مربوطه تعریف كرد.

1-1-2- معیارهای كارایی زمانبندی

 معمولاً زمانبندی با توجه به اهدافی نظیر دستیابی به موعدهای تعهد شده، كمینه سازی زمان كار در جریان ساخت و موجودی كار در جریان ساخت، بیشینه سازی خروجی و بهره برداری بیشتر از مراكز كاری انجام می شود. قابل ذكر است كه ممكن است این اهداف با یكدیگر در تناقض باشند. لذا در مسائل زمانبندی ممكن است به لحاظ تكنیكی مشكلاتی رخ دهد.

1-1-3- اطلاعات مورد نیاز در زمانبندی

 برای توسعه یک برنامه زمانبندی، باید پردازش هر كار روی هر ماشین را بدانیم. برا ی محاسبه پردازش یک كار، باید عوامل مربوط به ماشین از قبیل زمان راه اندازی، زمان پردازش واحد محصول، سرعت ماشین و عوامل كیفی به همراه تعداد یا مقدار محصول تولیدی را در نظر بگیرم. برای پیاده سازی الگوریتم ها با قواعد زمانبندی در یک كارخانه به اطلاعات مختلفی نیاز است. این اطلاعات، ممكن است شامل برنامه كاری اپراتورها، ماشین آلات و مشخصات آنها، اطلاعات تعمیرات و نگهداری، میزان پیشرفت كارهای زمانبندی شده ای كه در حال حاضر در حال پردازش هستند و وضعیت فعلی ماشین ها از لحاظ دسترسی (به عنوان مثال : مشغول، بیكار، خراب و نیازمند تعمیر) باشد. از طرفی به اطلاعاتی در مورد مشتریان از قبیل نام مشتریان، محصول و مقدار سفاش و تاریخ تحویل مقرر نیز نیاز داریم از نظر مدیریت، هر یک از سفارشات، اولویتی برای انجام دارد كه این اولویت را می توان به صورت كمی یا به صورت كیفی در قالب وزن هر سفارش بیان كرد. اطلاعات مربوط به برنامه ریزی نیازمندی های مواد می تواند در تعیین زودترین زمان شروع پردازش هركار مورد استفاده قرار گیرد.

در عمل برنامه های زمانبندی با بهره گرفتن از الگوریتم ها و یا روش های قاعده مند ایجاد می شوند. الگوریتم های زمانبندی برنامه ها را باهدف بهینه سازی یک یا چند معیار مانند حداقل سازی انحراف از موعد تحویل، حداقل سازی هزینه دیر كرد و… تولید می كنند روش های قاعده مند سعی در یافتن یک برنامه زمانی شدنی در محیط عملیاتی تولید دارند.

اطلاعات برنامه زمانبندی، به اشكال مختلفی نمایش داده می شوند. نمودار گانت كه اولین بار توسط هنری گانت در اواخر قرن نوزدهم معرفی و برنامه زمانبندی مورد استفاده قرار گرفت، همچنان یكی از رایج ترین ابزارهای نمایش اطلاعات برنامه زمانبندی است.

بر این اساس مسائل زمانبندی را می توان به صورت زیر دسته بندی نمود.

  • کارگاه تک ماشین[1] : فقط یک ماشین در دسترس بوده و هر کار فقط به یک عملیات نیاز دارد.
  • کارگاه جریان کاری یا کارگاه جریان کاری مرتب[2] : تعداد g ماشین متوالی وجود دارد و هر کار می بایست روی هر ماشین با همان توالی (یک مسیر تولید) پردازش شود.
  • کار کارگاهی: هر کار به چند عملیات نیاز دارد. جمعا به تعداد g ماشین متوالی وجود دارد و هر کار مسیر تولید خاص خود را دارد.
  • کارگاه عمومی[3] : هر کار به چند عملیات نیاز دارد. جمعا به تعداد g ماشین وجود دارد، اما الگوی جریان معین نیست. به عبارت دیگر در انجام یک کار ممکن است از یک ماشین چندبار استفاده شود.
  • ماشین های موازی[4]: هر کار تک عملیاتی بوده و در هر مرحله چندین ماشین برای انجام فرایند در دسترس است. در این حالت ماشین ها می توانند یکسان (I)، یکنواخت (U)، و یا نا مرتبط ® باشند.
  • کارگاه جریان کاری مختلط: این حالت تعمیم یافته حالت محیط کارگاه جریان کاری و ماشین های موازی است. در اینجا g کارگاه متوالی وجود دارد که در مرحله t آن به تعداد mt ماشین بطور موازی کار می کنند. در هر کارگاه، یک کار حداکثر روی یک ماشین می تواند انجام شود.
  • کار کارگاهی با ماشین های دوتایی[5] (کارگاهی منعطف): این حالت تعمیم یافته محیط کار کارگاهی و ماشین های موازی است. در اینجا g کارگاه وجود دارد که mtماشین موازی در کارگاه t کار می کنند. در هر کارگاه، یک کار حداکثر روی یک ماشین می تواند پردازش شود.
  • کارگاه جریان کاری مونتاژ دو مرحلهای: این محیط، حالت خاصی از کارگاه جریان کاری مختلط میباشد که در آن است و تعداد ماشینها در مرحلۀ اول برابرm و در مرحلۀ دوم (مرحلۀ مونتاژ) برابر یک میباشد.

شکل 1-1. دسته بندی مسائل زمانبندی بر اساس مسیر تولید]1[

در شکل(1-1) رابطه بین محیط های مختلف نشان داده شده است. در این نمودار هر کمان ازP1 به P2 ،بدین معنی است که P2 حالت خاصی از P1 است و یا به عبارت دیگر P1 شکل تعمیم یافته P2 است

از طرفی دیگر، سیستم های تولیدی در دنیای واقعی با پدیده های تصادفی بسیاری روبرو هستند كه موجب قطع با شكست سیستم می گردد. این رویدادها به عنوان رویدادهای زمان واقعی شناخته می شوند. این رویداد را می توان بر اساس محیط زمانبندی به دو گروه زیر تقسیم نمود :

* رویدادهای زمان واقعی مرتبط با منابع

این رویدادها در ارتباط با منابع سیستم از جمله خرابی ماشین، تعمیرات و نگهداری، بیماری اپراتور، تاخیر در ورود یا كمبود مواد، خرابی ابزار، محدودیت در بارگذاری ماشین، خرابی مواد و غیره هستند.

* رویدادهای زمان واقعی مرتبط با كار

این رویدادها در ارتباط با كارهای ورودی به سیستم از جمله تغییر در موعد تحویل، تغییر در زمان پردازش، تغییر در اولویت كار، زمان ورود تصادفی غیر صفر و غیره می باشند.

1-2- تعریف برخی از مفاهیم اولیه

زمان پردازش هر عملیات[6] (Ptij)

زمان انجام عملیات برای كار i روی ماشین j در مرحله t را نشان می دهد در حالتی كه زمان پردازش عملیات مستقل از ماشین های موجود در یک مرحله باشد و یا عملیات فقط به روی یک ماشین انجام شود، نماد j حذف می شود.

زمان دسترسی به كار[7] (ri)

زمانی است كه یک كار وارد كارگاه شده و آماده دریافت سرویس های لازم از ماشین های تولیدی است.این زمان زودترین زمانی است كه می توان عملیات پردازش را به روی یک كار آغاز نمود.

موعد تحویل (di)

زمانی است كه تولید كننده متعهد به تحویل كار به مشتری نهایی است تحویل كار به مشتری پس از موعد تحویل امكان پذیر است ولی تولید كننده بایستی جریمه ای را بابت دیر كرد بپردازد.

زمان تكمیل كار (Ci)

زمانی است كه آخرین پردازش مورد نیاز برای تكمیل كار i به اتمام می رسد. پس از این مرحله، محصول نهایی آماده ی تحویل به مشتری است.

مدت جریان ساخت (Fi)

مدت زمانی است كه كار i در سیستم قرار دارد. مدت جریان ساخت كار i از رابطه   Fi=C- ri i به دست می آید.

تاخیر (Li)

فاصله زمانی بین تكمیل یک كار و موعد تحویل آن را تاخیر می نامند. در صورتی كه زمان تكمیل كاری قبل از موعد تحویل آن باشد. مقدار تاخیر آن كار، منفی و در صورتی كه كاری بعد از موعد تحویل آن تكمیل شود، تاخیر آن كار، مثبت خواهد بود. تاخیر كار i از رابطه Li = Ci – di محاسبه می شود كه در این رابطه Ci زمان تكمیل كار i و di مدت زمان تحویل كار i می باشد.

دیر كرد (Ti)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ب.ظ ]