کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



 



ریموند کاتل، یکی از نظریه پردازان ویژگی های شخصیت، تعداد ویژگی های اصلی شخصیت را از بیش از ۴۰۰۰ مورد که در لیست اولیه آلپورت وجود داشت به ۱۷۱ مورد تقلیل داد. او این کار را عمدتاً از طریق حذف ویژگی های غیرمتداول و ترکیب خصوصیات مشترک انجام داد. کاتل سپس نمونه بزرگی از افراد را برای این ۱۷۱ ویژگی مختلف مورد ارزیابی قرار داد. وی آنگاه با بهره گرفتن از یک روش آماری به نام «تحلیل عوامل»، ویژگی های نزدیک به هم را معین کرد و سرانجام لیست خود را به تنها ۱۶ ویژگی شخصیت کاهش داد. به گفته کاتل، این ۱۶ ویژگی، منبع و منشاء شخصیت تمام انسان ها می باشند. او همچنین یکی از پرکاربردترین آزمون های ارزیابی شخصیت به نام پرسشنامه ۱۶ عامل شخصیت (۱۶PF) را طراحی کرد.

تحقیق - متن کامل - پایان نامه

۲-۶- نظریه پنج عامل شخصیت

نظریه های کاتل و آیزنک موضوع پژوهش های بسیاری قرار گرفته است و برخی از نظریه پردازان عقیده دارند که کاتل بر روی تعداد زیادی ویژگی تمرکز کرده است و آیزنک بر روی تعداد کمی. در نتیجه، یک نظریه جدید ویژگی های شخصیت به نام نظریه پنج عامل شکل گرفت. این مدل پنج عامل شخصیت نشانگر پنج ویژگی اصلی است که در تعامل با یکدیگر، شخصیت انسان را شکل می دهند. با وجودی که پژوهشگران غالباً با یکدیگر بر روی نامگذاری دقیق این ابعاداختلاف نظر دارند امّا نام های زیر بیشتر متداول است:

▪ برون گرایی

▪ خوشایندی (مقبولیت)

▪ وظیفه شناسی (وجدان)

▪ تهییج پذیری

▪ آزاداندیشیی

۲-۷- رویکرد صفات

دررویکرد صفات سعی براین است که خصوصیات اساسی فرد که جهت دهنده ی رفتاراو است تفکیک و توصیف شود. دراین رویکرد، به شخصیت اجتماعی فرد توجه می شود و بیشتر توصیف شخصیت و پیش بینی رفتار مورد توجه است تا رشد شخصیت. درنظریه های صفات مردم از جهت ابعاد یا مقیاس هایی چند که هریک نموداریک صفت است متفاوت شمرده می شوند. به این ترتیب در رویکرد صفات به این توجه می شود که هر فرد درابعاد مختلف چه جایگاهی دارد. (اتکینسون و همکاران،۱۳۸۱ ).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

آیزنک: ازجمله کسانی است که در زمینه ی رویکرد صفات تحقیقاتی انجام داده است. نتیجه‌ی نهایی تحقیقات آیزنک معلوم داشت که شخصیت دارای سه حد است که هرکدام یک قطب مخالف دارد.

بدین قرار:

ـ درون گرایی (برون گرایی )

ـ روان نژندی (فقدان روان نژندی )

ـ روان پریشی (فقدان روان پریشی )

آیزنک ضمناً افرادی را که به هریک ازاین قطب های نهایی تعلق دارند ازنظر روانی توصیف و تعبیر کرده است. بعضی از صفات هریک از این تیپ ها بدین قرارند:

۱ ـ درون گرایان:درون گرایان زیرتأثیر ویژگیهای سیستم عصبی مرکزی قرار دارند. استعداد سرشتی آنها برای تحریک پذیری زیاد است. ازمحرک ها اجتناب می کنند. رشد آنها عمودی است. کمترمعتاد به دود هستند. به هر حال پیپ را ترجیح می دهند. بیشتر درخود فرو می روند، خیال پرورند، علاقه ای به شرکت در اجتماعات ازخود نشان نمی دهند ؛گوشه گیر و انزوا طلب هستند. میزان هوششان بالا است قوه ی بیانشان عالی است. معمولاً در کارها دقیق هستند ولی گام­ها را آهسته و با احتیاط برمی دارند. فزونی طلب هستند ولی برای کارهایی که انجام می دهند به قدرکافی ارزش قائل نیستند. بیشتر پایبند به سنت ها و اصول دیرین هستند گرایش به احساس کمبود(حقارت)درآنها زیاد است. برای ابتلای به دلواپسی و افسردگی و وسواس، آمادگی بیشتری دارند.

عکس مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

۲ ـ برون گرایان:برون گرایان نیز زیرتأثیرسیستم عصبی مرکزی هستند، استعداد آنها برای تحریک پذیری کم است، یعنی حساسیت کمتری در برابر محرک ها دارند، دموی مزاجند، رشد بدنی آنها افقی است و می توانند پای خود را برای مدت درازتری بلند نگاه دارند. آنها فاصله های زمانی را کوتاه تر از درون گرایان احساس می کنند، ونیزبیش از اینها دود استعمال می کنند و سیگار را هم ترجیح می دهند به دنبال چیزهای تحریک آمیز می گردند؛ازکارهایی که در آنها احتمال خطریا ضرر میرود رویگردان می شوند به کار و کوشش علاقه ای چندان ندارند و نیروی کمتری به کار می اندازند، هوششان نسبتاً کم و قوه بیانشان ضعیف است پایداری و استقامت ندارند ؛درکارهایشان شتابزدگی هست ولی دقیق نیست. چندان فزونی طلب نیستند، ولی برای کارهایی که می کنند زیاده از حد ارزش قائلند. انعطاف پذیرند ؛شوخی و لطیفه را خیلی دوست می دارند، به خصوص اگرجنبه جسمی داشته باشد. گرایش بیشتری برای تظاهرات ناشی از هیستری دارند.

عکس مرتبط با سیگار

۳ ـ روان نژندان:روان نژندان زیرتأثیرسیستم عصبی خود کار قرار دارند.  دیدشان در تاریکی کمتر از دید افراد بهنجار است. اگرچشمهای آنها با پارچه بسته شده باشد بیش از افراد به هنجار تعادل خود را از دست می دهند.  جسماً و روحاً ضعیف و ناقص هستند از حیث هوش و تسلط برنقش و ادراک حسی و تمرکز حواس و اراده و سعی و کوشش از متوسط افراد به هنجار پایین ترند. تلقین پذیرند و در اندیشیدن و عمل کردن کند هستند.

۴ ـ روان پریشان:سخت و دشوار هستند. ازعهده نقاشی به واسطه ی آیینه خوب بر نمی آیند. درجمع زدن پی در پی ضعیف هستند. تمرکز حواسشان کم است؟حافظه شان ضعیف است. به کندی چیزمی خوانند و به طورکلی از نظر فهم و ادراک و اعمالی که تحرک لازم دارد بسیار کند هستند و بیشتر ساکن و بی حرکت می مانند سطح آرزو و توقعشان کمتر با واقعیت تطبیق می کند.  آمادگی ندارند به اینکه خود را با تغییراتی که درمحیط زندگی روی می دهد سازش دهند. (سیاسی، ۱۳۶۹).

در مورد قطب های مخالف برون گرایی و درون گرایی آیزنک نظریونگ را تأیید می کند و ضمناً آنها را دارای وجه شباهتی با تشریحی که فروید از روان کرده است می داند، بدین معنی که نهاد درمورد برون گرا دارای قدرت واسطه است، در صورتی که فن برتر درمورد درون گرا قدرت بیشتری دارد دیگر اینکه میان افراد کاملاً بهنجار از یک سوی، وافرادی که دریکی از دو قطب نهایی روان نژندی و روان پریشی قرار دارند از سوی دیگر، فاصله بسیار زیاد است در این فاصله است که افراد ممکن است به سوی یکی از آن دو قطب نزدیک شوند، یعنی به تدریج و کما بیش صفات اختصاصی یکی از آن دو قطب را پیدا کنند. دیگراینکه دو قطب روان پریشی و روان نژندی با هم ترکیب می شوند و قطبی تشکیل می دهند که افراد ممکن است از خود بهنجاری به تدریج عدول کنند و به آن قطب مرکب متمایل گردند. آیزنک معتقد است که این قطب مرکب خیلی بیشتر دیده می شود تا قطب خالص روان پریشی یا روان نژندی (عیسی پره، ۱۳۸۲).

یونگ:یونگ نیز برای افراد انسانی، برحسب آنکه بیشتر متوجه عالم درون باشند یا عالم بیرون، دو سنخ شخصیتی قایل است: گروه اول را درون گرا و گروه دوم را برون گرا می­نامد. یونگ برای آدمی چهار کارکرد نیز قایل است که عبارتند از: حس کردن، شهود، تفکر و احساس (یونگ، ۱۹۲۷ به نقل از شولتر).

۲-۸- رویکرد یادگیری اجتماعی

نظریه پردازان صفات، برتعیین کننده های شخصی رفتار تأکید می کنند. در برابر رویکرد صفات، درنظریه ی یادگیری اجتماعی، که توسط آلبرت بندورا عنوان شده براهمیت تعیین کننده های محیطی با موقعیتی تأکید می شود.

برای نظریه پردازان یادگیری اجتماعی، رفتار محصول تعامل مداوم متغیرهای شخصی و محیطی است. شرایط محیطی، از طریق یادگیری به رفتار شخص شکل می دهد. درعوض رفتار شخص نیز درشکل گیری محیط مؤثر واقع می شود. آدمیان و موقعیت ها به صورتی دو سویه بر هم تأثیر می گذارند برای آنکه بتوان به پیش بینی رفتار دست زد باید از چند و چون تعامل ویژگیهای آدمی با ویژگیهای محیط اطلاع حاصل کرد.

طبق نظریه یادگیری اجتماعی بندورا بخش اعظم تفاوت های رفتاری افراد نتیجه تفاوت هایی است که آنان از لحاظ تجارب دوران رشد خود با همدیگر دارند. بعضی از الگوهای رفتار از راه تجربه مستقیم یاد گرفته می شود.  فرد به خاطر رفتارهای خاص تشویق و تنبیه می شود. لیکن بسیاری از پاسخ ها بدون تقویت مستقیم، یعنی از راه مشاهده و یا یادگیری از راه مشاهده کسب می شوند. آدمی می تواند با مشاهده اعمال دیگران و نتایج حاصل از آن چیزهایی را بیاموزد. در واقع اگر قرار بود تمام پاسخ های ما از راه تقویت مستقیم آموخته شود یادگیریهای آدمی روندی بسیار کند و ناکارآمد می داشت.  (به عقیده ی نظریه پردازان یادگیری اجتماعی، تقویت لازمه­ی یادگیری نیست اگر چه می تواند با متمرکز کردن توجه فرد در جهت مناسب، یادگیری را تسهیل کند ).

یکی از فرضیه های اساسی نظریه یادگیری اجتماعی این است که مردم طوری رفتار می کنند که براحتمال دستیابی خود به پاداش بیفزایند. خزانه ی رفتارهای آموخته شده فرد دامنه ی گسترده ای دارد ؛رفتاری که در یک شرایط معین انتخاب می شود بستگی به نتیجه­ای دارد که از آن انتظار می­رود.

تقویت به سه صورت رفتار آموخته شده را کنترل می کند:

ـ مستقیم (پاداش ملموس، تأیید یا عدم تأیید اجتماعی و یا تخفیف یافتن شرایط آزار دهنده).

۲ـ مشاهده ای (مشاهده دریافت پاداش یا تنبیه یک شخص دیگر به خاطر رفتاری شبیه رفتار خود).

۳ـ خود ـ تدبیری (۳۱)ارزیابی عملکرد خود از راه تحصین یا سرزنش خویش (اتکینسون و همکاران).

از دیگر دانشمندانی که سهم عمده ای در یادگیری دارند، واتسون و اسکپنر هستند. جان بی واتسون براساس پژوهش خود در زمینه ی شرطی سازی کلاسیک ادعا کرد که کل رفتار، یا شخصیت انسان ناشی از یادگیری است.  واتسون همانند بسیاری از رفتار گرایان آن زمان معتقد بود که نوزاد به صورت یک لوح سفید یا صفحه خالی است و درانتظار نوشته شدن چیزی بر روی آن از طریق تجربه های یادگیری است او حتی تا جایی که پیش رفته که ادعا کرد:

«دوازده نوزاد سالم و تندرست را در اختیار من قرار داده و اجازه بده که مطابق جهان شخصی خودم آنها را بزرگ کنم و بدین ترتیب، تضمین می کنم که یکی از آنها را به طور تصادفی انتخاب کرده و بدون توجه به استعدادها، علایق، امیال، فعالیت ها، و نژاد اجدادش از او یک دکتر حقوقدان، هنرمند، تاجر و بلی حتی، یک گدا و دزد بسازم. »(واتسون، ۱۹۳۰).

در پی ادعاهای واتسون، بی. اف. اسکینر رفتارگرا ادعا کرد که ما برای تعیین شخصیت کافی است که تنها به محرک ها و پاسخ ها توجه کنیم اسکینرمی گوید اگر شما کمرو هستید و از نزدیک شدن به دیگران واهمه دارید به این علت است که شما در نتیجه تعاملهای پیشین با اعضای خانواده، دوستان، معلمان و دیگران یاد گرفته اید که به این طریق رفتار کنید (اسکینر، ۱۹۹۰)، شخصیت دقیقاً یک پدیده ی بیرونی و قابل مشاهده است که ریشه های زیستی یا درونی آن کم یا هیچ است.

در مورد پیش بینی رفتار فرد در یک موقعیت معین، نظریه پردازان یادگیری اجتماعی بیشتر بر تفاوتهای فردی در زمینه های رشد شناختی و تجارب آموخته شده ی اجتماعی تأکید دارند تا برصفات انگیزشی. بعضی از تفاوت های فردی یا متغیرهای شخصی که با شرایط موقعیتی تعامل داشته و بر رفتار تأثیر می گذارند عبارتند از:

ـ توانش ها: شامل توانائیهای هوشی،ومهارتهای اجتماعی و جسمانی و سایر توانایی های اختصاصی‌است.

۲ ـ راهبردهای شناختی:مردم از لحاظ توجه انتخابی به اطلاعات، رمزگردانی رویدادها، و گروه بندی آنها به مقوله های معنادار،تفاوت هایی با یکدیگردارند. یک واقعه ممکن است به نظریکی خطرناک و برای دیگری چالش انگیز باشد.

۳ ـ انتظارات:انتظاراتی که شخص در مورد پی آمدهای رفتارهای مختلف دارد وی را درانتخاب رفتارش راهنمایی می کند. حتی انتظاراتی هم که از توانایی های خود داریم بررفتارها تأثیرمی گذارد. ممکن است نتایج رفتار معینی را پیش بینی کنیم، لیکن به علت تردید درباره ی توانایی خود برای انجام آن کار اقدامی نکنیم.

۴ ـ ارزش کار از نظر شخصی:افرادی هم که انتظارات همانندی دارند ممکن است به خاطر اینکه برای نتایج مختلف ارزش متفاوتی قائلند رفتارهای متفاوتی نشان دهند. ممکن است دو دانشجو هردوانتظار داشته باشند که رفتارهای معینی مقبول نظر استاد باشد. لیکن ممکن است این امر درنظر یکی بی اهمیت و در نظر دیگری با اهمیت جلوه کند.

۵ ـ نظام ها و نقشه های خودگردانی:مردم از لحاظ معیارها و قواعدی که برای نظام دادن، به رفتار خود به کارمی گیرند (ازجمله پاداش هایی که به خاطر موفقیت و تنبیه هایی که به خاطر شکست برای خود در نظر می گیرند)، و نیزتوانایی طرح ریزی واقع بینانه به منظور رسیدن به هدف متفاوتند(میشل۱ ۱۹۸۱).

همه ی این متغیرهای شخصی با شرایط یک موقعیت معین درتعامل قرار می گیرند و از این راه تعیین می کنند که شخص در آن موقعیت چه خواهد کرد. مردم با اعمالشان شرایطی درمحیط خود به وجود می‌آورند که بر رفتارشان تأثیرمی گذارد. برای مثال، آزمایش ساده ی زیر را در نظر بگیرید: فرض کنید در جعبه‌ی اسکینر در حالی که توری فلزی کف آن به برق متصل است موشی را قرار می دهیم. ترتیبی داده ایم که در هردقیقه یک بار یک ضربه برقی به موش وارد شود. اما موش می توان با فشردن اهرمی جریان برق را به مدت ۳۰ ثانیه قطع کند. حیوانهایی که این رفتار تسلط بر محیط را یاد بگیرند می توانند یک محیط خالی از تنبیه برای خود به وجود آورند، اما حیوانهای کندآموز مجبورند وضعیت ناخوش آیندی را تحمل کنند. بنابراین می‌توان گفت که محیط بالقوه برای همه ی حیوانها یکسان است ولی محیط واقعی به رفتار خود آنها بستگی دارد (باندورا، ۱۹۷۷).

به همین ترتیب، شخصی که رفتار ناخوشایندی دارد ممکن است اغلب با محیط اجتماع خصمانه‌ای برخورد کند زیرا رفتارش در دیگران خصومت بر می انیگزد.اما فرد خوش برخوردی که در ایجاد جو راحت برای دیگران مهارت کافی دارد با محیط کاملاً متفاوتی برخورد می کند. موقعیت ها را تا حدودی خود ما می‌سازیم.

انتقاد:منتقدان معتقدند که نظریه های رفتاری و یادگیری اجتماعی خیلی محدود هستند و تنها بررفتارهای قابل مشاهده تأکید دارند، و عوامل ژنتیکی، فیزیولوژیکی و شناختی را نادیده می گیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-03-01] [ 01:34:00 ب.ظ ]




رویکرد پدیدار شناختی (نظریه ی انسان گرا )

رویکرد پدیدار شناختی به مطالعه ی شخصیت شامل نظریه های چندی است که به رغم تفاوتهایی که با یکدیگر دارند وجه مشترک آنها این است که برتجربه های خصوصی یعنی دیدگاه خصوصی فرد درباره‌ی جهان تأکید می ورزند.  تفاوت نظریه پدیدارشناختی با نظریه هایی که قبلاً بررسی کرده ایم این است که هیچ ازآنها را سروکاری با تاریخچه ی انگیزش فرد و یا پیش بینی رفتار او نیست و به جای آن نحوه ی ادراک و تفسیر فرد از رویدادها یعنی پدیدار شناسی فرد مورد توجه قرار می گیرد.

رویکرد پدیدارشناختی به مطالعه ی شخصیت شامل نظریه هایی می گردد که گاه به عنوان نظریه «انسان گرا»شناخته می شود، زیرا در آنها خصوصیاتی تأکید می شود که تمایز دهنده‌ی انسان از حیوان هستند، مانند خودفرمانی و آزادی انتخاب.گاهی هم از آن به عنوان «نظریه های خویشتن۱»یاد می شود چون با تجربه های خصوصی و درونی فرد که در مجموع احساس «بودن»را در او می آفرینند سر و کار دارند اکثر این نظریه ها بر وجه مثبت طبیعت انسان یعنی تمایل او به حرکت در جهت رشد و خودشکوفایی نیزتأثیردارند برخی از خصوصیات این رویکرد پدیدار شناختی به شخصیت، درخلال بحث از دیدگاه های یکی از رهبران اصلی ان یعنی کارل راجرز روشنترخواهد شد.راجرز هم مانند فروید، نظریه ی خود را در جریان کار با افرادی که دچار مسائل عاطفی بودند پرورش داد.

آنچه توجه راجرز را به خود جلب کرد چیزی بود که خود وی آن را گرایش فطری به حرکت در جهت، رشد بالیدگی و تغییر مثبت نامید روش درمانی «بی رهنمود »یا «در ما نجومدار»راجرز براین فرض مبتنی است که هر فرد از انگیزش و استعداد کافی برای تغییر برخوردار است و هریک از ما بهترین متخصص درباره‌ی خودمان هستیم. نقش درمان گراین است که وقتی فردی مسائل خود را می کاود و تحلیل می کند، درمان‌گر همچون یک «صفحه ی پژواک»منعکس کننده بیانات او باشد. مهمترین مفهوم در نظریه ی راجرز درباره‌ی شخصیت مفهوم خویشتن است. خویشتن شامل تمام افکار، ادراکات و ارزش هایی است که «من»را تشکیل می‌دهند. این خویشتن ادراک شده به نوبه ی خود برادراک فرد از جهان و هم بررفتار او تأثیر می گذارد. فردی که از خود پنداره قوی و مثبت برخوردار است در مقایسه با فردی که خود پنداره ی ضعیف دارد نظرگاه کاملاً متفاوتی نسبت به جهان خواهد داشت. خود پنداره لزوماً منعکس کننده واقعیت نیست، بلکه ممکن است شخصی که بسیار موفق و مورد احترام است خود را آدم شکست خورده ای بپندارد.

در نظر راجرز دررابطه با خود پنداره ی خویش است که فرد دست به ارزیابی تجربه ها می‌زند. مردم میل دارند به نحوی رفتار کنند که با خودانگاره ی آنان همساز و همخوان باشد. جنبه هایی از تجارب که شخص باید آنها را به خاطره ناهمخوانی با خود پنداره اش انکار کند، هرچه بیشتر باشد به همان نسبت شکاف بین خویشتن شخص و واقعیت ژرفتر می شود و اضطراب بالقوه افزایش می یابد. کسی که خود پنداره اش با عواطف و تجاربش همان ساز نیست باید از خود در مقابل واقعیت دفاع کند زیرا این واقعیت منجر به اضطراب می شود. اگراین ناهمسازی خیلی زیاد شود ممکن است دفاع های روانی شخص درهم شکند که محصول آن اضطراب شدید و یا انواع اختلالات روانی خواهند بود.

خویشتن دیگر در نظریه ی راجرز خویشتن آرمانی است. درهمه ی ما تصوری درباره ی اینکه چگونه آدمیمی‌خواهیم بشویم وجود دارد. هرچه خویشتن آرمانی به خویشتن واقعی نزدیکتر باشد فرد راضی تر و خشنودتر خواهد بود. فاصله ی زیاد بین خویشتن آرمانی و خویشتن واقعی به نارضایتی و ناخشنودی منجر می‌گردد. به این دو نوع ناهمسازی می تواند پیدا شود:  یکی بین خویشتن و تجارب واقعی و دیگری بین خویشتن و خویشتن آرمانی.

راجرز معتقد است که اساسی ترین نیروی برانگیزنده ی رفتار آدمی خود شکوفایی است: «گرایش به تحقیق بخشیدن، شکوفا ساختن، حفظ و تقویت جاندار »یک موجود رشد یابنده در جستجوی تحقق نیروی بالقوه خود در محدوده وراثت خویش است.

خصوصیات افراد «خودشکوفا »یعنی آنهایی که قدرت های بالقوه خود را به حد اعلاء شکوفا کرده‌اند توسط آبراهام مازلو مورد مطالعه قرار گرفته است.

۲-۱۰- شبکه جهانی اینترنت

اینترنت شبکه گسترده جهانی است که شبکه های مختلف رایانه ای در اندازه های متعدد و حتی رایانه- های شخصی را با بهره گرفتن از سخت افزارها و نرم افزار های گوناگون و با قرارداد های ارتباطی به یکدیگر متصل می کند. این شبکه جهانی از طریق خطوط تلفن، رایانه های شخصی و یا شبکه های رایانه ای را به یکدیگر متصل می کند و با اختصاص نشانی های الکترو نیکی مشخص به هر یک ار آنها، برقراری ارتباط سریع و گسترده را میان کل کسانی که به شبکه متصل هستند، فراهم می کند و تبادل اطلاعات میان آنان را به صورت متن، صدا، تصویر و فیلم میسر می سازد( دهقان، ۱۳۸۴). می­توان گفت که شبکه اینترنت همانند یک محل مجازی ملاقات عمومی شهروندان جهان است. یک نقطه تلاقی عمومی است که در آن میلیونها نفر از بیش از ۱۵۵ کشور جهان با هم در رابطه قرار می گیرند. سازمان عظیمی است که نظم آن از پیش تا حدودی تنظیم شده است. آنان در هر آن، به کسب اطلاع درباره مسایل مختلف، گفتگو، بازی، تجارت، جستجوی علمی، مشاهده تصاویر مختلف، استماع صداها و آهنگ ها، مشاهده فیلم ها و بسیاری اقدامات دیگر می پردازد. اینترنت یک بانک اطلاعاتی نیست، بلکه گسترده ترین و با اهمیت ترین شبکه کامپیوتری جهان است و شاید نمونه ای اولیه از بزرگ راه های اطلاعاتی ربع اول قرن بیست و یکم باشد.  اینترنت در حکم مخزنی از اطلاعات خوب و بد، زشت و زیبا، اخلاقی و غیراخلاقی می تواند تلقی شود(محسنی،۱۳۸۰).

۲-۱۱- ویژگی های کار کردی اینترنت

اینترنت ابزاری چند کارکردی است که قادر است:  به مثابه یک رسانه جمعی تصویری، نیاز های افراد را به کسب اطلاع در زمینه های شغلی، خبری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی، هنری علمی و سایر موارد تامین نماید. به مثابه یک سالن کنفرانس و گفتگو فضای مجازی را در قالب دیالوگ برای ار ائه تنقیح و رشد افکار و عقاید فراهم کند( تالارهای گفتگو).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

به مثابه یک محیط تفریحی بدون مواجهه با محدودیت های مرزی و جغرافیایی، نیازمندی های افراد را برای فعالیت هایی چون بازی و سر گرمی با شخصیت های حقیقی و مجازی اشباع کنند.

به مثابه یک رسانه تصویری و نوشتاری، ناتوانی های موجود در محیط واقعی افراد را برای تقویت و اشباع انگیزه های جنسی جبران کند.

به مثابه یک رسانه جمعی نوشتاری بدون مواجهه با محدودیت های رسانه های نوشتاری واقعی این امکان را برای همه افر اد فراهم می آورد که آزادانه تا درحد کتمان هویت واقعی خویش، اندیشه ها و احساسات خود را به دیگری منتقل و از رهگذر امکان باز تاب اندیشه ها و احساسات مخاطبان به ترمیم اندیشه ها و غنای احساسات خود مبادرت کنند(حسینی، ۱۳۸۴).

این کار کردها موجب تمرکز زدایی، سهولت دسترسی، هزینه پایین و مرز نا پذیری می شود به صورتی که در اینترنت یک قدرت فرماندهی و یا کنترل کننده مرکزی وجود ندارد. با اینکه تکنولوژی جدید تحت عنوان اینترنت می تواند کاربرد های مثبت و هم کارکردهای منفی داشته باشد اما و یژگی های ذکر شده موجب می شود ضمن اینکه کاربردهای منفی آن نیز فراوان و در ابعاد بسیار مهمی مطرح باشد. اهمیت و ابعاد منفی یا استفاده های زیان آور از اینترنت از آنجایی بیشتر و گسترده تر می شود که کنترل هایی در مورد رسانه هایی مانند روزنامه یا رادیو و تلویزیون به طور معمول صورت می گیرد، در این مورد موثر نیست. در مورد استفاده از رسانه های یاد شده نظارت در سطوح فردی، خانوادگی، گروهی و در سطح دولت به صورت منفرد یا ترکیبی صورت می‌گیرد. در مورد استفاده از اینترنت این نظارت ها یا امکان ندارد و یا به قدر کافی کاربرد ندار د در نتیجه مشکل اعتیاد به اینترنت و مشکلاتی نظیر آن ابعاد پر اهمیتی پیدا می کند(دهقان، ۱۳۸۴).

۲-۱۲- اعتیاد

اعتیاد عبارتست از تعلق یا تعامل غیر طبیعی و ماوحی که برخی از افراد نبت به بعضی رفتارها پیدا می‌کنند.

معتاد کسی ات که نیازمند و وابسته –روانی-رفتاری غیر معقولیست که بطور مکرر آن را اعمال می کند(امیدوار،۱۳۸۱).

اعتیاد به یک چیز ممکن است موجب کاهش احساس درد، عدم قطعیت و ناراحتی شده به علاوه از طریق توجه به موضوع اعتیاد آور، ذ هن دیگر به عوامل ناراحت کننده و مشکلات تمرکز نمی کند. بدین ترتیب فرد مشکلات لاینحل خود را فراموش نموده و هرچند زود گذر و مصنوعی، آرامش، امنیت، موفقیت، تعلقو صمیمیت را تجربه می نماید. بنابر این اعتیاد، حالت خوشایندی را در فرد ایجاد می کند اما این وضعیت موقتی و غیر  واقعی است. از آنجا که فرد در اثر اعتیاد، احساس های خوشایندی را تجربه می کند، شدت وابستگی وی بیشتر می شود. در واقع این حالت الگوی رفتاری اعتیاد را تقویت می کند(قره آغاجی، ۱۳۸۵).

۲-۱۳- اعتیاد به اینترنت

لفظ اعتیاد بیشتر تداعی گر اعتیاد های سنتی هم چون اعتیاد به الکل، نیکوتین، مواد مخدر و قمار است. اما اعتیاد از طریق اینترنت با وجه ی جدیدی روبرو شده است. گسترش رایانه های شخصی و افزایش اتصال به اینترنت در  خانه و محل کار منجر به ظهور معضلی به نام اعتیاد اینترنتی شده است. اعتیاد‌به اینترنت شامل اعتیاد به اتاق های گپ زنی، هرزه نگاری، قمار آنلاین و خرید های اینترنتی می شود. همچون دیگر اعتیاد ها این نوع اعتیاد نیز فرد معتاد را از خانواده و اطرافیانش منزوی می سازد. اعتیادهای رفتاری، همچون اعتیاد به شبکه اینتر نت می تواند موجب تخریب سلامت، روابط، احساسات و نهایتاً روح و روان فرد شود(گرینفیلد[۱]،۱۳۸۴).

۲-۱۴- تشخیص اعتیاد به اینترنت

از معمول ترین معیارهای تشخیص اعتیاد به اینترنت می توان به مواردی نظیر افت تحصیلی شدید، کاهش وزن به علت از بین رفتن نظام تغذیه بدن، بالا رفتن تنش های عصبی، کاهش فعالیتهای اجتماعی، معاشرت با اشخاص یا گروه های بزرگتر، قانون گریزی، عدم مسؤلیت در خانواده، خشونت بیش از حد، پرخاشگری، تغییر عادت های رفتاری، ابتلا به سردردهای عصبی و… نام برد که می توان به کمک آنها علائم اعتیاد به اینترنت را در دیگران شناسایی کرد.

روانشناس انگلیسی به نام مارک گریفیت[۲] با مقایسه بالینی و به کمک تعاریف تثبیت شده و مشخص اعتیاد، به بررسی شاخصه های پدیده اعتیاد اینترنتی می پردازد. گریفیت برای تعیین علائم اعتیاد اینترنتی، از یک تعریف نسبتاً سنتی اعتیاد استفاده می کند که بر حسب آن اعتیاد از مشخصه های زیر برخوردار است:

  • برجستگی: استمداد در یک فعالیت خاص یا استفاده از رفتاری غیر معمول، مهم ترین فعالیت در زندگی شخصی است.
  • تغییر روحیه و خلق و خو
  • تحمل: افزایش حجم فعالیت در طی زمان به منظور تولید همان میزان رضایت.
  • علائم کناره گیری: احساس بد خلقی و کج خلقی، زمانی که فعالیت ترک می شود.
  • تضاد و کشمکش: تضاد های میان فردی به دلیل انجام فعالیت مورد نظر و تضاد های درونی فرد.
  • عود یا بازگشت: گرایش به بازگشت دوباره به الگوی استفاده آسیب شناسانه قبلی.

در مورد شدید ترین الگو های مصرفاین بازگشت ممکن است حتی بعد از سال های کنترل و پرهیز به سرعت اتفاق بیفتد (بئد[۳]، ۲۰۰۳).

  1. ۱. selftheories

[۱].Griffiths

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:33:00 ب.ظ ]




نشانه هایی از اعتیاد به اینترنت

دانلود پایان نامه

افرادی که زمان های طولانی و متمادی را صرف انجام بازیهای رایانه ای می کنند یا در گروه های بحث اینترنتی شرکت کنند در شمار افراد آلوده قرار می گیرند. نکته ای که باید به آن توجه جدی شود این است که این افراد درست مثل معتادان به مواد مخدر بعد از مدتی و در صورت عدم دسترسی به کامپیوتر و اینترنت دچار بیقراری، تحریک پذیری، عصبانیت و احساس نیاز می‌شود البته این علائم از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

۲-۱۶- مراحل اعتیاد به اینترنت

اعتیاد به اینترنت سه مرحله دارد:  تداوم استفاده، زیاد شدن مصرف و مرحله اعتیاد واقعی، اعتیاد به اینترنت هم مثل اعتیاد به تماشای تلویزیون، کشیدن سیگار، انجام دادن فعالیتهای خاص در ابتدا کم خطر به نظر می رسد اما به هر حال در صورت بی توجهی به آن تبدیل به یک اعتیاد صدرصد واقعی می گردد.

عکس مرتبط با سیگار

۲-۱۷-  تاریخچه بحث اعتیاد به اینترنت

اگرچه مفاهیمی مانند اعتیاد به تکنولوژی یا ر ایانه را شاتون[۱] در سال ۱۹۹۱ بررسی کرده بود، ولی اعتیاد به اینترنت (IAD) اصطلاحی بود که چندسال بعد، اورلی[۲](۱۹۹۶)، گریفیث[۳]، ۱۹۹۷؛ یانگ[۴]،۱۹۹۶ و۱۹۹۸) رواج دادند( لیبرت،[۵]۲۰۰۵).

تشخیص صحیح این نوع اعتیاد، بسیار دشوار است؛ به گونه ای که در ویرایش چهارم «راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی »، هنوز اختلالی با این عنوان گنجانده نشده است (اورزاک[۶]،۱۹۹۹). اعتیاد به اینترنت را نوعی اختلال می داند که فرد صفحه رایانه را جذاب تر از واقعیت زندگی روز مره می بیند. به نظر او، هر کس رایانه دارد، در معرض اعتیاد است، ولی افراد خجالتی، تنها و بی حوصله آسیب پذیری بیشتری دارند(اورزاک[۷]،۱۹۹۹).

پژوهش یانگ، یکی از معدود پژوهش های تجربی است که انگیزه های افراد را از اعتیاد به اینترنت به طور همه جانبه ارزیابی کرده است. این پژوهش نشان داد یکی از انگیزه های اصلی این نوع ارتباط هابه دست آوردن حمایت های اجتماعی است(امید وار و صارمی،۱۳۸۱)[۸].

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

حمایت های اجتماعی با ارتباط های اینترنتی زود تر و آسان تر به دست می آید. با ورود به اتاق«گپ زدن» میان اعضا در فضای اینترنت، نوعی همسانی و آشنایی پدید می آید که دارای ارزش ها، معیارها، زبان، نشانه ها و نو آوری های ویژه است و همگان با این هنجارها همنوایی می کنند. در این فضا، بسیاری از اطلاعات شخصی، میان افراد رد و بدل می شود، بدون اینکه احساس ترس، طرد شدن و در معرض داوری بودن وجود داشته باشد. ایجاد این نوع ارتباط، پویایی گروهی و حمایت اجتماعی پدید می آورد. به ویژه نیاز های اساسی کسانی را که در این زمینه مشکل دارند، بر آورده می کند. به ویژه کسانی که شرایط محیطی و موقعیتی آنها ایجاب می کند که در منزل بیشتر بمانند( ناتوانان جسمی، بازنشسته ها، خانه دار ها و. . . ).

این گونه حمایت های اجتماعی در گذشته با شبکه همسایگی و پیوند های د وستانه به دست می آمد، ولی امروزه به دلیل شرایط جدید زندگی به ویژه در شهر ها و موقعیت های آپارتمان نشینی تا حد زیادی از دست رفته است. از این رو، افراد می کوشند آن پیوند ها را از طریق سرگرم شدن به اینترنت و روابط اینترنتی جبران کنند. البته آسیب پذیری در این گونه شرایط بیشتر است و با گذشت زمان، چه بسا اعتیاد به اینترنت را در پی داشته باشد. برخی پژوهش ها، پی آمد های اعتیاد به اینترنت را بررسی کرده اند. اعتیاد به اینترنت را یکی از آسیب های روان شناختی بسیار زیان بخش می داند که کنش وری بهنجار و سلامت روانی فرد را در جنبه های مختلف مختل می‌کند( ایوان گلد برگ[۹]،۱۹۹۵).

برخی پی آمد های منفی اعتیاد به اینترنت بر اساس یافته های گلد برگ عبارتند از:

    • دگرگونی شدید در سبک زندگی به منظور گذراندن زمان بیشتری در شبکه
    • کاهش کلی فعالیت های بدنی
    • بی توجهی به سلامت فردی و در نتیجه، پرداختن به سرگرمی های اینترنتی
    • دور شدن از فعالیت های مهم زندگی
    • کمبود خواب و یا تغییر الگوی خواب، برای گذراندن زمان بیشتری در شبکه
  • کاهش معاشرت و در نتیجه، از دست دادن دوستان
  • غفلت از خانواده
  • بی توجهی به مسئولیت های شغلی و شخصی(سولر،۲۰۰۴).

[۱].Shotton

[۲].Orieilly

[۳].Griffiths

[۴].Young

[۵]. Liberty, 2005

[۶].Orzack

[۷]. Avrzak, 1999

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:33:00 ب.ظ ]




دیدگاه ها و نظریه ها در تبیین اعتیاد اینترنتی و پیامد های آن

علل گراش به اینترنت چیست و چرا برخی از افراد بهره مند از آن، دچار مشکل می شوند و در معرض خطر از دست دادن شغل، از هم گسیختگی روابط اجتماعی، یا زیان های مالی قرار می‌گیرند؟ در پاسخ به این سوال، دیدگاه های متعددی مطرح شده است. اعتیاد به اینترنت یک موضوع بین رشته ای است و علوممختلفی چون پزشکی، ارتباطات، جامعه شناسی، حقوق، اخلاق و روانشناسی هر یک از زوایای مختلف علل و پیامد‌های این پدیده را مورد مطالعه قرار داده اند. ما در این قسمت بیشتر به ابعاد روانشناختی و اجحتماعی آن توجه نموده ایم. گروهول[۱] در توضیح این مسئله که چرا مردم به گونه ای اعتیاد آور از اینترنت استفاده می کنند، الگوی استفاده مرضی از اینترنت را پیشنهاد کرده و در این رابطه، دو دیدگاه ارائه می دهد:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    1. علت گرایش افر اد به استفاده اعتیاد آور از اینترنت، تمایل آنها به دوری گزیدن از مشکلاتی است که در زندگی شخصی با آنها مواجهند. به عبارتی، افراد برای اینکه از مشکلات زندگی فرار کنند، به اینترنت روی می آورند.
  1. دیدگاه دومی که گرو هول در خصوص دلیل رویکرد افراد به استفاده اعتیادی از اینترنت بیان می‌کند، دیدگاه قابل قبول تری است. وی در این دیدگاه، به مراحلی اشاره می کند که فرد هنگام کار با اینترنت و کشف منابع آن، از آنها گذر می کند.

مراحل مورد نظر گروهول به قرار زیر است:

  • افسون گری یا وسواس: این مرحله زمانی است که محیط برای فرد تازه است و وی تازه وارد این محیط شده است. یا اینکه فرد یک کاربر قدیمی است که فعالیت جدیدی را در اینترنت پیدا می کند. مرحله اول، به شدت اعتیادآوری است. در واقع، این حالت اعتیادی تا جایی ادامه دارد که فرد وارد مرحله دوم یعنی توهم زدایی یا سرخوردگی شود.
  • توهم زدایی یا سرخوردگی: در این مرحله فرد نسبت به فعالیتی که اغلب انجام می‌دهد، سرماخورده و بی تمایل می شود. موقعی که فرد از این مرحله بگذرد، مطمئناً وارد مرحله سوم یعنی تعادل شود.
  • تعادل: نماد و مشخصه بارز مرحله سوم می شود. در جمع بندی این سه مرحله باید گفت که حتی گاه اتفاق می افتد که تمامی این مراحل به صورت چرخشی در فرد تکرار شوند. در واقع، سیر این مراحل به صورت خطی نیست. به ویژه، زمانی که فرد فعالیت جدید جالب دیگری را در اینترنت پیدا می کند، این مراحل دوباره در وی از نو شروع می شود(دئوران،۲۰۰۳)[۲].

معتادان اغلب یک «زندگی دوم» و یا مفری را برای «فراموش کردن مشکلاتشان در هنگام آنلاین بودن ایجاد می کنند، درست مانند کرختی و مستی که افراد معتاد به الکل در هنگام نوشیدن الکل گزارش می‌دهند»(فینیچل[۳]،۲۰۰۳).

سیگل[۴] و سنا[۵] در بررسی نظریه های مربوط به اعتیاد اینترنتی، به نظریه های کلان انحراف و کج رفتاری اجتماعی استناى کرده و این نظریه ها را به چهار دسته کلی تقسیم کرده اند که هر کدام از این دسته های کلی خود نظریه های مختلفی را در بر می گیرد. این چهار دسته کلی عبارتند از:

  1. نظریه های فردی
  2. نظریه های ساختار اجتماعی
  3. نظریه های فرایند اجتماعی
  4. نظریه های واکنش اجتماعی

در نظریه های فردی، ریشه اختلال در خود فرد جست و جو می شود، یعنی ساخت زیست شناختی و ویژگی های روان شناختی شخص است که سازنده رفتار اوت. بر اساس این دیدگاه، شخصیت شامل تمامی جنبه های رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی، حتی جنبه جسمانی، عصبی، هورمونی و بیوشیمیایی می شود که بوجود آورنده ی رفتار بهنجار یا نا بهنجار است. بر اساس نظریه های ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه، ناشی از سازگاری فرد با شرایط حاکم در محیط های طبقه پایین است.

سیگل و سنا نظریه های ساختار اجتماعی را به سه دسته تقسیم کرده اند:

  1. نظریه در هم ریختگی اجتماعی
  2. نظریه های فشار
  3. نظریه های خرده فرهنگ(فرهنگ منحرف)

نظریه های فرایند اجتماعی، نابهنجاری را ناشی از تعاملات انسانها در زندگی اجتماعی روزمره می دانند. نظریه های فرایند اجتماعی به نظریه های زیر تقسیم پذیرند:

الف) نظریه تداعی افتراقی

ب) نظریه کنترل اجتماعی

ج) نظریه کنترل اجتماعی هیرشی

نظریه های واکنش اجتماعی، بر روی نقشی که نهاد های اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارهای نابهنجار دارند، متمرکز می شوند. یعنی روشی که در آن، جامعه از خود نسبت به فرد واکنش نشانمی دهد و روشی که افراد نسبت به جامعه واکنش نشان می دهند. دو نظریه مهم در بین نظریه های واکنش اجتماعی، نظریه«برچسب» و نظریه«تضاد» است( امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱)[۶].

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۱۹- پیامد های اعتیاد اینترنتی

نتایج مطالعات نشان داده است استفاده بی رویه از اینترنت ممکن است با علایم و پیامد های روانی و اجتاماعی توام باشد در مطالعه بیکر[۷](۲۰۰۰) نشان داده شد که ۳/۲  والدین شرکت کننده در یک مطالعه زمینه یابی ادعا کردند استفاده از اینترنت رفتار های ضد اجتماعی را در کودکان و نوجوانانشان افزایش داده است در مطالعه گروس[۸] و همکاران(۲۰۰۲) استفاده از اینترنت در دانش آموزان و دانش جویان با اضطراب اجتماعی و تنهایی آنان در مدرسه همراه بوده است. نتایج مطالعات کروت و همکاران(۱۹۹۸) نشان داد که استفاده  ساعت اینترنت در هفته برای دانش آموزان و دانش جویان، سطح افسردگی را افزایش و حمایت اجتماعی را در طی دو سال کاهش می دهد.

تصویر مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

یانگ(۱۹۹۶) در زمینه اعتیاد اینترنتی اعلام کرد که مشترکان اینترنت دو دسته اند:

  • مصرف کنندگان وابسته
  • مصرف کنندگان غیر وابسته

وابسته ها از اینترنت برای برقراری ارتباط اجتماعی و ارتباط با غریبه ها و تبادل افکار با آنان استفاده می کنند، در حالی که غیر وابسته ها هدفشان جمع آوری اطلاعات است.

تحقیقات دانشگاه هرت نورد شاور[۹] نشان می دهد که معتادان به اینترنت عمدتاً مذکر، درونگرا و افسرده اند( نادمی و سعیدی، ۱۳۸۵). در ایران نتایج تحقیقات انجام شده بر روی دانش جویان دانشگاه های مشهد، علوم بهزیستی و علوم پزشکی اصفهان میزان اعتیاد به اینترنت را بین صفر تا ۱۵ درصد از کاربران نشان داده است.

گروه نو جوان و جوانان بالاترین کاربران در ایران هستند( نادمی، سعیدی،۱۳۸۵؛ درگاهی و منصوری، ۱۳۸۵).

۲-۲۰- تمایل استفاده از اینترنت

با توجه به اینکه ضرورت استفاده از اینترنت به عنوان منبع اطلاعاتی مهم به طور چشم گیری در جامعه علمی رو به افزایش است،لذا تعیین عوامل موثر بر تمایل دانشجویان به استفاده از اینترنت مورد توجه قرار گرفته است. تمایل به اینترنت به این معنی است که کاربران با چه اهداف و چه نیاتی جذب اینرنت می شوند و مدت ها وقت خود را در آن سپری می کنند

[۱].Grvhvl

[۲]. Dior, 2003

[۳].Fenichel

[۴].Siegel

[۵].Sena

[۶]. Hopeful Saremi, 1381

[۷].Briggs

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:33:00 ب.ظ ]




فرهنگ، سازمان، فرهنگ سازمانی، بهره وری نیروی انسانی

Efficiency بهره وری

۲-۱-۱ فرهنگ

۲-۱-۱-۱مقدمه

دو با فرهنگ، یکی در چین و دیگری در تگزاس، زبان یکدیگر را بهتر می فهمند تا دو بردار که از فرهنگ بی بهره اند. اگر اداره امور جهان به عهده کسانی که دارای فرهنگ بودند، واگذار می شد، بی شک دنیایی غیر از آنچه داریم می داشتیم. ریشه بسیاری از سوء تفاهم ها بسیاری از اختلاف ها بی فرهنگی است. چون فرهنگ نباشد، غریزه ها و شهوت ها در رابطه بین بشر و بشر، حکم فرما می شوند و غریزه ها و شهوت ها همواره از سود جویی و خود پرستی پیروی می کنند.

فرهنگ ثمره و نتیجه دانش است، نه خود آن ممکن است در وجود کسی نابارور بماند مانند درخت نر. البته ممکن است دانش بتواند بی کمک فرهنگ، بشر را به پیشرفت های شگرف مادی برساند. ولی سرانجام چه؟ چنین دانشی برای جامعه پیشرفت می آورد اما حل مشکل نمی آورد. به عبارتی دانش ها ابر هستند و فرهنگ باران تا ابر به باران نیفتد وجودش ثمره بخش نخواهد بود.

لذا همان طور که اشاره شد، سواد مواد خام فرهنگ است. آنچه مهم است این است که فرد و جامعه آمادگی و استعداد تبدیل سواد به فرهنگ را داشته باشند. ولو همه مردم یک کشور به سواد دست یابند تا زمانی که راهی در وجود آنان به سوی فرهنگ گشوده نشود، تغییرحادث در وضع و روحیه آنان جزئی و ظاهری خواهد بود و تاثیری در ماهیت زندگی آنان نخواهد داشت حتی ممکن است اثر سو بگذارد چرا که اینان چون خود را با سواد می دانند پر شده اند از ا دعا و تظاهر و نام خویش را روشن فکر می گذارند اما غافل از اینک با سواد که نشده اند در ضمن صفا و سادگی بی سوادی را هم از دست داده اند؛ معجون ترشیده ای که نه سرکه ی سرکه است نه شراب، شراب.

دانلود پایان نامه

برای آنکه جامعه ای به سوی فرهنگ گراید، باید جو فرهنگی در کشور ایجاد گردد؛ یعنی تمام عوامل تعلیماتی و تربیتی، چه در داخل و چه در خارج از مدرسه، بدانگونه به کار افتد که میل افراد را برای تبدیل کردن سواد به فرهنگ سوق دهد و از تحصیل همواره نتیجه انسانی خواسته شود. لذا جامعه ای که ادعای گرایش به ترقی دارد باید با دلسوزی و مراقبت تمام نگران وضع فرهنگی خود باشد و این تحول قبل از هر چیز باید ناظر به روح و فکر جامعه باشد وگرنه، اگر کسی با همان روحیه که در گذشته دنبال قاطر می دوید، اکنون پشت بنز بنشید، و یا با همان روحیه که پشت بنز می نشسته، فردا بخواهد هواپیمای جت برآند، این در جا زند است نه تحول حتی سیر قهقرایی است.(اسلامی ندوشن،۱۳۷۱)

خلاصه در وضعی‌ که‌ ما هستیم‌، و دوران‌ تحولی‌ را که‌ خواه‌ ناخواه‌، و به‌ همراه‌ دنیا پر تلاطم در پس‌ گردونه های‌ تاریخ‌ می‌پیمائیم‌، سکوت‌ کردن درباره‌ فرهنگ‌، سرباز زدن‌ از وظیفه‌ انسانی‌ است ‌مسئله فرهنگ هم فردی، هم ملی و هم جهانی است. بزرگ ترین مسئله دنیای امروز با توجه به سخنان گهر بار رهبر فرزانه کشورمان حضرت آیت اله خامنه ای(مدظله عالی) در یکم فرودین ۱۳۹۳ که فرمودند “فرهنگ از اقتصاد هم مهم تر است"مسئله ی فرهنگ و مشتقات حاصل و وابسته به آن مانند فرهنگ سازمانی، فرهنگ یادگیری، فرهنگ دانشگاهی، فرهنگ مدیریتی و… می باشد. لذا وقتی که همه عوامل موجوداز قبیل زور، تهدید، پول و سیاست از حل مسائل جهان عاجز بماند، فرهنگ باید پای به میدان نهد. اگر گره ها گشودنی بود سرانجام بدست او گشوده خواهد شد و اگر گشودنی نبود دلیل بر آن است که فرهنگ در آنجا شکست خورده و اثر و رمق خود را از دست داده است.

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۱-۱-۲بیشینه فرهنگ

آنچه مسلم است در تبین و تشریح هر پدیده ای لازم است به سابقه تاریخی آن توجه شود پیرامون واژه فرهنگ باید چنین گفت که مفهوم فرهنگ جزء جدایی ناپذیر و مفهوم مورد نیاز در علوم اجتماعی است و مرجع پاسخ به همه اختلافات انسانی است. امروزه فرهنگ در معنای وسیع آن به الگوهای زندگی و تفکر باز می گردد چرا که کاربرد مفهوم فرهنگ مستقیما به آنچه با معنا سروکار دارد، مربوط می شود. اما مطالعه علمی فرهنگ، تحول تاریخی آن را ایجاب می کند و این تحول تاریخی با تکوین اجتماعی تصور فرهنگ، در ارتباط است. مطالعات فرهنگی که از آمریکا شروع شده اند، به مسائلی از قبیل همبستگی های اجتماعی، اعمال و عادات وغیره پرداختند و بحث تلاقی فرهنگ ها را مطرح کردند. بحث استقلال فرهنگی اهمیتی ویژه دارد چرا که با حفظ هویت جمعی بسیار نزدیک است. فرهنگ و هویت دو مفهومی هستند که خواستگاه واحد دارند و لازم و ملزوم یک دیگرند. نکته مهم این است که فرهنگ در تمامی حوزه های جامعه، خود را آمرانه تحمیل نمی کند. فرایند فرهنگ پذیری اجتماعی، فرآیندی ناخودآگاه و بی نهایت پیچیده است. اما هویت با هنجاری از تعلق در ارتباط است که الزاما خودآگاه است زیرا بر تضادهایی نمادین مبتنی است. (دنی[۱]،۱۳۸۱)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

واژه فرهنگ نخستین بار در قرن یازدهم میلادی در اروپا(جزء واژه های کهن زبان فرانسه است) از کلمه لاتین cultura به معنی مراقبت کردن از مزارع و دام ها زاده شده است، کم کم این واژه تغییر معنایی داده و به معنای کشت و کار روی زمین تبدیل شد. اما تا پایان قرن هفدهم رواجی اندک داشت و مورد پذیرش مراکز دانشگاهی قرار نمی گیرد و لذا وارد فرهنگ های لغت نمی شود. در قرن هجدهم(عصر روشن فکری) کم کم فرهنگ در معانی مجازی خود پذیرفته شده و وارد فرهنگ لغات آکادمی فرانسه شد اما در آن زمان فرهنگ با متمم های مفعولی همراه بود(مثل فرهنگ هنرها و فرهنگ علوم و غیره). کم کم فرهنگ از قید متمم ها رها شده و به شکل مستقل در معانی"شکل دهی و گسترش اندیشه و استعداد” به کار رفت. در اواخر قرن ۱۸ فرهنگ فقط برای انسان به کار می رفت و در ایدئولوژی متفکران عصر روشنگری راه یافت و رفته رفته به واژه تمدن بسیار نزدیک شد. پس از به وجود آمدن علومی چون جامعه شناسی و مردم شناسی و زیست شناسی و علومی از این قبیل پرسش های جدیدی به وجود آمدند که به اختلافات بنیادین این علوم و تفاوت های آنان می پرداختند. برای پاسخ به این پرسش ها به مفهوم جدیدی نیاز بود که آن مفهوم، فرهنگ است. (دنی،۱۳۸۱)

۲-۱-۱-۳ مفهوم و تعاریف فرهنگ

فرهنگ به منزله ی یک مفهوم، سابقه طولانی دارد، افراد عادی این مفهوم را به مثابه کلمه ای برای نشان دادن فرهیختگی مورد استفاده قرار داده اند. مانند وقتی که می گوییم شخصی خیلی با فرهنگ است. این کلمه از سوی مردم شناسان برای اشاره به آداب و رسوم اجتماعات گوناگون به کار گرفته شده است بیشتر مردم از چیستی فرهنگ درکی ضمنی دارند. (عسگریان،۱۳۸۸) بدین سان که به محض برخورد با فرهنگ می داند که آن چگونه است. برای نمونه فرهنگ یک سازمان انتفاعی بزرگ با فرهنگ یک دانشگاه و فرهنگ یک بیمارستان کاملا متفاوت میدانند اما درتعریف انتزاعی آن با مشکل مواجه هستند. در مورد این که فرهنگ چیست نظرات کاملاً متفاوتی وجود دارد صاحبنظران گوناگون تعاریف متفاوتی ازفرهنگ را بیان می کنند.

البته باید در نظر داشت که تنوع و تعدد موجود در تعریف فرهنگ به میزان زیادی معلول جایگاه و زوایای مختلف نگرش به آن است. و نیز تا حدی متاثر از اقتضای طبیعت این مفهوم می باشد. واژه فرهنگ در علوم اجتماعی مانند واژه تعریف ناپذیر عرفان در فلسفه است که ابعادی دارد که هرچه می خواهیم به آن نزدیک تر شویم از آن دورتر می شویم و به همین دلیل است که “ژاک ید” جامعه شناس معرف فرانسوی معتقد است فرهنگ تعریفی دارد که به اسارت کلمات در نمی آید و باید پذیرفت که اصولا تعریف فرهنگ کار آسانی نیست. (زهره ای،۱۳۸۹)

لذا ارائه تعریف جامعی از مفهوم فرهنگ، به علت وسعت و گستردگی آن، کار ساده ای نیست. بیش از ۲۵۰ تعریف از فرهنگ ارائه شده است. در این جا باتوجه به آنچه پیش تر بیان کردیم از ذکر یک تعریف جامع و کامل در مورد فرهنگ معذوریم لذا برای اینکه بتوان حق مطلب را ادا کنیم چند نمونه از تعاریف مشهور و معتبر از فرهنگ را که از زبان صاحب نظران مشهور و مجامع و کتب معتبر جهانی می باشد و از اهمیت و اعتبار بیشتری نیز برخوردارند را آورده ایم:

هافستد[۲]:

فرهنگ عبارت است از اندیشه مشترک اعضای یک گروه یا طبقه که آنها را از دیگر گروه ها مجزا می کند و از آن به عنوان نرم افزار فکر یاد می کند. (۱۹۸۰،Hofstede.)

از نظر تایلر[۳]:

فرهنگ مجموعه ای آمیخته و پیچیده و نظام یافته اى است از دانستنى ها و شناسائی ها، هنرها و باورها و آئین ها، حقوق و آداب و رسوم، منشاء خوبی ها و بسیارى چیزها که انسان از جامعه خویش کسب کرده است. (اگرچه بعضى از صاحب نظران بر تعریفى که تایلر از فرهنگ به دست داده انتقاداتى وارد ساخته اند، اما گفته میشود که کاملترین تعریفى که از فرهنگ تا کنون مطرح شده از او است).(جعفری،۱۳۹۲)

 

گی روشه

فرهنگ عبارت است از مجموعه به هم پیوسته‌اى از انحاء اندیشه، احساس کم و بیش صریح که به‌ وسیله اکثریت افراد گرفته شده است و براى اینکه این افراد گروه معین و مشخص را تشکیل دهند این مجموعه به هم پیوسته، به ‌نحوى که در عین حال عینى و سمبلى است، به‌کار برده مى‌شود. (روح الامینی،۱۳۸۴)

روتبندیکت[۵]

فرهنگ اصطلاحى جامعه شناختى است براى رفتار آموخته، رفتارى که با آدمى زاده نمى شود و برخلاف رفتارهاى زنبورها و مورچه هاى اجتماعى توسط یاخته هاى نطفه تعیین نمی شود. بلکه هر نسل باید آن را از مردم بالغ بیاموزند. (آشوری،۱۳۸۹)

هرسکویتس[۶]

به نظر او فرهنگ اساساً بنائى است مبین تمامى باورها، رفتارها، واکنش ها، ارزش ها و مقاصدى که شیوه زندگى هر ملت را مشخص مى کند و بالاخره عبارت است از هر آنچه یک ملت دارد، از آنچه که مى کند و هرآنچه که مى اندیشد. وى اضافه مى کند که یک فرهنگ آن قسمت از محیط است که به دست انسان ساخته شده و تأثیر پذیرفته است، فرهنگ ماوراء پدیده هاى غریزى است که فرد از گروه هاى انسانى یا به وسیلهٔ رفتار آگاهان آموخته و یا توسط تکنیک ها و شیوه هاى گوناگون، نهادهاى اجتماعی، باورها و اشکال مختلف تماس و غیره به طور ناآگاهانى تحت تأثیر قرار گرفته است. (آشوری،۱۳۸۹)

راد کلیف براون[۷]

وى به عنوان جامعه شناس می گوید واقعیتى که من بدان نام فرهنگ مى دهم فرایند فرا داد فرهنگى است، یعنى فرآیندى است که از راه آن در یک گروه یا طبقه اجتماعى معین زبان، باورها، تصورات، پسندها، دانستنى ها، چیره دستى ها و انواع عرف ها دست به دست از شخصى به شخصى و از نسلى به نسلى دیگر منتقل می شود. (صباحی،۱۳۸۴)

 

 

جوزف روسک و رولندوارن

فرهنگ به نحوه ی زیستى گفته می شود که هر جامعه اى براى رفع احتیاجات اساسى خود از حیث بقاء، ادامه نسل، و نظام امور اجتماعى اختیار مى کند

 

. (روسک،۱۳۶۹)

اعلامیه جهانی یونسگو [۹]

فرهنگ به عنوان مجموعه ای از ویژگی های معنوی مادی فکری و احساسی خاص جامعه یا گروه اجتماعی تلقی می شود که علاوه بر این سواد و هنر، زبان و ادبیات شیوه های زندگی با یک دیگر، نظام ارزش ها سنت ها و باورها را در نظر می گیرد. (زهره ای ،۱۳۸۹)

در شاهنامه فردوسی

به معنی دانش علم، نیکمردی و مترادف با خصایل اخلاقی به کار رفته است، در شعر مربوط به اندرزنامه انوشیروان آمده است که:

زدانا بپرسید پس دادگر                          که فرهنگ بهتر بود یا گهر

چنین داد بدون رهنمون                       که فرهنگ باشد زگوهر فزون

که فرهنگ آرایش جان بود                   زگوهر سخن گفتن آسان بود

گهر بی هنر زار و خوار است و سست    به فرهنگ باشد روان تندرست. (روح الامینی،۱۳۸۰)

در

واژه فرهنگ به صورت «فره هنگ» آمده‌است که از دو جزء «فره» به معنای پیش و فرا؛ و «هنگ» به معنای کشیدن و راندن، ساخته شده‌است. در نتیجه «فرهنگ» به معنای پیش‌کشیدن و فراکشیدن است. به همین سبب است که در فارسی ‌زبانان فرهنگ را سبب پیشرفت می‌دانند. (ویکی پدیا دانشنامه آزاد)

واژه‌ی «فرهنگ» را مرکب از دو واژه ی «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده‌است. (معین،۱۳۸۱)

 

امام خمینی (ره) (بنیان گذار جمهوری اسلامی):

فرهنگ مبدأ همه خوشبختی‌ها و بدبختی‌های ملت است… آن چیزى که ملت‌ها را می ‏سازد فرهنگ صحیح است… اگر فرهنگ درست ‏بشود یک مملکت اصلاح می ‏شود. (صحیفه امام(ره) ج۳ ص: ۳۰۷)

حضرت آیت اله خامنه ای( مقام معظم رهبری):

فرهنگ هر جامعه ای و ملتی و هر انقلابی به مجموعه دستاوردهای ذهنی در آن جامعه که شامل دانش،‌ اخلاق، سنن، آداب و چیزهایی که از اینها سرچشمه می گیرد گفته می شود،‌ به طور کلی ذهنیت حاکم بر یک جامعه به معنای جوشیده از آن یا از خارج از آن جامعه درآن راه یافته باشد، لکن رنگ آن جامعه را به خود گرفته باشد، خودمانی شده باشد و در او هضم شده باشد. (سخنرانی ۱۵/۱۲/۱۳۶۰)

دکتر علی شریعتی

فرهنگ را مجموعه ای از ساخته ها و اندوخته ی معنوی تعریف کرده و آن را با تمدن و ایدولوژی مرتبط ولی متفاوت می داند. (صاحبی،۱۳۸۴)

ازدیدگاه قرآن کریم،

از فرهنگ به مفهوم مصطلح آن تعبیری در قرآن کریم یافت نمی شود ولی به طور کلی قرآن کریم از فرهنگ در یک جا به عنوان زبان قوم یاد کرده است چون قرآن کریم نخست در محیط جزیره العرب نازل شده و با مردمی سروکار داشته که دارای اعتقادات و رفتاری خاص بوده اند: « وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلآ بِلِسَان قَوْمِهِ لِیُبَیِّن لَهُم » (ابراهیم ،۴) ما پیامبران را نفرستادیم، مگر با زبان قوم خودشان سخن بگویند.

درجای دیگر

همچنین از فرهنگ به عنوان سنن یاد کرده و در آیات بسیاری سنت گذشتگان و آداب و رسوم آن ها را یادآوری کرده است: « قَدْ خَلَت ْمِن قَبْلِکُم سُنَن فَسِیرُوا فِی الاَْرْض فَانظُرُوا کَیْف کَان عَـَقِبَه الْمُکَذِّبِین » (آل عمران،۱۳۷) پیش از شما، سنت هایی وجود داشت. (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشت هایی داشتند، که شما نیز همانند آن را دارید)پس بر روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام کار تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟ (ایازی،۱۳۸۰)

 

۲-۱-۱-۴ ویــــژگیهای فـــــــرهنگ

با بررسیهای زیادی که از فرهنگهای مختلف به عمل آمده، چنین به نظر می‌آید که علی‌رغم تفاوت های موجود، همۀ فرهنگ ها دارای ویژگی هایی هستند که تعدادی از آنها را می‌توان به شرح زیر معرفی کرد:

  1. فرهنگ، آموختنی و قابل انتقال است.

به این معنا که فرهنگ، خصوصیتی غریزی و ذاتی نیست که از راه وراثت، بین نسل‌ها انتقال پیدا کند؛ بلکه نظامی فکری‌-‌رفتاری است که پس از زاده شدن انسان، در سراسر زندگی آموخته می‌شود. بنابراین، می‌توان چنین نتیجه گرفت که فرهنگ، همواره از نسلی به نسل دیگر و حتی از ملتی به ملت‌های دیگر، در حال انتقال و چرخش است. (پور شریف و همکاران،۱۳۸۹)

۲. فرهنگ، اجتماعی است.

این، بدان معناست که عادت‌های فرهنگی، ریشه‌های اجتماعی دارند و شماری از مردم که در قالب گروه‌ها و جامعه‌ها زندگی می‌کنند، در آن شریک‌اند. از این رو، رفتارها و ویژگی‌های زندگی یک یا چند نفر خاص را -که جنبه عمومیت پیدا نکرده‌اند ـ نمی‌توان «فرهنگ» نامید. (همان منبع)

۳. فرهنگ، معنابخش و هوییت‌ساز است.

هر فرهنگی که نتواند از عهده تعیین و معرفی هدف اعلای زندگی برآید، از برآوردن آرمان‌های عالی حیات نیز ناتوان است. عناصر فرهنگی، تا زمانی که به زندگی افراد یک جامعه، هویت و معنا می‌بخشند، می‌توانند پایدار بمانند. (همان منبع)

۴. فرهنگ، پویاست.

فرهنگ‌ها، بر اساس شرایط و امکانات محیطی و زمانی، دائماً دگرگون می‌شوند و فراگرد دگرگونی آنها، با تطبیق و سازگاری همراه است. (همان منبع)

۵. فرهنگ، یگانه‌ساز است.

عناصر هر فرهنگ، گرایش دارند تا با ایجاد اشتراکات در زندگی افراد وابسته به آن فرهنگ، پیکری یکپارچه و به هم‌بافته و سازگار پدید آورند.که البته این سازگاری به زمان نیاز دارد که در نتیجه، فرهنگ، از عوامل اتحاد (یگانگی) گروه‌ها و جوامع، شمرده می‌شود. (همان منبع)

۶-فرهنگ پدیده ای ذهنی وتصوری است.

تا اندازه ای زیاد ی عادت های گروهی که فرهنگ از آنها پدید می آید بصورت هنجار یا الگو های رفتاری[۱۰] آرمانی ذهنی می شوند یا در کلام نمایان می شوند. (باقری زاده،۱۳۷۵)

۷-فرهنگ خشنودی بخش است.

هر فرهنگی که نتواند از عهده تعیین هدف اعلای زندگی برآید از برآوردن آرمان های عالی حیات نیز ناتوان است عناصر فرهنگی که به افراد یک جامعه خشنودی نهایی می بخشد می تواند پایدار بماند. (همان منبع)

۸-فرهنگ تاثیر پذیر است.

فرهنگ نمی تواند در حالت انجماد و ایستایی بماند باید ریشه در اعماق گذشته های دور و نزدیک داشته باشد و در عین حال، در فضای لایتناهی حال و آینده، شاخ و برگ بگستراند و توان استقبال و الهام از آینده را نیز دارا باشد. (عسگر وزیری و همکاران،۱۳۹۱)

۹-فرهنگ عام ولی خاص است.

فرهنگ به عنوان این که یک دانش بشری است و در تمام اجتماعات انسانی وجود دارد، عام است. اما با اندکی توجه در می یابیم که این پیوند ها در همه جوامع یکسان و مشابه نیست، بلکه هر جامعه ای ویژگی و جلوه خاص خود را دارد که محصول تاریخ، شرایط اجتماعی و اقتصادی وخاص آن است. (همان منبع)

۱۰-فرهنگ اجباری ولی اختیاری است.

فرهنگ تمام جنبه های زندگی انسان را در بر می گیرد. انسان از آغاز تولد از طریق نهاد خانواده، جامعه و نهادهای اجتماعی، ارزشها و هنجارهای آن را می آموزد و بدین ترتیب فرهیخته و با جامعه همنوا و سازگار می شود زیرا فرد برای اینکه بتواند در جامعه زندگی کند، ناچار به یادگیری آن است. این شامل دین مذهب تا شیوه غذا خوردن و خلاصه همه ی اعمال و افکاری که مورد قبول جامعه، طایفه، طبقه اجتماعی شهر و کشور ماست. اما چون این فراگیری تدریجی است و با فشار همراه نیست، فرد به میل خود می پذیرد و به اجرا می گذارد. (همان منبع)

با توجه به مفهوم فرهنگ و ویژگیهای آن می‌توان نتیجه گرفت که رفتار انسان اصولاً بر باورهای فرهنگی متکی است. باورهایی را فرهنگی می‌گوییم که به‌صورت نسبی در جامعه پذیرش زیادی دارند. منشأ این باورها متفاوت است. گاهی ریشه در شرایط تاریخی یا جغرافیایی یا مذهبی یا حوادث ویژه و یا در علم دارد. ولی آنچه که مسلم است این است که بخش اعظمی از باورهای فرهنگی در قالب اصول اعتقادی ظاهر می‌شوند و یا همچنین می‌تواند از تعاملات سازمانی ناشی شود.

۲-۱-۲  سازمان

۲-۱-۲-۱مقدمه

آدمى براى پاسخ به نیازهاى متعدد و گسترده معنوى و مادى خود باید از همفکری، همکارى و تشریک مساعى با انسان‌هاى دیگر در قالب‌ها و نظام‌هاى خاصى استفاده کند که امروزه به آن ”سازمان[۱۱]“ مى‌گویند. جامعه‌شناسان آدمى را طبعاً ”مدنى و اجتماعی“ مى‌دانند و معتقد هستند نیازها، خصایص و امکانات وجودى او ایجاب مى‌کند در زندگى دسته‌جمعى و مشترک وارد شده براى رفع احتیاجات خویش از تعاون و همفکرى مشترک دیگران استفاده کند. هم‌چنین تنوع نیازها، گسترش دانش‌ها و مهارت‌هاى بشری، توسعه و تکامل اشکال مختلف زندگی، موجب گسترش سازمان‌هاى متنوع و متعدد سیاسی، اجتماعی، اقتصادى و تربیتى شده و جوامع کنونى را بیش از پیش به سازمان‌هاى مختلف نیازمند ساخته است. این نیازها تا حدى است که بیشتر افراد در سازمانى به ‌نام ”زایشگاه“ متولد مى‌گردند، در سازمان ”خانواده“ رشد مى‌یابند، در سازمان‌هاى ”آموزشى و پرورشی“ آموزش مى‌بینند و سرانجام در یکى از سازمان‌هاى دولتى یا خصوصى وارد مى‌شوند و سال‌هاى متمادى عمر خود را به‌گونه‌اى در سازمان‌هاى فرهنگی، مذهبی، علمی، صنعتی، بازرگانی، اداری، آموزشى و پژوهشى و از این قبیل صرف مى‌کنند. (حیدری فر،۱۳۹۰)

با توجه به هدف‌هاى گوناگون فرد یا جامعه سازمان‌هاى مختلفى ایجاد مى‌شود که هریک ویژگى‌هاى خاص خود را دارا است. مثلاً سازمان‌هاى نظامی، صنعتى و آموزشى از جمله سازمان‌هائى هستند که براى هدف‌هاى خاصى به‌وجود مى‌آیند و همین امر موجب مى‌شود که یافتن تعریف جامع و قاطع براى سازمان با اشکال مواجه گردد. البته تمام سازمان‌ها -اعم از دولتى یا خصوصى- خصوصیات مشترکى دارند، چنانکه عده‌اى از افراد با وظایف متفاوت، براساس سلسله مراتب سازمانى خاص و با امکانات معین، براى تحقق هدف‌هاى مشخص، به ‌طور دسته‌ جمعى همکارى و فعالیت مى‌کنند.

۲-۱-۲-۲ فرایند شکل‌گیرى سازمان‌ها و تئوری های آن

تحولات فکرى ژرف و عمیقى در جوامع غربى(بعد از قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی) پدید آمد که بافت کهن فکرى را که در اثر نهضت‌هاى علمی، ادبى و جنبش‌هاى اجتماعى که در جوامع غربى(نظیر انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب صنعتى انگلستان)به‌وجود آمده بوند را با قدرتى شگرف در راستاى تمدن نوین صنعتى به جلو راندند. گرایش به تحقق عدالت اجتماعى که ضرورت بهره‌گیرى همگان از امکان جوامع صنعتى(از قبیل کار و مزد متناسب، بهداشت، آموزش و پرورش)را مد نظر داشت، موجب شکل‌گیرى سازمان‌هاى سیاسی، اجتماعى و به‌ویژه سندیکاها و اتحادیه‌ها کارگرى شد. موازى با این پدیده و به دلیل ارتقاء سطح دانش و معرفت عمومى مردم کشورهاى صنعتى غرب، رشد اقتصادى نسبى عدالت اجتماعى در این جوامع، سازمان‌ها، و مؤسسات صنعتى پدید آمدند و راه رشد و گسترش سریع را پیمودند.

در ضمن شکل‌گیرى دولت‌هاى متمرکز در جوامع غربی، در کنار قدرتمندى اقتصادى آنان موجبات لازم براى گسترش سازمان‌هاى نظامى را همه ‌جانبه فراهم آورد. تکوین ارتش‌هاى بزرگ به ‌منظور حفاظت از دولت و حکمرانان و حفاظت از حدود و ثغور این ممالک بود، در عین حال امر سازماندهی، برنامه‌ریزى و هماهنگى این سازمان‌هاى گسترده را به امورى مهم و اساسى بدل نمود. در ضمن دولت‌هاى ملی، به‌تدریج و بنا به ضرورت، داراى وظایف مختلفى مى‌گردند، نظیر دفاع از امنیت کشورها، تأمین نیازمندى‌هاى رو به گسترش مردم(مانند خوراک، پوشاک، حفظ بهداشت و توسعه آموزش و پرورش واز این قبیل) و این خود در عین گسترش دامنه فعالیت سازمان‌هاى گوناگون، نظام مدیریت این جوامع را نیز از هر لحاظ متحول نمود.

به‌ منظور ترسیم سیماى روشن‌‌ترى از تحولات مختلف فکری، علمی، اجتماعى کشورهاى غربی، که در نهایت شرایط لازم براى تدوین نظریه‌هاى مختلف سازمان و مدیریت سازمان را در این کشورها فراهم می آورد، مراحل مهم ذیل را نیز یادآورى مى‌نمایم:

۱. نظام سنتى پیشه‌ورى که در آن استاد و شاگرد همه مراحل تولید کالا را مشترکاً انجام مى‌دادند و مدیریت و مالکیت توأم بود، به نظام مانوفاکتور[۱۲] که در آن تقسیم کار وجود داشته تبدیل مى‌شود.

۲. ترقى علمى و فنى و اختراع ماشین و به‌کارگیرى آن در مؤسسات تولیدى و تجاری، شرایط لازم براى تبدیل نظام‌‌هاى مانوفاکتورى به سازمان‌هاى بزرگ (با گستردگى کمى و کیفى و تولید انبوه) را فراهم مى‌آوردند.(در این‌گونه سازمان‌هاى بزرگ صنعتى و تجاری، بهره‌گیرى از روش‌هاى علمى در امر برنامه‌ریزی، سازماندهی، تقسیم کار و… متداول مى‌گردد).

۳. شرایط فوق و پیچیدگى و گستردگى عوامل مختلف در سازمان، امر مدیریت را به ‌عنوان ضرورتى تخصصى و علمى مطرح مى‌کند و مدیریت و مالکیت از هم جدا شده و مدیریت عمدتاً به ‌دست افراد متخصص و کارشناس مى‌افتد و ”نظام مدیریت صنعتی“ تشکل مى‌شود.

۴. به موازات پدیده‌هاى یاد شده، مؤسسات کوچک تولیدى و بازرگانى(به دلیل سرمایه اندک، تولید کم، مدیریت ضعیف و…) در برابر قدرت رو به رشد سازمان‌هاى بزرگ صنعتى و تجارى رو به نابودى مى‌روند.

۵. با پیدایش تحولات فکرى و اجتماعى و تراکم نیروى انسانى متخصص در سازمان‌ها، نظام تأمین اجتماعى گسترش مى‌یابد و جنبش‌هاى سیاسى و کارگرى شکل مى‌گیرند.

۶. با شکل‌گیرى نهادهاى علمى و بهره‌گیرى از نتایج علوم و فنون، تئورى‌هاى سازمان و مدیریت تدوین مى‌شود.(برگرفته از سایت آفتاب)

[۱] Danny

[۲] Hofstede

[۳] Taylor

[۴] Gay Roche

[۵] Ruth Benedict

[۶] Herskovits

[۷] Rod Cliff Brown

[۸]Joseph Rusk and Roland Warren

[۹] UNESCO

[۱۰] Behavior patterns

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:32:00 ب.ظ ]