به اعتقاد هلستلا[۴۷] (۲۰۰۱) مشکلات شخصی نیز سبب بروز مشکلات رفتاری و تعارض با اطرافیان می‌شود، مشکلات شخصی معمولاً در مواجهه با شرایط جدید دوره‌ بلوغ و دوران هویت یابی رخ می‌دهد. به بیان دیگر ناتوانی نوجوان در سازگاری با شرایط جدید منجر به پیدایش مشکلات رفتاری می‌گردد. دستجردی، خزاعی و سعادت جو (۱۳۸۳) نیز طی پژوهش خود عواملی چون؛ فشار برای ورود به دانشگاه، مراقبت و کنترل بیش از حد اشتباهات، سخت گیری نسبت به پوشش، نحوه آرایش مو، وضعیت ظاهر، ممانعت از دیدن و شنیدن سی دی‌ها و نوارهای موسیقی، مشاجره در خصوص رفت و آمدها و روابط با دوستان، ممانعت از فعالیت‌های مختلف به خاطر پیشرفت تحصیل، کنترل ارتباط با جنس مخالف و مواردی از این دست را از مهم‌ترین عوامل زمینه ساز تعارضات بین نوجوانان و والدین معرفی نمودند.

 

بخش سوم؛ روابط خانواده در دوره‌ نوجوانی و نقش آن در تعارضات

 

خانواده یک سازمان اجتماعی کوچک است که روابط اعضای آن، به ویژه روابط والدین با فرزندان، مهم‌ترین عنصر شکل دهنده این سازمان است. رشد مطلوب و سالم فرزندان در تمام ابعاد مرهون ارتباط مؤثر و مطلوب والدین با فرزندان است. تحلیل‌های نظری و تجربی بسیاری به ارتباط مؤثر والدین با فرزندان اختصاص دارد که برای آن اهمیت و ارزشی خاص قائل شده‌اند. از سویی دیگر مطالعات فراوانی به تأثیر کیفیت رابطه‌ والد- فرزند بر هریک از اعضای خانواده به عنوان یک رابطه‌ دو جانبه توجه ‌داشته‌اند.

 

بدیهی است زندگی از دوران بلوغ آغاز نمی‌شود بلکه در طی سال‌های کودکی شکل می‌گیرد ‌و کودک فرا می‌گیرد که چگونه با محیط اطراف خود و با اشخاص دیگر ارتباط احساسی برقرار کند. کودکانی خوشبخت هستند که در خانواده هایی با ثبات به سر می‌برند و ارتباط نزدیکی بین والدین و آنان وجود دارد. در خانواده هایی که آرامش و ثبات برقرار است؛ روابط نزدیک والد- فرزندی وجود دارد و والدین با فرصت‌های بی شماری که برای فرزندان خود فراهم می‌کنند زمینه لازم را برای زندگی موفقیت آمیز فرزندان تدارک می‌بینند.

 

روابط والدین- نوجوان از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این رابطه زمینه اصلی برای اجتماعی شدن کودکان محسوب می‌شود (آقا محمدیان، ۱۳۸۶). از سوی دیگر، احتمال زیادی وجود دارد که نوجوانان نسبت به مراقبانی که رابطه‌ گرم و صمیمی‌ای با آن‌ ها دارند در مقایسه با اشخاصی که از آن‌ ها انتقاد می‌کنند ارتباط ‌نزدیک‌تری برقرار کنند و از این اشخاص طلب یاری کنند (روگر، مالکی و دماری[۴۸]، ۲۰۰۸). بررسی­ های صورت گرفته بر شرایط دوره نوجوانی نشان می­دهد که روابط با والدین پیش‌بینی کننده بهتری برای رضایتمندی از زندگی نوجوانان محسوب می‌شود. با این وجود نوجوانان اغلب دیدگاهی منفی نسبت به عملکرد خانواده به ویژه والدین خود دارند (آقا محمدیان، ۱۳۸۶).

 

نحوه ارتباط نوجوان با پدر، مادر، خواهران و برادران و همچنین نوع الگوهای تربیتی والدین در بروز مشکلات رفتاری دختران مؤثر هستند. ویژگی استقلال طلبی نوجوان در ارتباط با والدین نیز اغلب به شکل تعارض جلوه گر می‌شود. نوجوان از والدین خود انتقاد می‌کند و محبت آنان را لوس بازی می‌داند، بیشتر تمایل دارد به والدینش از دید دوستان و همسالان نگاه کند که در نتیجه ممکن است برای آن‌ ها مشکلاتی را به وجود آورد (احمدی، ۱۳۸۷). کانون خانواده‌ای که بر اثر تعارض و جدال بین اعضای آن، آشفته است محیط امن روحی و روانی که در خانواده باید وجود داشته باشد را از اعضای آن می‌گیرد و باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای همه می‌شوند. اگر با تعارض به وجود آمده در بین اعضای خانواده به درستی برخورد شود به رشد رابطه بین اعضای خانواده کمک می‌کند ولی اگر طرفین درگیر در تعارض نحوه برخورد با تعارض را ندانند؛ نه تنها مشکل موجود رفع نخواهد شد بلکه به تداوم رابطه هم آسیب می‌رساند (مرادی و ثنایی، ۱۳۸۵).

 

الگوی سیستم‌های خانواده چارچوب قابل توجهی را برای بررسی تعامل‌ها و روابط در خانواده فراهم می‌کند. در حالی که فروید[۴۹] و اریکسون خانواده را به صورت مجموعه‌ای از افراد در نظر گرفتند، این الگو خانواده را به صورت سیستم‌های چندگانه روابط با تغییر یافتن نقش‌ها و ارتباط‌ها در نظر می‌گیرند. هر رابطه درون یک خانواده از ثبات برخوردار است و مبادلات ویژه‌ای بین ویژگی‌های مشترک، تعاملات و الگوهای ارتباطی وجود دارد (کارتر و مک کولدریک و ویت بوورن[۵۰]، ۲۰۰۸). بر اساس الگوی سیستم‌های خانواده، مهم‌ترین تغییر در شخص یا روابط او نشان دهنده وجود سیستم خانواده است. نوجوانان در دوران بلوغ با ارزش‌ها، نقش‌ها و سیستم ارتباطی خانواده خود درگیر هستند. نوجوانان بیش از کودکان کم سن و سال، تمایل دارند تا فرصت‌هایی را برای تصمیم ­گیری درباره خود و پافشاری بر تصمیم‌هایشان داشته باشند تا از طریق آن بتوانند به خودگردانی دست یابند. الگوی سیستم‌های خانواده کمک می‌کند تا نقش عواملی نظیر عدم رضایت در میانسالی و تعارضات مربوط به زناشویی را دریابیم و نسبت به روابط و تعارضات والدین- نوجوان آگاه شویم(آقامحمدیان، ۱۳۸۶).

 

مشکلات رفتاری همچون، پرخاشگری، ‌بزهکاری و سایر مسائل… نمایانگر اختلالاتی در روابط بین والدین و نوجوان است. از آنجا که دلبستگی به خانواده ارتباط معکوسی با دلبستگی به همسالان ناهنجار دارد، هر قدر نوجوان به دلیل احساس تعلقی که در خانواده از آن محروم است، به گروه همسالان جذب شود، خانواده بیشتر او را از خود طرد می‌کند و در نتیجه نوجوان بیشتر جذب همسالان ناهنجار خواهد شد. در عین حال، درون خانواده، چرخه‌ای بی حاصل ایجاد می‌شود. هر قدر نوجوان بیشتر از قواعد و محدودیت‌های اعمال شده از سوی والدین سر باز زند، والدین بیشتر در جهت کنترل نوجوان تلاش می‌کنند. این تلاش‌ها برای کنترل نوجوان، بیشتر سبب آزردگی او می‌شود و مشکل را تشدید می‌کند، زیرا نوجوانان بیشتر احساس می‌کند که او را درک نکرده اند و به سمت گروه همسالان ناهنجار کشیده می‌شود. این مبارزه برای به دست آوردن قدرت آنچنان تشدید می‌شود که منجر به جدایی و فاصله‌ای غیر قابل برگشت در رابطه می‌شود. در نتیجه نوجوان خانواده را ترک می‌کند و زود از آنان جدا می‌شود. والدین هم با درماندگی از او کنار می‌کشند یا او را از خانواده جدا می‌کنند. به عبارتی این چرخه را می‌توان بدین صورت نشان داد:

 

وابستگی ضعیف به والدین

 

معاشرت با همسالان ناهنجار

 

نوجوان درگیر رفتار مشکل زا می‌شود

 

والدین نوجوان را طرد یا کنترل می‌کنند

 

نوجوان احساس می‌کند که والدین با او بدرفتاری کرده‌اند؛

 

و در برابر تلاش‌های آنان برای کنترلشان مقاومت می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...